به گزارش تیوال به نقل از
ایران تئاترشناسه مطلب: 63565
سید علی تدین صدوق: نمایش پری نوشته خیر اله تقیانی پور که دو سه سال قبل بهوسیله خود او کارگردانی شده بود که با تسلط بر مفاهیم زیر متن و شیوه کارگردانی خاص و نگاه مخصوص به خودش را داشت اما این بار پری باکارگردانی امیر غفار منش شیوه کمدی متفاوتی را به نمایش گذاشته است.
ازآنجاکه تقیانی پور بر نمایشهای آیینی سنتی اشراف کامل دارد کمدی خاص خود را خلق میکند که همسو با عناصر تشکیلدهنده نمایش سنتی است. ازاینرو کار او بهنوعی شستهرفته تراست. هرچند که کارگردانی متنی که تقیانی پور نوشته توسط کارگردانی دیگر این امکان را برای متنش ایجاد میکند که نفر دومی با نگاهی متفاوتتر و ایضاً شیوهای دیگرگونه متن او را کارکرده و به لایههای دیگر نمایشنامه نیز دستیافته و دیدگاه تازهتری را باز شناسانده است. اینگونه متن به حیات جدیدتری دست خواهد یافت شیوههای دیگر را نیز تجربه خواهد کرد. این خود برای نویسنده نیز زوایای نوینی را در خصوص متنش بازخواهد نمود؛ و باید گفت که امیر غفار منش در خصوص متن تقیانی پور بهنوعی اینگونه عمل کرده است.
نمایش پری هرچند که در شیوه نمایشهای سنتی آیینی ایران نگاشته شده؛ اما بهگونهای یک کمدی تراژدی تاریخی است که میتواند آینه باشد تا امروزمان را در آن ببینیم. غفار منش علاوه بر استفاده از شیوههای اجرایی نمایشهای سنتی ایرانی و ایضاً تخت حوضی که جز اصلی نمایشهای ایرانی است سعی کرده است که از شیوههای تا تری نیز استفاده کرده واینگونه تلفیقی از هردو شیوه را به صحنه بکشد. این خود یکی از نقاط قوت کار است؛ و برای کارگردانی که اولین کار حرفهایش را تجربه میکند قابلستایش است. شاید این خود موجب شده است که کار با نوعی شلوغی وگاها آشفتگی در اجرا مواجه گردد. چراکه این تلفیق بهنوعی سهل و ممتنع مینماید. این البته به بداهههای بدنی وبیانی هم برمیگردد که میباید توسط کارگردان کنترل وکانلیره شود تا جنبه دراماتیک خود را حفظ کرده و به ورطه اداواطوار و لوده بازی درنیفتد که البته در این نمایش سعی شده بود که اینگونه نگردد.
نمایش به لحاظ نوع اجرا سه سویه است؛ و بر روی سکوی بیضیشکلی اجرا میشود که میتواند همان تخت حوض باشد. ازاینروغفارمنش با شناخت از عناصر و نشانههای نمایش ایرانی خواسته حتیالامکان عناصر تشکیلدهنده آن را حفظ کرده و به صحنه بکشد. او به لحاظ کارگردانی سعی نموده طوری عمل کند که بازیگران در لحظات مختلف رویشان به هر سه سو باشد. البته خود بازیگران نیز این مورد مهم را رعایت میکردند. غفار منش علاوه بر مفاهیم زیر متن مواردی را همبران افزوده که مسائل امروز و اکنون جامعه را شامل میشود. او با اضافه نمودن یک مرد پوش که نقش آن را آزاده زارعی بازی میکند وهمان پری قصه است جنبه ملو دراماتیک، عاطفی و عاشقانه نمایش را بیشتر کرده و ازاینرو تأثیر بیشتری را بر مخاطب میگذارد.
