در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | یادداشت آرش بدرطالعی نویسنده و کارگردان نمایش ”پاره‌خط”
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:11:18
نمایش پاره خط | یادداشت آرش بدرطالعی نویسنده و کارگردان نمایش ”پاره‌خط”  | عکس
نمایش "پاره خط"، به نویسندگی و کارگردانی آرش بدر طالعی، همزمان با افتتاح تماشاخانه سه نقطه و هر شب ساعت 20:30 در این سالن تازه تاسیس روی صحنه رفته و با اقبال عمومی تماشاگران، هنرمندان و منتقدان مواجه شده است.
مهندسی که باید پروژه‌ای را به اتمام برساند، زنی که دلمشغولی‌اش آهنگی ناتمام است، نویسنده‌ای که می‌خواهد برای مدتی در جایی دور از شهر خلوت کند و نقاشی که باید تا فردا تابلویی را به صاحب گالری برساند.چگونگی پیوند این آدم‌ها، قصه‌ای که می‌سازند و زیرمتن آن دغدغه من در نگارش و اجرای این نمایش بوده است. اینکه بتوانم قصه‌ها و موقعیت‌های کوچکی را کنار هم بچینم و از گفتگوهایی ساده و روزمره رفته‌رفته بحرانی را شکل دهم، برایم جالب است. پاره‌خط تلاش دارد به شکلی پازل‌گونه همزمان دو روایت موازی را پیش ببرد. روایت‌هایی که هرچند در ابتدا بی‌ربط می‌نمایند، اما در ادامه با هم می‌آمیزند و یکپارچه می‌شوند تا پرسشی را طرح کنند؛ پرسشی که نمایش حول آن شکل می‌گیرد: آخر قصه کجاست؟
تمامی آدم‌های نمایش به نوعی در مقابل مسئله‌ای قرار می‌گیرند که در مواجهه با آن باید تصمیم بگیرند. آنها می‌خواهند کارهای ناتمامشان را به شیوه خودشان به پایان برسانند، به این امید که اوضاعشان بهبود پیدا کند، اما اتفاقات به گونه‌ای پیش می‌روند که به مرور تمام‌کردن یا ناتمام‌گذاشتن کار بی‌اهمیت می‌شود، چرا که آنها اساساً نسبت به موضوع پایان دچار تردید می‌شوند. آنچه در این اجرا برایم اهمیت داشت، چگونگی بسط زیرمتن در بافت قصه بوده است. شیوه اجرا واقع‌گراست. این شیوه کمک می‌کند تا روابط ظریف انسانی را به نمایش بگذاریم. همچنین همذات‌پنداری بیشتری را در مخاطب بر انگیزیم. تلاش کردم موقعیت‌ها و دیالوگ‌ها و همچنین بازی بازیگر‌ها تا حد ممکن باورپذیر باشند. بخش زیادی از موقعیت‌های متن بر اساس امکانات و توانایی‌های بازیگران شکل گرفته. همچنین استخوان‌بندی اصلی میزانسن ها، از جریان خودبه‌خودی رویدادهای نمایش حاصل شده. در واقع میزانسن‌ها به مرور خود را نشان دادند.(البته در انتها با در نظرگرفتن نکاتی مانند دید تماشاگر و زیبایی‌شناسی تصویر ویرایش شدند).

دغدغه‌ دیگرم، فرم دیداری و شنیداری کار بوده است؛ فرمی که بتواند به دور از تزئینات، حامل روایت، ساختار درام و فضا باشد. جدا از طراحی کلی که هر نمایش دارد، این نمایش به شکل خاص‌تری از موسیقی و رنگ استفاده می‌کند. دو کاراکتر داریم که در جریان پیشرفت قصه درگیر تولید نقاشی و موسیقی هستند. (کنش نقاشانه و موسیقایی دارند).

بخش موسیقایی: بخشی از قصه درباره قطعه‌ آهنگ ناتمامی است، شخصیت‌ زن داستان که نوازنده است در پی کشف ادامه آهنگ. برای این شخصیت از بازیگری استفاده شد که نوازنده هم باشد تا مجبور به استفاده از شگردهایی نشویم که تماشاگر احساس کند با دروغ مواجه است. در ضمن اینکه در قسمتی از نمایش بنا بر نیاز قصه و در جهت پیشبرد درام کسی ساز بزند برایم جذاب بود.(به نوعی کیفیتی از پرفورمنس القا می‌کند. همچنین ضمن پیشرفت قصه، تنوعی وارد کار می‌شود).

بخش دیداری: کاراکتری داریم که نقاش است. نقاشی او هم مثل ساختار کل نمایش پازلی است. پازل‌هایی که او را سرگردان کرده‌اند و در جایی تنها در یک تصویر خیالی به هم متصل می‌شوند و شکل مغزی را می‌سازند که بارِ بخشی از قصه را پیش می‌برد. در مجموع تا حد ممکن سعی بر آن داشتم صحنه با کمترین ابزار، ضمن حفظ باورپذیری، بتواند قصه را منتقل کند. از هر چیزی که دست و پای بازیگر را در صحنه بگیرد، گریزانم. بیشتر به تئاتری علاقه دارم که محل مواجهه بازیگر و تماشاگر باشد با واسطه‌ای به نام متن. در این اجرا هم سعی‌ام بر این بوده، حال تا چه اندازه موفق بوده‌ام، قضاوت با مخاطب‌ است. در پایان باید تشکر ویژه‌ای از گروه داشته باشم. کسانی که بدون حضورشان چنین تجربه‌ای امکان وقوع نداشت.
سحر ستوده، آزاده شاه‌پسندزاده، فربد فرهنگ، طاها محمدی، ایمان دبیری، صادق حیدری و محمود ناصرترابی.

درباره نمایش پاره خط
۱۶ تیر ۱۳۹۲