در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش آشپزخانه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:49:46
امکان خرید پایان یافته
۲۹ مهر تا ۳۰ آبان ۱۳۹۸
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
دست‌اندرکاران آشپزخانه‌ی رستورانی در میان عشق و خشونت در جستجوی رؤیاها، هدف ها و انگیزه‌هایشان هستند.

- نمایش «آشپزخانه» به کارگردانی محمد حسن معجونی، با همکاری سه گروه بازیگری مختلف از شهرهای شیراز، رشت و تهران، مهر و آبان ۱۳۹۸ در سالن اصلی تالار مولوی اجرا خواهد شد. شایان ذکر است که هر گروه بازیگری هشت شب اجرا خواهد داشت و این تور با نمایش «آشپزخانه» تولید گروه شیراز از ۲۹ مهر ماه اجراهای خود را آغاز می‌نماید.

  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.
سبک
درام

گزارش تصویری تیوال از نمایش آشپزخانه / عکاس:‌ رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› انتشار تیزر نسخه تهران

›› «آشپزخانه» شیراز وارد تالار مولوی می‌شود.

›› سه‌گانه «آشپزخانه» به صحنه می‌رود/ میزبانی تالار مولوی از ۲۰۰ تئاتری

ویدیوها

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

گفت‌وگو با حسن معجونی کارگردان نمایش آشپزخانه
باورم نمی‌شود تئاتر خصوصی به اینجا رسیده باشد
سیدحسین رسولی

دو‌شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸، شماره ۷۱۹۵
روزنامه ایران، صفحه ۱۰ (تئاتر)

حسن معجونی از آن دست کارگردانانی است که می توان روزها با او گفت و گو کرد. معجونی بازیگر و کارگردانی است که به توسعه و گسترش تئاتر ایران ... دیدن ادامه ›› کمک بزرگی کرده و حالا به عنوان یکی از کنشگران اصلی تئاتر به همراه گروه تئاتر «لیو» تجربه های مورد توجهی را به منصه ظهور رسانده است. او این روزها نمایشنامه «آشپزخانه» به نویسندگی آرنولد وسکر بریتانیایی را در تالار مولوی روی صحنه برده است. این نمایشنامه در تئاتر مشهور به آشپزخانه ای انگلستان و گروهی موسوم به جوانان خشمگین از آثار شاخص است و در کشورهای مختلفی روی صحنه رفته است. این نمایشنامه به زندگی کارگران فقیری در رستورانی شلوغ می پردازد. آرنولد وسکر در گفت وگویی تاکید می کند: «شما با پوشیدن لباس های خوشگل و دانشگاه رفتن نویسنده طبقه کارگر نمی شوید؛ در واقع، شما نویسنده خوبی هستید چون کارهای شما خوب است». خشم و اعتراض از نشانه های بارز متن های دراماتیک وسکر است. ما درباره کارگردانی و شیوه اجرایی حسن معجونی و وضعیت تئاتر ایران با وی گفت وگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.

*نمایشنامه رئالیستی «آشپزخانه» در میانه دهه ۱۹۵۰ نوشته شده است که از پرطرفدارترین متن های آرنولد وسکر است ولی در ایران ناشناخته بود و شما تلاش کردید این نمایشنامه را به همراه جوانان چندباری اجرا کنید. به نظر می رسد اغلب تئاترهای ایران از اندیشه انتقادی دور شده اند ولی کارهای شما اینچنین نیست و چه در اجرای «شهر ما» و چه در اجرای «آشپزخانه» به جامعه امروز ایران نگاهی انتقادی دارید. وقتی از بیشتر کارگردانان می پرسم چرا در اجراهای خود به زندگی روزمره ایرانی پلی نمی زنید، سانسور و سلیقه مخاطب را بهانه می گیرند؛ پس چرا اجراهای شما برعکس است و همیشه هم پر از تماشاگر؟