او سعی کرده با استفاده از سایه بازی جنبه بصری متفاوتتری را بر اجرا بیفزاید. بخصوص با صحنه پایانی یعنی اجرای حکم شاه و اعدام بازیگران؛ که به شکلی تصویری، دراماتیزه شده و تأثیرگذار و البته نمادین در غالب گیوتین (زدن گردن) صورت میپذیرد. شکل اجرایی این اعدام خلاقانه و مؤثر است و شخصیت اجتماعی خاص و والایی را برای اعدامشدگان به همراه دارد. ایکاش بازیگران در همان حالت (پس از زدن گردن) تا خاموش شدن تدریجی نور صحنه در پزی شن خود بمانند و زودتر از موقع بلند نشوند که در این صورت این صحنه خلاقه و دراماتیک تأثیر خود را ازدستداده و خراب میشود. در خصوص بازیها باید کفت که درجاهایی دیالوگها شنیده نمیشود وبیان خوب نیست البته شاید این به دلیل آکوستیک نبودن تالار نمایش هم باشد؛ یعنی تالار حافظ آنطور که باید آکوستیک نیست؛ اما درهرحال بازیگران باید نقاط کور و غیر آکوستیک را پیداکرده و اصطلاحاً صدا وبیان خود را با تالار نمایش هماهنگ و همسو کنند این کار و تکنیک را قدیمیها و پیشکسوتان بلد هستند و انجام میدادند.
بازی امیر کربلایی زاده در نقش زن پوش ملیح و بافکر بود او بهدوراز لودگی و لوث بازیهای معمول سعی کرده بود که حتی حرکات ریز این نقش زن پوش را نیز اجرا کند. تمامی بازیگران نقشهایشان را بهخوبی ایفا نمودند. بهویژه مجید یاسر در نقش ناصرالدینشاه، سامان دارابی در نقش ذبیح او باید متوجه این نکته مهم که خویش را تکرار نکند باشد و ایضاً مهدی زمین پرداز در نقش امیرنظام او نیز بازیگر مستعدی است که کمدی و لحظات آن را میشناسد اما باید متوجه تکرار خویش باشد. محمد خدا وردی در نقش زن پوش با شناخت کافی از کاراکتر علیاحضرت «مادر ناصرالدینشاه» و با پیدا کردن حرکاتی ظریف زن پوشی نرم و متفاوت و بدون اداواطوار خلاقانه را به صحنه کشید.
صحنه قنوت پیروز و صحنهای که پری و پیروز در جلوی نور سبز محراب باهم صحبت میکنند از صحنههای درست تأثیرگذار نمایش است.
اما همانطور که گفته شد باید دیالوگهایی که شنیده نمیشود مانند شعر ابتدای نمایش، یا دیالوگهای اولیه پری و... درست شود. دودیگر آنکه حرکات اضافه بداهههای بدنی وبیانی ای که زیاده مینماید و تکراری است باید موردبررسی مجدد قرار بگیرد که خداینکرده کار به ورطه تکرار و کلیشه و لوده بازی درنیفتد.
طراحی صحنه همراه با خواست متن صورت گرفته بود. محل استقرار شاه درسته فوقانی علاوه بر نگاه از بالا به پایین او، این تفاوت فاحش طبقاتی و زیر سلطه بودن مردم جامعه را نیز نشان میدهد. گروه موسیقی نیز باکار همراه بودند اما درجاهایی بهاصطلاح موسیقی سوار بر دیالوگها میشد ازاینرودیالوکها را نمیشد بهخوبی شنید. خواندن شعر توسط آن درویش تأثیر خاص خود را داشت و لحظاتی عرفانی را خلق کرده بود.
درنهایت نمایش میخواهد بگوید زمانی که مکتبخانه بهحکم حکومت تعطیل شود حال این هنر هنرمند است که وظیفه خطیر تعلیم و تربیت وهم یاری به هم نوع را به عهده میگیرد و از سر غیرت ایرانی و هنری خود بر سر این کار و حمایت و حراست از عشق خود که ناموس اوست جان میبازد و شهید میشود تا نشان دهد که پایبند اصول و اخلاق است. چون پری که باعفت است و از سر غیرت و حمیت زنانهاش مجبور شده که مرد پوش باشد. تا نشان دهد هنر محملی است برای به دست آوردن رزق و روزی حلال که هنر جای آزادگان و آزاد دلان است؛ که هنر جای عاشقان است و بس؛ که این مهم را فاش بگوید: «ما گر زسر بریده میترسیدیم در محفل عاشقان نمیرقصیدیم»
باید گفت شاهد نمایشی نسبتاً قابلقبول بودیم که لحظات مفرح تراژیکی را خلق نمود. خیر اله تقیانی پور در مقام نویسنده متنی درخور را خلق کرده و امیر غفار منش در تلاش برای به صحنه کشیدن آن نشان داد که تئاتر نمایش ایرانی را در حد خودش میشناسد