در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش شکم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:02:57
امکان خرید پایان یافته
۰۳ تا ۱۵ شهریور ۱۳۹۸
۱۸:۰۰  |  ۱ ساعت و ۵ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
خانواده ای چهار نفره در ناکجاآباد زندگی می‌کنند که همه‌ی اقلام غذایی برای مردم سهمیه بندی شده است. پدر خانواده به دلیل شرایط تصمیم می گیرد غذا را در خانه سهمیه بندی کند که...

ردیف اول و دوم این نمایش به دلیلِ شیوه ی اجرایی و نحوه نورپردازی نمایش بسته می باشد.

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش شکم / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

آواها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بدون هیاهو، بدون رنگ، بدون صحنه، بدون چهره اما پر از دغدغه های آشکار و پنهان، مملو از تراوشات روانی خسته و اسیب دیده

زندگیی که کنترل می شود و ۱۹۸۴ جرج اورول را که در گوشه ای از ذهن آرمیده بود با صدای زمخت زنگ کنترل چی بیدار می شود و زندانی بی دیوار رو میش روی خود می بیند.

در این زندان بی دیوار در ناکجاآبادِ خاکستری که رنگ مرده گی بر آن پاشیده شده ؛ ذره ذره شخصیت مان از لابه لای روان مان در واکنش به نان بر خودمان آشکار می شود. و این پرسش را پیش روی مان می گذارد که انسانیت تا کجا تاب این همه فلاکت را می اورد.
که نان ، انسان را شکست می دهد یا انسانیت را؟
که انسان بدون انسانیت چگونه جهانی می سازد؟
هرگونه نظردهی به این سبک و سیاق و نگاه عمیق به لایه های یک نمایش ناشی از درک و بینش بالای تماشاگر تئاتر هستش
ممنون از توجه و وقتی که در اختیار ما گذاشتید ♧
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایشی است برای امروز. اثری به شدت قابل تامل چه به لحاظ ساختاری و چه از حیث مضمونی که همه اجزایش را بر پایه اندیشه بنیان می‌نهد و به نوعی از هیچ صحنه همه چیز می‌آفریند. در این اثر خبری از نورپردازی و طراحی صحنه و گریم در معنای مشخص‌اش دیده نمی‌شود و در عوض از یک ایده درخشان در جهت ساختار اثر بهره گرفته شده: تابیدن نور ویدئو پروژکتور بر آدم‌ها و انعکاس آن‌ها بر صحنه از طریق ایجاد قاب‌هایی که هریک به فراخور شرایط با تغییراتی از حیث حجم و ابعاد روبه‌روست و تناسب قابل‌تاملی با وضعیت خانواده درون نمایش دارد. نمایشنامه با درنظرگرفتن یکی از مسائل ازلی ابدی هر جامعه‌ای، یعنی غم نان، به شکلی هوشمندانه این ایده مرکزی را در دل خانواده‌ای بسط می‌دهد و با ایجاد یک نقطه عطف مناسب به پرداخت درستی از آدم‌ها نائل می‌شود. کارگردان اثر می‌کوشد با جست‌وجوی نگاهی مینیمال در فضای اجرا به انتخاب مدل حرکتی موجز و فشرده‌ای دست بزند که به یاری بازی‌های به اندازه، باورپذیر و زنده‌ی بازیگرانش نمره قابل قبولی می‌گیرد و تاثیر مناسب و همراه‌کننده‌ای بر مخاطب دارد. این شرایط دشوار سهمیه‌بندی که خود را از طریق متحدالشکل بودن لباس‌ها تا عاری بودن صحنه از هر المان تصویری و حتی صوتی به جز موسیقی شروع و پایان و یکی دو مورد نریشن، نشان می‌دهد؛ انتخابی هوشمندانه است که به جهت ایجاد انسجام ساختاری اثر صورت پذیرفته و واجد ابعاد مختلف هنری است.
درجه کیفی: B
کارگردانی: ۸/۱۰
متن نمایشی: ۸/۱۰
بازی‌ها: ۸/۱۰
طراحی صحنه: ۷/۱۰
طراحی لباس: ۷/۱۰
گریم: ۷/۱۰
نور: ۸/۱۰
موسیقی و افکت: ۷/۱۰
تشکر ویژه از مطلب جامع و کاملی که در باب نمایش ما نوشتید بانو
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چاپ شده در روزنامه شرق به تاریخ دهم شهریور ماه نود و هشت

