۱. بیان رنج و فلاکت و نشاندادن پلشتیها و اعتراض به آن، در تکگوییها (مونولوگهای طولانی) اگر بر اساس یک متن سنجیده و ساختاری مناسب ارائه شوند، از شکل یک بیانیه و چیزی شبیه به آن درآمده، و باورپذیر میشوند.
این روزها نمایشی با نام «ترس و لرز» در تالار مولوی در حال اجرا است که صدای نیمی از جامعه است و از بیداد حرف میزند. مریم زرینی (نویسنده و کارگردان این اثر) شکنندگی و آشفتگی جسم و جان را در سایه جهل و وحشت روایت کرده و از ستم به شکل عریان سخن میگوید. چیزی را پنهان نکرده و اگر قرار است «علامت» بدهد، این کار را با ظرافت تمام انجام میدهد. کاری که زرینی و همکاران او به روی صحنه بردهاند، سرآغازی نیک برای آنهاست. برای رهایی از وضعیت تلخ موجود و رسیدن به فضایی بهتر، اجرای کارهای هوشمندانه و بیان هنرمندانه مسائل گامی موثر و رو به جلو است. چنانچه زرینی و همکاران او با اراده قوی و ستودنی ایستاده و با وجود موانع و دشواریها نمایش خود را به روی صحنه بردهاند. بیتردید، چرخش «دور گردون» سرانجام به ترس و لرزها پایان خواهد داد، و آنچه با کار مداوم، عشق، همدلی و پایداری پیگیری شود، به نتیجه خواهد رسید.
۲. آلبر کامو در گفتوگویی با نام «هنرمند و زمان او» که با ترجمه دکتر مصطفی رحیمی (در سال ۱۳۴۵) منتشر شده، میگوید:«رسالت هنرمند در برابر بیداد، بازکردن درهای زندانها و سخنگفتن از شوربختی و نیکبختی همگان است... بیگمان تجدید حیات عدالت و آزادی را تنها با هنر نمیتوان تضمین کرد. اما با نبودن هنر، این تجدید حیات بیشکل و بیقواره است و بنابراین هیچ نیست. بیوجود فرهنگ و آزادی نسبی، که لازمه فرهنگ است، اجتماع هرچند تکامل یافته باشد جز جنگلی نیست. چنین است که هر اثر هنری اصیلی که آفریده میشود، هدیهای است برای آینده.»