شیک و خوش فرم ، اما همچنان پوچ و بی هدف.
امیر ، مقداری از خشم و انزجار دیشب را با خود شُست و برد ، اما خودش هم آنچنان عاری از نکات منفی و زننده نیست.
این فیلم در واقع کارت پستالی است که توسط دوربین فیلمبرداری به تولید رسیده و به نمایش در آمده. و صد حیف که این فرم کارت پستالی به محتوای درون آن چربیده و غالب شده.
امیر ، یا البته اینطور بگوییم که سازنده امیر (نیما اقلیما) به واسطه مدیر فیلمبرداری خود (ادیب سبحانی) چنان درگیر بستن قاب هایی چشمگیر و البته ساختار شکنانه در سینمای ایران بودند که گویا از یاد برده اند که سینما تنها "تصویر" نیست. بدون اغراق این فیلم از لحاظ بصری ، اثری خوش ساخت و شگفت آور محسوب میشود اما وقتی مسئله داستان ، پیرنگ ، محتوا و موضوع پیش کشیده می شود ، فیلم به سمت نابودی به حرکت در می آید.
حقیقتا حین دیدن فیلم شدیدا یاد فیلم معروف "ایدا" ، محصول لهستان ، اثری از "پاول پالیکوفسکی" می افتادم و قطعا اگر فیلم سیاه و سفید ساخته میشد ، بی رو دروایسی امیر را نسخه ی کپی شده و شکست خورده ی آن فیلم میدانستم اما همچنان وقتی بحث محتوایی فیلم وسط می آید ، امیر حتی در حد شوخی
... دیدن ادامه ››
هم نیست!
فیلم تکلیف خود را نمیداند. حتی خود فیلم خودش را نمیشناسد. این تکنیک خاص و منظم و جدی ، به شدت حیف شده و باید حسرت این را خورد که چرا در قالب چنین فنجان خوش ساختی ، باید آب بنوشیم جای قهوه؟
طلاق ، حضانت ، مهاجرت ، جنون و شخصیتی اصلی که تیپ و فضای قابل قبول و جذابی دارد ، کاملا بی ربط و کاملا ناهماهنگ با فرم فیلم ، طوری در اثر گنجانده شده اند که تنها رفع تکلیفی باشند برای پُر کردن جای خالی واژه ی فیلمنامه در تیتراژ.
و البته سوالی بی جواب که دقیقا این شخصیت امیر ، که در برخی نما ها توجه و تمرکز عظیمی روی آن شده ، دقیقا چقدر نقش موثری دارد؟ چرا که تمام اتفاق های هرچند ساده و مضحک فیلم ، در خدمت افراد پیرامون امیر بود و حتی نمیتوان ادعا کرد که این اتفاقات ، در روند زندگی امیر تاثیر خاصی داشتند که ارزش به دوربین کشیدنش مشهود باشد. و قطعا چندین و چند اشتباه و ایراد و ضعف دیگر که بماند برای اکران عمومی.
در امیر ، همه چیز مهیا بود برای لذت بردن از یک سینمای نابِ ساختار شکنانه اما در پایان 90 دقیقه و روشن شدن چراغ های سالن ، تنها زیر آوار خراب شده از آرزو های دست نیافتنی فیلمساز ، پیگیر راه خروج بودیم...