بدن‌های غیرتاریخی در ناکجاآباد
نوشته محمدحسن خدایی
نوعی از روایتمندی هست که تن به انضمامی شدن نمی‌دهد و دلزده از اتصال با اینجا و اکنون، در تمنای امر جهانشمول است. همان رویکردی که میل آن دارد نقدی باشد بر وضعیت اسفناک بشریت معاصر، بی‌آنکه چندان در قید و بند اتصال تاریخی باشد و حدود و ثغور خویش را نشان‌دار کند. روایت‌هایی که اگر فرمی خلاقانه و رادیکال اتخاذ نکنند، کارشان به سترونی و سیاست‌زدایی منتهی خواهد شد. نمایش «شکم» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معروفی را می‌توان ذیل این جهانشمول‌گرایی، صورتبندی کرد. اجرائی که تلاش دارد روایتگر یک جهان خودآیین باشد که در آن، اعضای یک خانواده بنابر مشکلات ساختاری، مجبور به سهمیه‌بندی غذا، زیست مقتصدانه‌ و سرکوب میل هستند. جهان کمابیش انتزاعی نمایش شکم، روایتی است انتقادی به ریاضیاتی شدن مناسبات انسان‌ها در دوران تفوق عقلانیت ابزاری، همان شمارش تعداد کالری‌ هر انسان و به آمار درآوردن نیازهای اولیه‌اش از طریق سیستم کنترل و شمارش. اینکه چگونه نهاد قدرت، از پی کاهش منابع مالی، حمایت خود از شهروندان را تقلیل داده و کنترل مصرف و تغییر سبک زندگی را طلب می‌کند. از این منظر با اجرائی روبرو هستیم که نظام عرضه و تقاضا در یک جامعه مصرفی و بحران‌زده ... دیدن ادامه ›› را بازنمایی می‌کند. بنابراین خانواده‌ای که در نمایش شکم بازنمایی می‌شود را می‌توان به مثابه یک جزء در نظر گرفت که کلیت جامعه را تعین می‌بخشد. جامعه‌ای که شهروندانش، لباس متحدالشکل بر تن دارند و غذایی یکسان مصرف کرده و هر ماه تحت سرشماری قرار می‌گیرند. پدر خانواده در تلاش است برای حفظ اقتدار خویش، نظام سهمیه‌بندی را با دقتی وسواس‌گونه به اجرا درآورد. مردی که برای تحکیم ساختار خانواده، دستور به سقط جنین همسرش می‌دهد. مادر تنها یک بار امکان فرزندآوری دارد و در مقابل این فرمان، مقاومت می‌کند. به میانجی بارداری ناخواسته، که از قضا مربوط است به خطای انسانی در رعایت مسائل پیشگیری طبق فرمول‌های ریاضی، بحران شدت یافته و خانواده در معرض فروپاشی قرار می‌گیرد. تمامی خانواده در پی سقط جنین مادر هستند تا جیره غذایی، به مانند سابق، تامین شود.
ایده اولیه نمایش شکم، قابل تامل است. اما در اجرا، تا حدودی ناکام می‌ماند. اجرائی که از نور موضعی برای فضاسازی یک چشم‌انداز اکسپرسیونیستی استفاده می‌کند و در ادامه با افراط در استفاده از این شیوه نورپردازی، آن را به امری عادی و خسته کننده تبدیل می‌کند. دیگر سایه‌های کش‌دار، بازتاب یک جهان هولناک نیست و نور موضعی، تنها یک تمهید اجرائی کم‌اثر است. حتی ژست‌ بازیگران هم چندان جهانِ گروتسک و انتزاعی نمایش را رویت‌پذیر نمی‌کند و بیشتر یادآور مناسبات یک خانواده معمولی شهری است. گاه البته مواجهه با مامور سرشماری و به صف شدن اعضای خانواده برای آمارگیری، طنزی گروتسک می‌آفریند که خلاقانه است. اما همچنان بدن‌ بازیگران، فاقد آن نوع ژست‌های است که اغراق‌ و انتزاع مورد نیاز این قبیل فضاسازی‌های انتزاعی را بازنمایاند و چندان شباهتی با زندگی روزمره نداشته باشد. فی‌المثل صحنه‌ تقسیم و تناول غذا، اغلب خام‌دستانه و ناامید کننده است. شخصیت‌ها کنار هم نشسته و در غیاب اشیا، به شکل ناشیانه‌ای غذایی که دیده نمی‌شود را می‌خورند. ای کاش گروه اجرائی یک میز واقعی در صحنه قرار می‌داد و مناسک تناول غذا را به همراه تقسیم دقیق جیره هر فرد، به شکل گروتسکی به نمایش می‌گذاشت.
به نظر می‌آید فضای نمادین و انتزاعی نمایش شکم، بیش از این احتیاج دارد تا از زندگی روزمره مردمان امروز فاصله گیرد و جهان خودآیین و شگفت‌انگیز خود را بسازد. نمونه‌هایی همچون آثار اولیه جلال تهرانی می‌تواند پیشنهاد خوبی باشد برای این گروه جوان تا به سنت‌های تئاتری پیش از خود، بیش از این عنایت کنند و قدمی نسبت به قدما، به پیش گذارند. اما این مستلزم نوعی نگاه انتقادی به گذشته و تمنای اتصال با اینجا و اکنون ماست. هر چه هست، می‌باید درنگ کرد و نسبت این اجراهای انتزاعی را با وضعیت این روزهای ما پرسید. آیا در این انتزاع‌گرایی، نوعی از محافظه‌کاری مشاهده نمی‌شود؟ در غیاب امر انضمامی و بریدن روایت از هر نوع امر تاریخی، جهان برساخته، می‌باید واجد امر نو و شگفتی باشد. آیا نمایش شکم گشوده به این‌هاست؟ شکمی که بیش از نورهای موضعی، به بدنی تاریخی و سیاسی احتیاج دارد تا گرسنه شود و فرزند به دنیا آورد.
امیر مسعود و لیلا میناوند این را خواندند
محمد کارآمد این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید