نمایش «زنبور» مونولوگی است که نویسنده و بازیگر آن با تعامل یکدیگر آن اثر را کاردانی کرده اند. به بهانه اجرای این نمایش گفتگویی داشته ایم با «محمد مطهری پور» بازیگر و «بهزاد آقاجانی» نویسنده این تئاتر که متن آن در پی میآید.
آقای آقاجانی شما نویسنده اثر بودید و با فضای کار آشنا تر هستید. با توجه به اینکه با تنها بازیگر اثر مشترکا کارگردانی میکردید نحوه تعامل شما چگونه بود؟
بهزاد آقاجانی: قصه و طرح ما از قبل آماده بود و این کاری بود که برای محمد نوشته بودم. در واقع کاری که من تخصصی انجام میدهم نمایشنامه نویسی است و کاری که محمد به طور تخصصی انجام میدهد بازیگری است. کارگردانی اثر تلفیقی از متن بازیگر بود.
کار یک فضای ساده داشت و اتفاق خاصی نه در نور پردازی، نه دکور و نه موسیقی خاصی وجود نداشت. تنها صحبت های یک بازیگر بود. چرا این قالب را انتخاب کردید؟ نترسیدید که مخاطب خسته شود؟
بهزاد آقاجانی: مونولوگ با این سبک که نزدیک به یک روایت مستند میشود اولین نیازش انتخاب سالن متناسب با کار است. اگر قرار بود در تماشاخانه دیگری اجرا کنیم شاید تغییراتی در کار رخ میداد. اما این متن برای این سالن انتخاب شد و ما فکر کردیم که معماری این سالن به اندازه کافی متناسب با متن است. به همین خاطر ما چیزی به کار اضافه نکردیم. در این اثر یا تمام المان ها توسط بازیگر اجرا میشود یا ارتباط یرقرار نمیشود. به نظرم اضافه کردن چیزی به کار جز اینکه به کار آسیب بزند و تصنعی بکند کار را کمکی به کار نمیکند.
محمد مطهری پور: اعتقاد شخصی من نسبت به متن های مونولوگ این است که وقتی درام کار خودش را انجام میدهد و ما می توانیم تماشاچی را به تخیل وادار کنیم این خیلی بیشتر اثر گذار است تا اینکه المان های عجیب در صحنه بگذارم.
به نظر شما این سبک کار کمی تکراری نشده است؟ در حال حاضر اکثر مونولوگ هایی که میبینیم بازیگر میایستد و برای ما صحبت میکند. انگار این تبدیل به یک تیپ برای اجرای مونولوگ شده است.
بهزاد آقاجانی: به نظر من این یک اجماع نظر است که همه ما فهمیده ایم نحوه درست اجرای مونولوگ همین است. اینگونه نیست که این سبک کار تبدیل به کلیشه شود. به نظر من این آسیب نیست. واقعا در یک مونولوگ آن هم یک مونولوگی که کارکرد ذهنی دارد باید یک قاب خالی داشته باشیم و تماشاگر خودش تمام این ها را تصور کند.
محمد مطهری پور: اگر دقت کنید سعی کردیم تا میتوانیم موومان هایمان جزئی باشد تا تماشاچی از فضای کار دور نشود. البته به نظرم حرکت هایی در صحنه وجود دارد اما به سبکی که به درام قصه نزدیک میشود.
چقدر این تعامل شما با تماشاچی ایده بازیگری بود و چقدر از همان ابتدا در متن این لحاظ شده بود؟
بهزاد آقاجانی: در مونولوگ یک تعامل ناخودآگاه وجود دارد. درست است که بازیگر یک مونولوگ را بیان میکند اما دیالوگی هم در ذهن تماشاچی اجرا میشود.
محمد مطهری پور: بله تعاملی که شما میگویید در اجرای ما اتفاق میافتد. چون من به چشم تماشاچی مستقیما نگاه میکنم. در واقع تماشاچی تعامل ذهنی خود را با بازیگر برقرار میکند. از یک جایی به بعد شما دیگر تماشاچی نیستید. شما هم محلی های شخصیت هستید که آمده اید در کوچه و او دارد قصه را برای شما روایت میکند.
با توجه به کوچک بودن تماشاخانه چقدر به گیشه فکر کرده بودید و چقدر به فکر وجه هنری کار بودید؟
بهزاد آقاجانی: قطعا به وجه اقتصادی کار هم فکر میکنیم. اما این را هم آگاه هستیم که پتانسیل این تماشاخانه چقدر است. ما سعی میکنیم به سقف کار نزدیک شویم. البته در حال حاضر به طور کلی حال تئاتر تهران خراب است. به طور مثال «رضا کیانیان» کار روی صحنه دارد در تماشاخانه حدود ۲۰۰ نفری شبی ۱۰۰ نفر پر میشود. این خیلی کم است. و از طرفی «نوید محمد زاده» با خدای کشتار روی صحنه است و با سالن حدود ۱۶۰ نفری ۲۷۰ نفر تماشاچی آن جا صف میکشد. به طور کلی اوضاع تئاتر خوب نیست. ما اصلا چشم داشت بزرگی برای فروش نداریم. استایل اجرا اصلا اقتصادی نیست. اگر قرار بود گیشه ای کار کنیم قطعا این کار را انجام نمیدادیم.
اگر نکته دیگری مانده بفرمایید.
بهزاد آقاجانی: «مهرداد بهاالدینی» به عنوان تهیه کننده از امروز بعد از دیدن کار به ما اضافه شده و قطعا اوضاع اقتصادی کار بهتر میشود.
مصاحبه کننده: امیرحسین ناظری کنزق
دیگر عوامل این گروه عبارتند از: تهیه کننده: مهرداد بهاء الدین، طراح لباس: مریم جانقربانی، طراح نور: جعفر پوینده، طراح گریم: سمیه یساقی، دستیار گریم: ملیکا فرحبخش، منشی صحنه: مریم جانقربانی، طراح پوستر و بروشور: امیر صداقتی، روابط عمومی: سحر وزین خواه، امور رسانه: محمد جواد عبدی