در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | گریز از برگ ریز - یادداشت علی رستگار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:49:04
نمایش پاییز | گریز از برگ ریز - یادداشت علی رستگار | عکس
نادر برهانی مرند با نقش‌آفرینی امیر جعفری «پاییز» را به صحنه برده است

گریز از برگریز

چه شد که ساختمان‌های منطقه دوکوهه هنوز هم ورد زبان بسیاری از رزمنده‌های دیروز جبهه‌هاست؟ دلیل این شیدایی و عشق‌بازی روحی و معنوی مطمئنا ربطی به حجم سنگ و سیمان و آجر و آهن و فضای ظاهری پادگان شهید احمد متوسلیان یا پادگان دوکوهه ندارد، بلکه علت این عاشقی را باید زندگی در همان هوایی دانست که روزگاری سربازان تیپ محمد رسول‌الله(ص)‌، تیپ 14 امام حسین(ع)‌ و تیپ 7 ولی‌عصر(عچ)‌ در آن نفس کشیده‌اند.

علی نمایش «پاییز» به نویسندگی و کارگردانی نادر برهانی مرند که این روزها در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می‌رود، یکی از بازمانده‌های نسل شجاع و جان برکف دیروز است که پس از این همه سال سپری شدن از پایان جنگ، همچنان در حال و هوای دوکوهه نفس می‌کشد.

دل جوان آرمان‌خواه سال‌های دهه 60 هنوز با جبهه‌ها و همرزمانش است. او برای مرور هر روز خاطرات جبهه و تورق آلبوم عکس همسنگرانش دلایل محکمی دارد؛ یکی پایی لنگان و جانبازی در جنگ و دیگری جان دادن رفیق شفیقش یوسف در آغوش او. اما از آنجا که هر زمانه‌ای اقتضائات خودش را می‌طلبد و جامعه پیوسته تن به تغییراتی گریزناپذیر می‌دهد، آدم‌هایی از جنس علی هم خودخواسته یا ناخواسته از کاروان زندگی جا می‌مانند و نمی‌توانند خود را با سرعت سرسام‌آور تغییرات محیط پیرامون وفق دهند.

علی که ادامه جنگ و مبارزه را در امر به معروف و نهی از منکر در پایگاه بسیج منطقه و قلمفرسایی در همین زمینه می‌داند، نمی‌خواهد از گذشته دل بکند و با تغییرات جامعه همراه شود. آن هم جامعه‌ای که از ارزش‌ها و آرمان‌های نسل گذشته قدری فاصله گرفته است و گاه برخی از جوان‌ها و حتی هم‌نسلان خودش، او را به سبب پایبندی به اصول و اعتقاداتش شماتت می‌کنند. مهم‌ترین تضاد و کشمکش علی با برادر لمپن و بزرگ‌ترش جواد است، اما او ترجیح می‌دهد در مقابل لیچار و متلک گفتن برادرش، سکوت اختیار کند و پرده احترام را پاره نکند. البته این موضع انفعالی عامدانه و آگاهانه جلوه می‌کند، وقتی متوجه شویم این جواد است که در غیاب پدر مرحومش، روزی‌رسان خانواده است و با کار و تلاش اوست که مدت‌ها معیشت مادر و خواهر خانواده تامین می‌شود.

کنایه‌های جواد و شوخی‌های امروزی و بی‌پروای او با علی درخصوص اعتقادات و آرمان‌هایش، فقط بخشی از دغدغه‌های رزمنده دیروز است. پرشوری و جوانی مهارنشدنی خواهر کوچکش پروین هم بخش دیگری از دلمشغولی علی است و او که بنابه اعتقادش جوانان را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و به این خاطر هم از سوی عده‌ای اراذل کتک می‌خورد و مجروح می‌شود، در کنترل و نهی از منکر همشیره خودش ناتوان است.

