به گزارش تیوال به نقل از ایران تئاتر
شناسه مطلب: 65184
ایران تئاتر-تهمینه مفیدی:«کبوتری ناگهان»، نمایشنامهای درباره حسرتها، حرمان، ترس، آرزوها و تسلیمهای زنانی است که یک قرن پیش از این زیستهاند.
«کبوتری ناگهان» نمایشنامهای درباره اندرونی زنان در زمانه و زیستی است که تمام اعتبار بیرون از ارسیها و مطب خانههایش از آن مردان است. نمایشنامهای درباره حسرتها، حرمان، ترس، آرزوها و تسلیمهای زنانی است که یک قرن پیش از این زیستهاند اما هنوز هم دردهایشان درد است و دغدغههایش حقیقت این روزگار.
«کبوتری ناگهان» روایت زندگی مادر (خانم جان) و دختری (نزهت جهان)ست که به موازات یکدیگر پیش میروند. نزهت جهان، زنی شاعر مسلک است که در اتاقهای تودرتوی خانهاش میچرخد و بیدغدغه نان اشعار شاتو بریان را از برمیکند. با این همه او نیز دردی دارد، درد بیفرزندی. درختی است که چون باری بر دلش نمینشیند، بیثمرش میخوانند و چون این درخت بیثمر شد باید دخیل از گردنش باز کرد و به درخت دیگری بست و فروغ حشام (همسر نزهت جهان) که ادامه زاد و رودش، تمام نشان و مُهر مردانگیشان است، از صنم رشتی، زنی که آوازه خوشی ندارد، صاحب بچه میشود.
درخشانترین بخش نمایش مواجه این دو زن با یکدیگر است. نزهت جهان از سر اعتبار طبقه و حسادت توامانش با عتاب و کنایه سعی دارد، به رقیبش زخم بزند؛ اما صنم رشتی قاعده ستیز و کینهورزی را برهم میزند و کلیشه روایتی از این جنس را در هم میشکند. صنم رشتی زنی از طبقه فرودست جامعه که زبانی تلخ و گستاخ ندارد و برای انتقام نداشتههایش با نزهت جهان همکلام نشده، اما عزتنفسی دارد و صداقت کلامی که بازی نیش و زهر را پایان میدهد و نوازد قنداق پیچش را در دستان نزهت جهان میگذارد و میرود.
همزمان با داستان نزهت جهان، خانم جان روایت آنچه بر او رفته را خطاب به دخترش بازگو میکند. روایت پدر سرداری که به راهی برخلاف قاعده حکومت رفته و تن به تاریکی شن ریز باغ زده و دیگر بازنگشته است. مویه زاری خانم جان بر سر جسد بیجان شوهر توام میشود با صحنه بیرون رفتن صمم رشتی و تنها ماندن نزهت جهان با کودک رقیبش. گویی که در این روایت سهم همه زنان از دست دادن است، یکی را مرگ میگیرد، دیگری را زنی دیگر و آن پسر قنداق پیچ را نداری و فقر و این حرمان و انتظار و ترس است که میشود میراث شوم نسلی که بیش از سرخوشهایش با رنجهایش در تاریخ و زیر سایه وسیع و سنگین مردانه ثبت شدهاند.
حضور ملوچ خاتون و نَصار خانم، دیگر زنان نمایشنامه ابعاد دیگری از خلق و خوی و نقشهای زنانه را اندرونی نمایان میکند. ملوچ خاتون پر جنب و جوش و تلخ زبان است، سر ناسازگاری و جنگ با زمانه دارد و برای جدال آماده است و مدام بر خوی تسلیم پذیری نزهت جهان خرده میگیرد و با زبان چون شمشیرش دلی مهربان دارد. نصار خانم که سیه روزهایی بسیاری در زندگی زنان دیده، آمده است تا با تسکین و همدلی، قدری سبک کند دردهای نزهت جهان را.
نثر درخشان و منحصربهفرد چرمشیر است که گرچه به نثر قاجار پهلو میزند، اما شاعرانگی و سرزندگی نثر و زبان امروز را چهره دارد. فضاسازی به کمک سایر عناصر نمایشنامه آمده تا با صدای ریزش باران، مه و تاریکی باغ روزگاری را رقم بزند که در آن از آسمان جز باریدن کار دیگری برنمیآید.