در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش آدم آدم است
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:49:13
امکان خرید پایان یافته
۱۰ اردیبهشت تا ۰۲ خرداد ۱۳۹۴
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۱۲,۰۰۰ تومان

شماره رزرو:  09339076187

خلاصه نمایش:
سوال از برشت در سال 1926:
در حال حاضر مشغول نوشتن چه چیزی هستید؟
برشت : یک نمایش نامه کمدی به نام "آدم آدم است"در این نمایش قطعات یک فرد از هم جدا میشود و در هییت آدمی دیگر سرِ هم میشود.
چه کسانی این کار را انجام میدهند؟
برشت: 3 جراح روح انسان
آیا در این جراحی انسانی ایده آل متولد میشود؟
برشت: نمیتوانم مطلق بگویم. به دیدگاه تماشاگر بستگی دارد.

یادداشت کارگردان:
جنگ,جنگ,جنگ
کلمه ای که این روزها بیش از هر چیز به گوش میخورد و تصاویر هولناکی که به خوابهایمان نیز راه یافته.
ارتش های چند ملیتی, انسان های از خود بیگانه و اهداف نامعلوم. اینها تصاویر و اخباری است که روزهایمان را تمام میکند .و
سوال هایی که ذهن مرا به خود مشغول کرده و مدتهاست بر سر زبانهاست :
اینها چه کسانی هستند که میتوانند دست به چنین جنایاتی بزنند؟ آیا انسان هستند؟ آیا مثل ما زندگی کرده اند و میکنند؟ ارتش های مخوف چگونه ساخته شده اند؟
در پی جواب به این سوالات , به برشت رسیدم و نمایش نامه" آدم آدم است".
که تقریبا به تمامی این سوالات پاسخ میدهد. برشت در این نمایش نامه کمدی با جدیت به ما روند تبدیل یک انسان عادی به یک سرباز خونخوار را نشان میدهد.
او به ما میگوید همه ی ما در خطر تبدیل شدن هستیم , چراا که در این جهان پرآشوب و بحران زده هر یک برای به دست آوردن کمی بیشتر تلاش میکنیم و ساده لوحانه در پی منافع خود هستیم, بدون آنکه شناختی از ساز و کارهای قدرت داشته باشیم.
همان طور که بگ بیگ در نمایش میخواند:
بر موجی که بر پایت میشکند درنگ مکن
تا وقتی پایت در آب است
موج های دیگری بر آن خواهند شکست.

گزارش تصویری تیوال از نمایش آدم آدم است / عکاس: ستاره سرداری

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

مکان

میدان هفت تیر، جنب مجتمع یاس، کوچه آذری، پلاک ۲۵
تلفن:  ۸۸۳۱۹۲۷۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من این اجرا رو دوست داشتم نمایشنامه هم خوب بود من کلا کارهای برشت رو دوست دارم ولی تو اجرا طراحی لباس دو مورد بود که تمرکز من رو از بین می برد و هم اینکه بنظر من روش کار نشده بود اگه شده بود خیلی دوست دارم دلیلش رو بدونم یکی لباس روحانی معبد بود اینطور که من از متن نمایش فهمیدم روحانی یه بومی پست زرد پوست بود اما در نظر گرفتن لباس روحانیون مسیحی کاتولیک برای معبد و اونهم یک روحانی زرد پوست نمی دونم جور در نمیاد دومین مورد اون آرم درشت کاترپیلار روی کفش خون آشام می تونست یه پوتین سربازی یا هر پوتین نظامی دیگه ای پاش باشه اما اون کفش به من این حس رو می داد که شما دم دست ترین کفشی رو که دیدید پای خون آشام کردید.
ابرشیر و شاهو منبری این را خواندند
مریم ادیبی این را دوست دارد
با عرض سلام خدمت شما, در این نمایش من سعی کردم که به نمایش نامه اصلی برای نزدیک شدن به اتفاقاتِ اکنون چیزی اضافه نکم و برای معاصر سازی نمایش نامه رو دست کاری نکنم. اما در طراحی لباس که به وسیله خانم چراغی انجام شد سعی شده بود تا به اتفاقات روز اشاره ای بشود. مثلا لباس سربازها هر کدام برای یک ارتش بود. در واقع قصد نشان دادن ارتش های چند ملیتی بود که هم اکنون در خاورمیانه در حال جنگیدن هستند. مثل داعش و دیگر ارتش های درگیر.و طراحی لباس کاهن هم به علت همین تحلیل به پاپ تغییر یافت. چرا که پاپ در جنگ افروزی های اخیر نقشی اساسی دارد. به این ترتیب در اجرا به متن وفادار بودیم اما در طراحی ها سعی کردیم بدون تاکیدِ زیاد معاصر سازی را انجام بدهیم. یا در طراحی صحنه حضور نقشه جهان در کافه بگ بیگ. درباره پوتین از نظر طراحی مسئله ای نبود چون لباس ها معاصر بودند.ممنون از توجهتون.
۰۳ خرداد ۱۳۹۴
ممنون که متن من رو خوندید و با حوصله جواب دادید خانم شاهرخی عزیز من اجرای تیم شما رو دوست داشتم و اگه نقدی به طراحی لباس وارد می کنم کلیت عملکرد طراح محترم گروه رو نه تنها زیر سوال نمی برم بلکه کار ایشون رو هم دوست داشتم اما من جوابم رو نگرفتم اشاره من به این نبود که چرا پاپ یا چرا پوتین ببینید من از دو تا تناقض تو متن خود اجرا صحبت کردم به نظر من لباس پاپ با دیالوگ خانم بیگ بگ که شخص روحانی رو به عنوان یه روحانی از نژاد پست زرد پوست معرفی می کنه در تناقض می بینم یعنی یا باید طرف پاپ باشه یا کاهن این اصلا در تناقض با معاصر بودن طراحی قرار نداره
دوما باز معتقدم کفش کاترپیلار با آرم درشتی که روی زبونه کفش دیده می شه در تناقض کامل با لباس و شخصیت نظامی خون آشام داره زیر تمام دنیا را زیر رو رو کنید کفش نظامی ای با آرم کاترپیلار پیدا نمی کنید کاترپیلار برندی متعلق به صنعت و نهایتا مصرف خانگی است نه اینکه بخواهم خرده گیری کنم طراحی لباسها و ... عالی بود حتی مطرح کردن این نظر خودم هم فقط در این راستا است که شاید شاید سازنده باشد ارزش کار شما رو می دونم ولی به عنوان تماشاچی این دو تناقض در متن اجرا باعث عدم تممرکز من می شد
باید بگم که من روی کارهایی که ارزشمند می دونم خیلی وسواس به خرج می دم ... دیدن ادامه ›› اگه یه اجرا اجرای خوبی نباشه و کار ضعیفی باشه اونقدر تمرکزم رو از دست نمی دم که وقتی تو متن یه اجرای عالی تناقضی ببینم کار شما به نظر من عالی بود عالی.
۰۳ خرداد ۱۳۹۴
ممنونم آقای نیشابوری به خاطرِ دقتتون در اجرا. اگر دوباره تشریف آوردید سالنِ فانوس میتونیم بیشتر باهم حرف بزنیم درباره این موارد☺همین طور ممنون به خاطرِ انرژی خوبتون.
۰۴ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش، خود خود نمایش فارغ از سایر مسائل حاشیه‌ای، جالب و خوب بود و دوست داشتم، ولی حاشیه‌های منفی قوی‌تر از متن داشت متاسفانه که بر خوبی کار چربید و بهم اجازه نمی‌ده گزینه دوست داشتم رو انتخاب کنم.
چرا باید تماشاچی تا لحظه آخر تکلیفش معلوم نباشه که کجا قراره به تماشای نمایش بشینه و یا بایسته احتمالا؟! شروع نمایش با اون ایده جالب بود، ولی در صورتیکه به تعداد کافی جای نشستن برای همه تماشاگران وجود داشت. من واقعا متوجه این قضیه نمیشم که چرا راحتی تماشاگر حین تماشای نمایش انقدر بی اهمیت به نظر می‌رسه!! دیشب اگر جا برای نشستن پیدا نمی‌کردم قطعا سالن رو ترک می‌کردم، نه اینکه نازپرورد تنعم باشم یا خیلی باکلاس باشم که رو زمین نمیشینم مامانم‌اینا، ولی وقتی از قبل به من اطلاعی داده نشده که قراره 40% مخاطبین روی زمین بنشینند و از قضا قیمت بلیطشون و سایر شرایطشون هم با بقیه فرقی نداره و وقتی درب سالن باز شد هرکی زودتر رفت تو جای بهتری گیر میاره (!) این اتفاق رو کاملا توهین به خودم تلقی می‌کنم و لبخندهای پی در پی بازیگران قبل و حین تماشای نمایش هم چاره این مسئله نبود که نبود! حالا باز نشستن روی زمین رو قبلا تجربه کردم به دفعات، ولی توی این سالن به قدری جا کم بود که متاسفانه تماشاچی که به زعم اکثر قریب به اتفاق عوامل اجرایی «سرمایه تیاتر» به حساب میآد به شدت تحت فشار بود و اکثراً شاهد فشرده شدن افراد بودم، بعد از اتمام نمایش بیشترین جمله‌ای که به گوش می‌رسید این بود:
«پام خواب رفته»!!

القصه، خوب نیست عزیز من، خوب نیست برادر من، لااقل می‌نوشتید 20تا صندلی، بقیه بدون صندلی، کف زمین، رو تشک، که ملت تکلیف خودشون رو بدونن.

ضرب المثل مربوطه: هر گلی خاری داره!
با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز, دیشب اتفاقات غیر قابل پیش بینی افتاد. این سالن 42 عدد صندلی برای نشستن داره. یعنی 42 نفر میتونن به راحتی بنشینند. که ما در تیوال 30 عدد برای فروش گذاشتیم که در بدترین حالت هم اتفاق دیشب پیش نیاد. اما متاسفانه تعداد تماشاگران به 65 نفر رسید. تمام کسانی که بر روی زمین نشسته بودند با آگاهی از این مسئله بلیط خریده بودند و روی بلیطشون نوشته شده بود " زمین". من به شخصه تا دیشب هیچ وقت اجازه ندادم بلیط خارج از ظرفیت فروخته بشه. اما جمعه چون اجرایِ یکی مانده به آخر بود کمی کنترل اوضاع از دستم خارج شد و با توافق خود تماشاگر بلیط داده شد.
اما هیچ کدام از این حرف ها توجیه شرایط بدِ تماشای این اجرا در شب جمعه نیست. من از شما عذرخواهی میکنم و امیدوارم دیگه از این مسائل پیش نیاد.
۰۲ خرداد ۱۳۹۴
ممنونم از توضیحاتتون اگر شما چنین صلاحدیدی دارید من به آن احترام میذارم و آرزوی موفقیت براتون میکنم..
۰۲ خرداد ۱۳۹۴
خانم شاهرخی علیک سلام
به نظر می‌رسه من قدری زود قضاوت کردم و خب از این توضیحات شما بی اطلاع بودم و بابت اینکه قدری تند رفتم از شما عذرخواهی می‌کنم، ولی واقعا جمعه شب من هیچ کنترلی ندیدم که این تفکیک شما رو کنترل کنن و افرادی که بلیط خارج از ظرفیت دارند رو از سایر افراد تفکیک کنن، شاید هم چون من جزو آخرین نفرات وارد سالن شدم همچین کنترلی رو ندیدم. ولی به شخصه اگر مثل بقیه موارد زندگی درخشانم اینجا هم تعارفی بازی درمیاوردم قطعا باید رو زمین می‌نشستم، چراکه در لحظه آخر فقط یه جا بود کنار نوازنده محترم ساکسیفون آقای حقی که یکی از عوامل اجرایی اون جا رو همزمان به بنده و یکی دیگه تعارف کرد، اون یکی بنده خدا هم بسیار مودبانه و محترمانه به من گفت شما بفرمائید منم فرمودم
:D
وگرنه اگه می‌خواستم تعارف کنم بی‌جا می‌موندم.
با خانم ثانی عزیز هم کاملا موافقم، متاسفانه ظرفیت‌های موجود جوابگوی هنرمندا نیست ... دیدن ادامه ›› و سختی این کمبودها همزمان روی دوش مخاطب و گروه‌های اجرایی سنگینی می‌کنه.
خلاصه ممنون از توضیحاتتون، خوشحالم که از نمایش خوبتون استقبال شد و نادیده گرفته نشد، موفق باشید.
:)
۰۳ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش رو دوست داشتم. هم به خاطر خود نمایشنامه که خیلی تأمل برانگیزه هم به خاطر بازیهای بازیگرها که در نقش خودشون حسابی غرق بودن.
ترفندی که در ابتدای نمایش برای ورود تماشاچیها به داخل سالن استفاده کرده بودن هم خیلی جالب بود و یه عده رو هول کرد که نکنه باید تمام نمایش رو ایستاده و در حیاط تماشا کنن :)))
اما نکته ای که به نظرم رسید:
من نمی دونم این درسته یا غلط یا اینکه باید این طور باشه یا نباید یا اینکه برای من فقط این طور بوده، اما به نظرم رسید که تو این نمایش جنبۀ کمدی کار مقدم بود بر مفهوم اصلی. یعنی در پشت بازیها و نمایشی که پیش روت می گذره باید گاهی چشمت به یه مفهوم عمیق می خورد. شاید اگه طنز رو یک مرکب تصور کنیم مفهوم باید سوار بر این مرکب باشه اما در این نمایش انگار سوار از پشت مرکب پیاده شده و در آن سوی اون قرار گرفته و در این حالته که دارن از جلوی چشم بیینده رد می شن ...
من از بابت تغییر هویتی که برای مرد اتفاق می افته و ماجرای فیل یاد شهر قصه افتادم که هویت فیل رو عوض کردند و همه چیزشو ازش گرفتن اما در اینجا ماجرا فرق می کرد. تأکید نمایشنامه به نظر من بر اینه که آدمها بی اونکه خودشون بخوان و به دلیل شرایط و اونچه محیطشون به اونها تحمیل می کنه تبدیل به آدمهایی می شن که هستن و هیچ ضرورتی در این ماجرا وجود نداره یعنی هرکسی به راحتی ممکن بود آدم دیگه ای باشه. مثل اینکه یکی تو یه کشور مسلمون دنیا می آد و ... دیدن ادامه ›› می شه یه مسلمون دو آتیشه و دیگری در یک کشور مسیحی به دنیا می آد و می شه یک کاتولیک متعصب. این دو تا به راحتی می تونستن جاهاشونو با هم عوض کنن. برای همینه که مدام رئیس جوخه تأکید می کنه برگ شناسایی خیلی مهمه و خود آدم مهم نیست. حکایت شناسنامه های ماست که چون توش چیزهایی نوشته شده ما هم خصوصیاتی رو بالاجبار برای خودمون قایل می شیم.
اما از همه چیز که بگذریم اینکه در بین سربازا در هر لحظه فقط مافوق حق فکر کردن داشت یه تیکۀ نغز و خیلی خیلی جذاب بود :)))