به گزارش تیوال به نقل از ایران تئاتر
شناسه مطلب: 65347
ایران تئاتر-احمدرضا حجارزاده:آخرین کار جلال تجنگی که یکی از موفقترین آثار اوست، هرشب ساعت۱۸ در تماشاخانه سنگلج در حال اجرا است.
یکم ـ دیگر میتوان به جرات گفت جلال تجنگی از کارگردانان خوب و موفقی است که متاسفانه پُرکار نیست و هر چند سال یکبار نمایشی روی صحنه میبرد. او،که معمولاً در زمینه نمایشهای امروزی و رئالیسم اجتماعی کار میکند، در نمایشهای پیشین خود نظیر «در جمعیت گم شد» و «در همین نزدیکی» هم توانسته بود با تولید آثاری حرفهای و ایجاد فضایی بهیادماندنی روی صحنه تئاتر، دغدغههای ذهنی و اجتماعی خود را از مسائل روز بیان بکند، و حالا نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» را بیتردید باید بهترین نمایش او تا امروز دانست؛ نمایشی شریف و قابلاحترام با ساختاری اصولی و جذاب که تماشاگر را با مضمون اثر همراه میکند.
در جامعه اسلامی ایران، با وجود تکثر فرقههای مذهبی و اقلیتهای دینی، پرداختن به چنین موضوعی از اهمیت بسیاری برخوردار است و افسوس که تا امروز کسی به آن نپرداخته یا کمتر کسی دست روی این مساله مهم گذاشته. فاطمه و ابوبکر زوج جوانی از دو فرقه مذهبی شیعه و اهل سنت هستند که با وجود مشکلات اقتصادی و راندهشدن از سوی خانوادهها به دلیل ازدواجشان، به یکدیگر علاقهمندند و زندگی خوبی دارند اما نگاه غلط اجتماع به زندگی آنها و تعصبات پوسیده و افراطی بزرگان دین، دردسرهایی در زندگیشان ایجاد میکند؛گِرههای کوچکی که به سادگی با دست باز میشوند، ولی عدهای با دخالتها نابجا اصرار دارند آنها را با دندان باز بکنند.
در پرداختن به چنین سوژهای، تجنگی از عناصر دیداری، شنیداری و اطلاعاتی لازم به خوبی و در جای مناسب خود بهره برده تا تماشاگر بهرغم ریتم کُند و ساختار دیالوگمحور نمایش، به هیچوجه از دنبالکردن قصه خسته نشود و شخصیتها باور بکند و مشکل آنها را به عنوان یک مشکل مهم بپذیرد. نمایش با پخشِ ویدیویی شامل اسامی افرادی از مسلمانان اهل سنت آغاز میشود و بلافاصله با پخش مکالمه تلفنیِ مشاجرهآمیز ابوبکر ـ مهران نائل ـ و پسرِ صاحبخانه و دشنامی که تاکید روی «سُنی»بودن او دارد، مخاطب درمییابد یکی از معضلات زندگی این زوج، سُنیبودن یکی از طرفین است. این موضوع تا انتهای نمایش مورد بحث قرار میگیرد و ادامه پیدا میکند اما آنچه درام اصلی نمایش را رقم میزند، آنست که یک تاجرِ نوکیسه شیعه سعی دارد از این موقعیت سؤاستفاده کرده و از وجود فاطمه ـ سرور عربپور ـ همسر شیعه یک مرد سنی را لذت ببرد. هرچند فاطمه عاشقتر از این حرفهاست که دُم به تله مزاحمت افشار ـ اتابک نادری ـ بدهد، ولی او هوشمندانه با کنترل خشم خود، اقدام به شکایت و ایجاد تهدید و اضطراب برای تاجر میکند. اِشکال کار آنکه تجنگی در نمایشنامه خود، بیشتر بر مساله مهجورماندن سُنیهای ایران و عدم برخورداری از حقوق اجتماعیشان تمرکز کرده و کمتر به مساله افشار چنان که باید و نیاز نمایش ـ و تماشاگر ـ بود، پرداخته است.
دوم ـ با آنکه نمایش کاملاً بر پایه دیالوگها پیش میرود، تجنگی مکالمهها را به قدری سنجیده و واقعگرایانه نوشته که تماشاگر از هیچ جملهای سطحی نمیگذرد. حتی برخی دیالوگها معرف ذات و اندیشه و نگرش شخصیتهای نمایشاند. مثل جایی که فاطمه وارد خانه میشود و آبمیوهها را به ابوبکر و علیرضا ـ علی نجفی ـ تعارف میکند و چون یک آبمیوه کم است، در پاسخ به علیرضا که میپرسد «پس خودت چی؟»، میگوید «از خودگذشتگیام زیاده ... من خوردم»، و به مرور نشانههای این «از خودگذشتگی» فاطمه را در ابعاد وسیعتری از زندگیاش با ابوبکر میبینیم. به خاطر بیاورید فاروق ـ امین میری ـ را که با اصرارش بر تنبیه و تقاص افشار، نزدیک است زندگی این زوج مسلمان را به مخاطره بیندازد، ولی فاطمه فکر میکند اگر افشار را ببخشند برای همه آنها بهتر است، ولو اینکه به طمع مال باشد. او حتی از تحقیرشدگی ابوبکر میگذرد و به همسرش امید میدهند که تحقیری در کار نیست، چون فاطمه هنوز دوستش دارد، فقط از زندگی در چنین وضعیتی خسته شده. همچنین دیالوگنویسی تجنگی در رابطه با تغییر نگاه به سرمایهداری و اشاره فاطمه به وضعیت زندگی افشار ـ «افشار از ایناست که یهو تغییر کرده» ـ منطقی و درست است. در واقع این دیالوگ عمداً در تناقض با مضمون نمایش است که قصد دارد بگوید آنچه باید تغییر بکند، نگاه غلط و متعصبانه به دین و اقلیتهای دینی است تا منجر به بروز چنین رفتارهای بیشرمانهای نشود.
تمام مکالمههای تلفنی نمایش نیز از امتیازهای مثبت کار به شمار میروند. دیالوگهای بامزه و طنازانه علیرضا هم،که به شخصیتپردازی خوب او و بازیِ تحسینبرانگیز علی نجفی کمک فراوان کرده، از دیگر نقاط قوت نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» هستند. در تمام نمایش تنها یک دیالوگ را بهتر میدانم که اصلاح بشود. جایی که علیرضا از اشتیاقش برای دیدار فاروق میگوید، ابوبکر پاسخ میدهد «من چیز زیادی درباره ایشون به شما نگفتم» و پاسخ علیرضا:«از میزان ارادت شما به ایشون، میزان ارادتم فزونی یافت». اگر در بند دوم پاسخ علیرضا، جمله به این صورت نوشته میشد که «از میزان ارادت شما به ایشون، میزان اشتیاقم فزونی یافت»، منظور،کارکرد و زیباییشناسی جمله بهتر و درستتر بود. مباحثه علیرضا و فاروق بر سر تفاوتهای زندگی شیعیان و سنیان در ایران و همینطور مجازات اسلامی و کاربرد خشونت در حکومت و دیالوگهای خشمآلود فاطمه مقابل فاروق،که در تصمیمهای زندگی و مشکلات این زوج دخالت میکند، تاییدی بر پژوهش و مستندگرایی در نمایشنامهنویسی تجنگی است.
سوم ـ طراحی صحنه و لباس نمایش، شکل عجیب و پیچیدهای ندارد اما لباسها و فضای رئالِ خانه ابوبکر و فاطمه، تمیز و عاشقانه ترسیم شده. حسن سلیقه سینا ییلاقبیگی ـ طراح صحنه و لباس ـ نشان از زیباییشناسی او در پرداخت فضای نمایشی یک زندگی دارد. هیچ عنصر زشت و زنندهای روی صحنه و میان دکور پیدا نمیکنید که توجهتان را به خود جلب یا ذهنتان را مشغول بکند. استفاده از تیزرهای خوبی که لابهلای تعویض صحنهها پخش میشوند و موسیقیهای خاطرهانگیزی مانند موسیقی «surf Rider» از تیتراژ فیلم «داستان عامهپسند» ـ Pulp Fiction ـ و ترانه جنوبی «رفیقان» با صدای «علی موسیزاده»، همه به تلطیف فضا و وجه سرگرمکنندگی نمایش کمک قابلتوجهای کردهاند.
این تمهیدات مانع از خستگی تماشاگر در طول نمایش میشوند اما مهمترین و بزرگترین امتیاز نمایش، بازیهای خوب بازیگران است. جلال تجنگی بارها ثابت کرده بازیهای رئالیستی را خوب میشناسد و میداند چگونه باید رفتارهای حقیقی را توسط بازیگران حرفهای تئاتر روی صحنه اجرا بکند. نمایش «در همین نزدیکی» هم به کارگردانی او، سرشار از بازیهای خوب و ستودنی بود. علی نجفی،که پس از «در همین نزدیکی» دومین همکاریاش را با این کارگردان تجربه میکند، در «ابوبکر محمدی...» هم بازی روان و درستی ارائه کرده و بیآنکه به ورطه تیپسازی بیفتد، یک علیرضای دوستداشتنی خلق کرده است. اتابک نادری با وجود حضور کوتاهش، در نقش افشار معرکه است. امین میری دو وجه تاثیرگذار و نفرتانگیز شخصیت فاروق را خوب از کار درآورده و مهران نائل و سرور عربپور در کنار یکدیگر، زوج قابلقبول، عاشق و محترمی را به نمایش گذاشتهاند که هر لحظه دل تماشاگر را با رفتار عاشقانهشان و چارهجویی برای مشکلاتشان به لرزه درمیآورند.گرچه نباید فراموش کرد بروز چنین بازیهای یکدست و دلپذیری روی صحنه، مدیون انتخابهای درست بازیگران توسط کارگردان باهوش و توانمندی مانند جلال تجنگی است. امیدواریم موفقیت نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» موجب پُرکاری او بشود.