در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | مردم ما با تئاتر در فرم اصیل آن کاملا بیگانه هستند
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:37:44
نمایش ترس از باران | مردم ما با تئاتر در فرم اصیل آن کاملا بیگانه هستند | عکس

طلایه زهره ‌وندی، متولد هزار و سیصد و شصت و دو، تهران، دکتری تحقیقات پزشکی، نویسنده و مترجم، کارگردان، مدرس، همکاری در پروژه مفیستو به عنوان مترجم، پروژه مرگ عرفان شیرنگی، پروژه شاه لیر دکتر دلخواه در مقام مدیر روابط بین‌الملل مترجم که مجموعه‌ کتاب های هنر خفن بودن «کودک نوجوان بزرگسال» و ترجمه کتاب دختری از نابینا نوشته نجیب محفوظ را در کارنامه هنری دارد.

این نمایش چه حرفی برای گفتن دارد؟

وقتی برای اولین بار با متن دکتر دلخواه مواجه شدم احساس کردم این روزها تمام جوانان جامعه ما با مشکلاتی در حیطه روابط و درگیری هایی با اعتیاد در هر نوعش مواجه هستند، این نمایش به مقوله اعتیاد، افسردگی، تاثیر رسانه بر روابط و عدم درک متقابل طرفین با نگاهی ابزورد می پردازد.

نمایشنامه چه ویژگی هایی داشت که سراغ کارگردانی آن رفتید؟

این متن یک نمایشنامه استاندارد در ژانر ابزورد است که عدم حضور این ژانر در تئاتر های روی صحنه به شدت احساس می شود، سعی کردم با دراماتورژی مناسب متن را به جامعه ی امروز و مشکلات آن نزدیک تر کنم، این نمایش حسی است که تمامی جوانان ما کم و بیش در این روز ها  با آن درگیرند، اجرای ما بیشتر یک تئاتر با رویکرد استیمنت روانشناسی است.

و استقبال تا امروز چگونه بوده است؟

این روزها متاسفانه نمایش هایی مورد استقبال قرار می گیرند که جنبه‌ هنری تکنیکال و اجرایی آنها از مخاطب پسندی نشآت می گیرد، کیفیت های تکنیکال اجرایی پایین است و صرفا به جنبه های تفریحی می پردازد در نتیجه متاسفانه اجرای ما استقبال مناسبی به عمل نیامده است، البته ما هم یک گروه تجربی و آماتور هستیم و ادعایی نداریم و قطعا با ضعوف و نقص های بسیاری مواجهیم اما تلاش کردیم تا بهترین توان خود را به نمایش بگذاریم.

توقع و تقاضای شما به عنوان یک بازیگر نمایش از دولت و مسئولان مربوطه چیست؟

متاسفانه حمایت ها مالی و معنوی بسیار پایین است، فرهنگ سازی در حیطه‌ قرار دادن تئاتر در سبد فرهنگی مردم انجام نشده است، مردم ما با هنر تئاتر در فرم اصیل آن کاملا بیگانه ‌اند، اگر چیزی جز بزن و بکوب ارائه دهیم استقبال به شدت ضعیف خواهد بود، راجع به مقوله سلبریتی پرستی کلا صحبت نمی کنم.، کاش حمایت از ما بیشتر بود و با توجه به هزینه های بالا امکانات تبلیغاتی ارزان قیمت و رایگان در اختیار ما قرار می گرفت یا کشف استعدادهای بیشتری رخ می داد.

دوست دارید پله بعدی در این راه برای شما کجا باشد و در نهایت به چه چیزی برسید؟

روزی که فعالیت هنری خودم را به صورت مستقل و کاملا با بودجه شخصی شروع کردم هدفم معرفی هنرمندانی بود که با توجه به استعدادها و توانایی های بسیار بالا‌تر از سطح موجود در جامعه به دلایل اقتصادی مهجور مانده اند، هنر بسیار پرهزینه و کم درآمد است، به طور مثال بازیگر نقش مرد کار ما خواننده و آهنگساز بسیار قابلی است ولی خودتان در جریان ورود به بازار و مجوزها و هزینه ها هستید، در نتیجه امثال ایشان به سختی به بازار وارد می شوند یا طراح پوستر و تیزر ما انیماتور و گرافیست و نقاش فوق العاده ای است اما اینجا هم داستان مشابه است، از آنجایی که در حال حاضر دانشجوی روانشناسی به عنوان فوق لیسانس سومم هستم سعی کرده ام پروژه های هنری خود را به عنوان یک کارگاه هنردرمانی در نظر بگیرم و امیدوارم روزی برسد که توان مالی و حمایت کافی برای گسترش این راه در اختیار داشته باشم.

آیا تئاتری ها هوای همدیگر را در این شرایط بعد از کرونا دارند؟

هم بله هم خیر، متاسفانه فقر اقتصادی قشر ما که به دلیل عدم فرهنگ قراردادن تئاتر در سبد اقتصادی مردم و گردش مالی مناسب تشدید هم شده است خیلی نمی تواند بیشتر از بخور و نمیر از همدیگر حمایت کنیم، حمایت معنوی داریم ولی مالی خیر، یعنی بلیط کار همدیگر را نمی خریم و چرخه اقتصاد درون ساختاری مان به دلیل فرهنگ «دعوتم کن بیام اجراتو ببینم» بسته شده است، چیزی به نام همکار حمایت نداریم، من ایده هایی دارم که در تلاش برای مطرح کردنشان هستم اما دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!

سختی ها و شیرینی های تئاتر چیست؟

رفاقت ها، همراهی ها، ادراک متقابل، فضای سالم و دوستانه و همدلانه، یاد گرفتن از متون خاص درس های زیستی و فلسفی که در طول پروژه ها با آنها مواجه می شویم، تحت عنوان مثال در متن حاضر دیالوگی می گوید «هیچ چیز قطعی نیست همه چیز به این بستگی دارد که ما به آن چه نگاهی داریم» از مواردی است که من می توانم به عنوان شیرینی های کار از آنها اسم ببرم اما از سختی ها و تلخی ها نپرسیمف به قول شاملوی کبیر سخن ها می توانم گفت غم نان اگر بگذارد و در ادامه زان پس تا گفتنی ها ناگفته بماند دلایل بسیار یافت.

در پایان عوامل کار را معرفی می کنید؟

نوشته دکتر مسعود دلخواه/ کارگردان، مترجم، دراماتورژ: طلایه زهره وندی/ بازیگران :محسن زارعی، آیلار امیری، صدف خائیز، سپیده خائیز/ آواز: محسن زارعی/ طراح نور و صحنه: طلایه زهره وندی/ ساخت دکور: محسن زارعی/ طراحی و اجرای گریم و لباس: طلایه زهره وندی/ ساخت تیزر: محسن عطار، محسن زارعی/ طراحی انیمیشن: امیرصدرا اعتصام/ طراح گرافیک: امیر صدرا اعتصام/ مسئول نور و صدا و دکور: مریم جمشید نژاد/ دستیار کارگردان: کیهان مرتضوی/ عکاس: طلایه زهره‌وندی

 

 

درباره نمایش ترس از باران
۲۶ تیر ۱۴۰۱