یک روز بازپرس شعبه چهارم دادگاه کیفری که جوانی کار بلد و کاملاً جدی است، محسن پسری نسبتاً شیک و کمی شکسته به همراه زن معتادی به نام فریبا در حال قدم زدن و رفتن به سمت ساختمان دادگاه هستند. محسن ده سال پیش به همراه فریبا دوست دخترش معتاد بوده ولی به کمک خانوادهاش ترک کرده و چند سالی است زندگی جدیدی را تشکیل داده و ازدواج کرده است، ولی بعد از ده سال فریبا پیدایش شده. فریبا در همه این سالها معتاد بوده و خانوادهاش او را ترک کردهاند و چند سالی است کارتن خواب شده است.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
واقعیت اینه در تصورم نبود که انقدر از این فیلم خوشم بیاد و انقدر خوب باشه این فیلم.
بازیها اکثرا بسیار خوب بودند.
فیلمنامه خیلی خوب، کارگردانی خیلی خوب.
واقعا خوب بود.
باریکلا به این نویسنده و کارگردان جوان👌🏻🌹
بازیها به ویژه بازی آقای جمشیدی عالی
شخصیت پردازی، ریتم، فیلنامه و تدوین همگی خوب
فیلم شامل یه داستان اصلی و چندین خرده داستان بود که من به شخصه ترجیح میدم فیلم یه داستان اصلی را دنبال کنه.
پایان بندی تا حدودی سریع و سرسری بود.
در کل فیلم تلخ و شجاعی بود که واقعیت های جامعه رو تا حدودی عریان نشونمون میداد. بر خلاف خیلی از فیلمهای اجتماعی تمرکز روی طبقه کم درآمد نبود.
در نهایت فیلمی بود که ارزش دیدن رو داشت ولی نمیشه گفت شاهکار یا فوق العاده.