آیا تئاترفعلی، درگیر یک وضعیت بحران شده است؟ بحرانی که دیگر از تئاتر گروهی که اعضای آن یکپارچه در خدمت اجرا باشند، اثری نیست؟ بحرانی که معنای تعامل، شفقت و همکاری را در یک نمایش صحنهای به بیتفاوتی، سردی و انفعال برده است؟
تئاتری که لازم است با حفظ توانمندی و تبحر فردی، و بجای تکروی و به هر روی دیده شدن، خود را در انسجام یک پیکر یعنی گروه و اجرا قرار دهد، وجود دارد؟!
تئاتری که دارای روح خلاقیت، عصیانگری، جنونزدگی، بدنهای فعال اجراگران و تماشاگرانی کنشمند و فکور باشد، هنوز نفس میکشد؟!
بازیگرانی که با تمرینهای بسیار و آمیخته با تجربههای زیستی شخصی و وضعیت جامعه، بتوانند پل ارتباطی محکمی بین محتوا و مفاهیم اجرا و مخاطبان برقرار کنند. آنچنانکه بیآنکه نقشها، سطحی و باورناپذیر باشد، تکهای از وجودی حقیقی را متجلی و بازنمایی کند.
کارگردان یک اجرا چه نقشی دارد؟ در بحران تئاتر، او همچنان دیکتاتورمآب، فرمان میدهد و بدون توجه به ویژگیهای فردی و جمعی گروه اجرایش، تنها به موفقیت خود و هیاهوی نمایشش فکر میکند. دریغ از آنکه او حلقهای از زنجیرهی یک اجرای صحنهایست که میتواند دیگر حلقهها را بهم متصل و منسجم نگه دارد و انرژی برانگیختگی دگردیسی تماشاگران را با انتقال درست، میسر کند.
یوجینیو باربا، یکی از تاثیرگذارترین کارگردانان حال حاضر که چندی پیش قرار بود در جشنواره تئاترفجر نیز در ایران حضور داشته باشد میگوید :« اغلب بهبازیگرانم گفتهام که یک اجرای باشکوه جهان را تغییر نمیدهد، اما اجرایی که بیتفاوت و خنثا باشد و بهنظر با بیتفاوتی ساخته شده باشد، جهان را زشتتر میکند.»
بحران تئاتر همین گسترش بیتفاوتی و خنثاشدگی در اجرا، مفاهیم تکراری و فقدان گفتگو و گفتمان به روز و اصیل است.
نمایش «موضوع چیه؟» با سبک ویژهی خود که به یک مسابقه استعدادیابی همراه با رأیگیری عمومی تماشاگران، شبیه است، فازهای متعددی را ارائه میدهد که هم وجه سرگرمی، هیجان و مفرح بودن را حفظ میکند و هم نگاهی نقدانه به بحرانهای تئاتر دارد. در کنار این موارد، برای مخاطبانی که علاقمند به روندهای انتخاب و یا تمرینات بازیگران یک نمایش، پیش از اجرای اصلی هستند نیز جذابیتهایی دارد.
در آغاز نمایش، کارگردان اثر، درباره انتخاب دو بازیگر از ۹ بازیگر حاضر که قرار است در یک نمایش معتبر و حرفهای از آنان استفاده شود، توضیح میدهد و تماشاگران را برای رصد، ارزشیابی و گزینش آن دو نفر، بههمکاری و مشارکت دعوت میکند.
با این پیشآگهی، تماشاگر خود را ملزم میداند که در جایگاه قضاوت، با دقت بیشتری به بخشهای نمایش که پس از دو بخش ابتدایی که توضیح و معرفی بازیگران و سابقه گذراندن ورکشاپها و کارگاههای بازیگریاشان است، رقابتی میشود، تمرکز و توجه کند.
این ترفند متن و اجرا، سبب ایجاد دایرهای از آمیختگی اضلاع تئاتر یعنی، متن، گروه اجرایی و مخاطب شده و مشارکت فی مابینی رقم میخورد که در عینِ ویژگیهای بازی- نمایش، تعهدی ایجاد میکند که حتی تماشاگران را نیز به کنش، تاثیرگذاری در روند نمایش و نتیجه نهایی وامیدارد.
«موضوع چیه؟» تلاش میکند علاوه بر درگیرکردن مخاطبان با آرائشان، در پروسهای که به انتخاب بازیگر برتر منتج میشود، او را از رخوتِ تماشاچی بودن خارج کرده و در مسئولیت آنچه بر صحنه رخ می دهد، شریک کند و تجربهای نو از سهیم بودن بسازد. در بخش انتهایی ذرهبینی از دوربین سیار فراهم میکند تا هر تماشاگر از هر کجای سالن، قادر به ارتباط گیری و دریافت برونریزی احساسات و عواطف بازیگران در نقشهای محوله باشد. حتی ملاکی بر میزان واقعی و تقلیدی بودن اکتها میدهد.
بحران تئاتر را در آنچه که دارد بر سرش میآید، گوشزد میکند. چه از ناکارآمدی کلاسهای متعدد و بیبار بازیگری که جز اتلاف وقت و هزینه هنرجو کارآیی دیگری ندارند؛ چه از عادیسازی خشونت و چه از تصاحب نقش حتی به قیمتِ نادیده گرفتن معیار شایستگی و لیاقت. با این اوصاف اما اجرا کمی متفرعانه نیز نشان میدهد و پایانبندی و نریشن انتهایی با صدای آروند دشتآرای، مانیفستی گلدرشت ارائه میدهد که اگرچه مخاطب عمومی دارد، اما خود را از آن جدا میداند.
«موضوع چیه؟» اجرایی با تنوع و فرمی ویژه است که اهمیتی ندارد آنچه ارائه میدهد واقعی و یا صرفا بازی است؛ بلکه آنچه مهم است تلاقی و برهمکنش تمام عناصر یک تئاتر، به ویژه تماشاگران آن با گروه نمایشی است.
نگاهی به نمایش موضوع چیه/ مارین ون هولک
روزنامه سازندگی سهشنبه ۳۰ فروردین
«مواجههء رقابتی»
نیلوفر ثانی