تماشاگران نمایش «روز عقیم» به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی، در ادامه نمایش به جلسه نقد و بررسی آن در قالب «دوشنبههای نقد تئاتر» گوش سپردند. این جلسه در شامگاه سه شنبه ۳۱ مرداد (این جلسه استثنائاً به دلیل شهادت از دوشنبه به سهشنبه انتقال یافت)، در محل تئاتر باران و با حضور علی جعفری فوتمی، رفیق نصرتی و امید طاهری اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، حسین کیانی کارگردان اثر، بازیگران و تماشاگران علاقهمند بهنقد برگزار شد.
روز عقیم، نمایش دغدغهمندی است
در ابتدای نشست امید طاهری، در خصوص برگزاری دوشنبههای نقد تئاتر توسط کانون گفت: این برنامه تلاش میکند فضای گفتگو در تئاتر امروز را ایجاد کند. این گفتگو هم باید پیرامون آثار شکل بگیرد و هم پیرامون کلیت تئاتر. امروز افراد زیادی هستند که غر میزنند، اما غر زدن جای گفتگو را نمیگیرد. آدمها وقتی دستشان از چیزی کوتاه باشد غرولند میکنند تا منافع شخصی خود را تامین کنند، اما گفتگو کردن منافع جمعی را تامین میکند.
روز عقیم فرصتی برای سخن گفتن زنان قلعه
در «روز عقیم» قرار است با چه چیزی مواجه شویم؟ علی جعفری فوتمی، دیگر منتقد حاضر در جلسه، در پاسخ به این سؤال بیان کرد: جایی مثل شهر نو یک پتانسیل بزرگ برای تولید آثار هنری مختلف است. اما در تاریخ معاصر ما خیلی کم به این مکان و آدمهای آن پرداختهشده است. بعد از انقلاب حدود دو دهه کسی درباره شهر نو هیچ حرفی نمیزند و اساساً صحبت در مورد آن به یک تابو تبدیل میشود. واقعه آتش زدن شهر نو حتی در اسناد تاریخی ما هم آنطور که باید ثبتنشده است. بنابراین ماجرای روز عقیم ریشه در تاریخ دارد.
این منتقد تئاتر گفت: در «روز عقیم»، چقدر قرار است با یک ماجرای مستند مواجه شویم و چقدر با یک واقعهای که بهانهای میشود به پرداختن به معانی دیگر؟ به نظر من در «روز عقیم» اصلاً قرار نیست با یک اثر مستند مواجه شویم. چراکه تخیل نویسنده نیز به کمک متن آمده و سبب شده است آدمهایی که در دل تاریخ مدفونشدهاند و کسی صدایشان را نشنیده و فریادی هم اگر داشتهاند در نطفه خفهشده است، به سخن درآیند.
نگاه تاریخی روز عقیم معطوف به انسان است
امید طاهری در بخش دیگری از صحبتهای خود افزود: بعضی از رخدادهای تاریخی معطوف به زمان هستند. وقتی هم که قرار است ارجاعی به آنها داده شود، مستندات تاریخی و پژوهش و تحقیق در ارتباط با آنها اهمیت زیادی پیدا میکند. اما برخی از وقایع تاریخی معطوف به انسان هستند؛ انسان با تمام پیچیدگیها و مسائلی که درون خود دارد. رخداد تاریخی به آتش کشیدن شهر نو، صرفاً معطوف به زمان و میرا در زمان نیست. بلکه رخدادی است که به انسان معطوف میشود. برای یک بار هم اتفاق نیفتاده است. شاید درگذشتههای دور وجود داشته و شاید در اکنون و آینده هم باز به وجود بیاید.
برخی نمایشنامه نویسان ما بیدغدغه شدهاند
کیانی در خصوص اشاره طاهری به نگاه معطوف به انسان گفت: متأسفانه نمایشنامهنویسان ما اغلب بیدغدغه و بی مسئله شدهاند. درحالیکه وظیفه یک نمایشنامهنویس این است که صدای انسانهایی باشد که هیچوقت صدایشان شنیده نشده است. به نظر من نکتهای که میگویید درست است. عالیترین شکل یک درام این است که نگاه معطوف به انسان در آن لحاظ شود. وی افزود: نمایشنامهنویس تاریخنگار نیست اما میتواند و میبایست از وقایع تاریخی استفاده کند.
انسانهایی با حیات برهنه
رفیق نصرتی دیگر منتقد حاضر در جلسه شروع نمایش را به دلیل مواجهشدن مخاطب با مظلومترین انسانهای تاریخ درخشان توصیف کرد؛ انسانهایی که آنها را دارای حیات برهنه دانست، کسانی که هرگز حقی برای انتخاب و اظهار وجود نداشتهاند، مورد سوءاستفاده امیال نفسانی قرارگرفته و بعدها نیز بدون هیچگونه طرح پرسش عمومی به مجازات رسیدهاند. وی وظیفه یک نمایشنامهنویس را به صدا درآوردن این صداهای خاموش دانست و به گفتهای از میشل فوکو استناد کرد: «در تمام تاریخ ما بهجای دیوانگان حرف زدیم.»
این پژوهشگر و منتقد عرصه تئاتر افزود: فاحشههای شهر نو هرگز سخن نگفتند و حال پرسش من از این اثر این است که آیا روز عقیم به آنها فرصت سخن گفتن داد؟! نصرتی یادآوری کرد که در شروع نمایش با موقعیتی ویژه و رئالیستی و با سه سوژه روبهرو هستیم اما در ادامه این سوژهها در حد ابژه فرو کاهیده میشوند و نمایش به ما همان انتظاری را که از آن داشتیم ارائه میدهد؛ شخصیتهایی که به تیپ بدل میشوند، دیالوگهایی کلیشهای از این قشر از جامعه و پایانی رقتانگیز و ملودرام گونه که حس همدردی را در تماشاگر برمیانگیزد.
گزارش کامل این جلسه را میتوانید در سایت کانون ملی منتقدان تئاتر ایران بخوانید.