مهم‌تر از همه اینها وظیفه‌ای است که یوسف در آخرین لحظات زندگی بر دوش علی گذاشته؛ او به علی وصیت می‌کند که پس از شهادتش با همسرش، افسانه ازدواج کند و پدر خوبی برای پسرش باشد. ولی پیوند زدن این وظیفه به عشق کار دشواری برای علی است و او را با تردید جانکاهی روبه‌رو می‌کند. تقابل، تضاد و تناقض‌های اجتماعی در زمانه نو، بحث اصلی «پاییز» است و انگار با تغییر شرایط شاهد برگ‌ریزان اصول و اعتقاداتی هستیم که بسیاری سال‌ها برای آن خون دل‌ها خورده‌اند. با این حال هنوز و همیشه کسانی مثل علی هستند یا دست‌کم این نیت و تلاش را دارند که با وجود سراپا زرد و پژمرده بودن، دل به پاییز نسپرند.

برهانی مرند، نویسنده و کارگردان خوب تئاتر با درک درست از زمانه، اثری را روی صحنه می‌برد که عین زندگی است. مهم‌ترین کار او انتخاب روش روایتی مناسب و قالبی درست و جذاب برای بیان مفاهیم موردنظر است. او بخوبی می‌داند که تماشاگر امروزی دیگر نه حوصله شنیدن شعار دارد و نه صبر و حوصله تماشای اثری مطول و خسته‌کننده، بنابراین در زمان مناسب 80 دقیقه، نمایشی خوش‌ریتم و دوست‌داشتنی را به مخاطب عرضه می‌کند. او برای حرف زدن از فضاهای جدی و معنوی، قصه‌اش را از مسیر مطایبه و شوخی عبور می‌دهد و با خلق شخصیت‌هایی ملموس و باورپذیر و مهم‌تر از آن جذاب و محبوب، تماشاگر را درگیر اثر می‌کند. اگر در «پاییز» با شخصیت تلخ و عبوس علی با بازی احمد کاوری و شخصیت پروین، خواهر پرآرزو و پرتمنا و مستاصل او با بازی ستاره پسیانی روبه‌روییم، سه کاراکتر هستند که با وجود دلمشغولی‌هایی از جنس درد و رنج، به اندازه کافی بار ملیح کار را به دوش می‌کشند. «پاییز» با این‌که اثری جدی است و حرف‌های مهمی می‌زند، اما مثل خود زندگی به شیرینی و خنده و شوخی هم بی‌اعتنا نیست و کارگردان بهترین بهره را از این عنصر می‌برد و ابایی ندارد که در جاهای مختلفی از کار از تماشاگر خنده بگیرد. شخصیت مادر سنتی قصه با بازی ناهید مسلمی، با آن گویش آذری نمونه‌های عینی فراوانی دارد و ارتباط زیادی با تماشاگر برقرار می‌کند. همین‌طور تک جمله‌های بامزه شخصیت دایی کهنسال نمایش با بازی بهرام افشاری جوان، بخوبی در دل چنین اثری می‌نشیند و به هیچ وجه اضافه به نظر نمی‌رسد.

و البته گل سرسبد اجرای «پاییز»، امیر جعفری، بازیگر توانای تئاتر، تلویزیون و سینماست که با اجرای پرقدرت و تماشایی‌اش، تماشاگر را تا پایان با خود همراه می‌کند. جعفری این توانایی را دارد که در چشم برهم‌زدنی از نقشی جدی به شخصیتی کمیک بغلتد، موردی که در نمایش «پاییز» هم بسیار به کمک اثر می‌آید و او با جابه‌جایی بموقع حس و حالش، فضای کار را پیش می‌برد.

تئاتر ما امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند نمایشی همچون «پاییز» است؛ اثری که به شعور مخاطب احترام می‌گذارد، در قالبی گرم و جذاب عرضه می‌شود و او را بخوبی همراه می‌کند و حرف‌ها و نکته‌هایی از مسائل روز جامعه و زمانه را در نگاهی اندیشمندانه و البته بی‌ادا و ادعا منتقل می‌کند. تماشای «پاییز» را در زمستان از دست ندهید.

علی رستگار / گروه فرهنگ و هنر

http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1837773535403571376
درباره نمایش پاییز
۰۲ اسفند ۱۳۹۳