برای اولین بار این متن را ندا رضوی پور به من معرفی کرد و گفت شاید از آن خوشت بیاید. آقای علی رفیعی هم بارها درباره اجرای نمایش «آشپزخانه» به کارگردانی آرین منوشکین تعریف کرده بود و بعدها هم قصد داشتند این نمایشنامه را روی صحنه ببرند. البته آقای محمد چرمشیر نمایشنامه «آشپزخانه» را دراماتورژی هم کرد ولی به سرانجام نرسید. فکر کنم چهار سال پیش بود که این متن را برای اولین بار روی صحنه بردم. تئاترهای ایرانی معطوف به انتقادهای سیاسی سطحی شده اند که تنها به جناح های سیاسی متخاصم می پردازند و متاسفانه این کارهای سطحی در بین جوانان باب شده است. آنان با خط های قرمز بازی می کنند و تماشاگر هم در برابر حرف های نگو دچار شگفتی می شود. در واقع، این کارگردانان جوان با واکنش های احساسی مردم بازی می کنند. شاید شرایط ایران مشابه با شرایط و زمینه اجتماعی و سیاسی بریتانیا در نمایشنامه «آشپزخانه» نباشد ولی اعتقاد من بر دراماتورژی متن است. فکر می کنم متن اصلی را باید به فضای ایران نزدیک کرد و در واقع این گونه است که متن زنده می شود و با مناسبات زندگی در ایران هم ارتباطی برقرار خواهد شد. پرسش این است که آیا ارجاع های متن اصلی در جامعه ایران پیدا می شود؟ شاید ارجاع های سیاسی در اجرای من باشد ولی اصلا مهم نیست و آن چیزی که برای من مهم است انسان است.

* نمایشنامه «آشپزخانه» از نظر ساختار و محتوا شباهت عجیبی به «خاطره دو دوشنبه» آرتور میلر دارد که در سال ۱۹۵۵ اجرا شد. به نظر می رسد رئالیسم انتقادی میلر و اعتراض او نسبت به جامعه سرمایه داری روی نویسندگان بریتانیایی مشهور به جوانان معترض مشهود است. ما در هر دو نمایشنامه با کارگرانی طرف هستیم که رویاهای خود را مرور می کنند ولی گویا قرار است تا آخر عمر برده کارفرماهای شان باشند و راهی جز رویاپردازی، عصبانیت و خشم ندارند. شما در اجرای خود چه از نظر کلام و چه از نظر محتوا به مناسبات اجتماعی ایران اکنون هم نقب می زنید که امری نایاب در تئاتر ایران است. پرسش درباره «اکنونیت» اجرای تئاتر است.

مساله اصلی من دراماتورژی است زیرا که با متن های فرنگی سر و کار دارم. من از لحاظ کیفی با متن های ایرانی ارتباطی نمی گیرم. این روزها می گویند به سوی اجرای متن های ایرانی بروید تا این نوشته ها جان بگیرند. در واقع این شعار اداره هنرهای نمایشی هم است. با وجود این، اگر بخواهیم از هر متنی استفاده کنیم، تاکید می شود که به فلان ماجرای سیاسی اشاره دارد و بهتر است از آن استفاده نکنیم! این پارادوکسی است که وجود دارد و برای کارگردانانی مثل من مشکل هایی به وجود خواهد آورد. متن های فرنگی به لحاظ کیفی و از هر نظری که در نظر بگیرید به انسان ها می پردازند و این موضوع برای من حیاتی است. ما انسان ها با تمام تفاوت های جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و چه و چه انسان هستیم و اتفاقا این محوریت انسان، بازی خوبی هم برای من در کارگردانی ایجاد می کند. من به متن ها نگاه می کنم و آنها را بررسی می کنم تا بتوانم آنها را به متن خودم تبدیل کنم. در حقیقت، من در اجرای متن «آشپزخانه» تلاش کردم متنی را نشان بدهم که انگار آرنولد وسکر به منظور تحلیل شرایط انسانی ایرانیان نوشته است. در واقع، به کارگران توجهی ندارم ولی به شرایط کاری بچه های گروه خودم نگاه می کنم که مانند کارگران در حال کار هستند. اعتقاد دارم «دراماتورژی گروهی» مساله مهمی است. من موقعیت ها و شرایط را مشابه سازی می کنم و پیشنهادهای اعضای گروه را در نظر می گیرم. ما شاهد کارگرانی در متن هستیم که آشپزی می کنند ولی بازیگرانی هم داریم که در حال بازی هستند. متن هایی که کارگران را نمایش می دهند تنها به خود کارگران نمی پردازند؛ مثلا متن «مرغ دریایی» آنتوان چخوف هم تنها بیانیه ای درباره تئاتر نیست. چخوف به تئاتر اشاره می کند ولی مساله اصلی این نیست. به نظرم، آرنولد وسکر به ماجراهای کارگری نگاه می کند ولی مساله من با او فرق می کند.

*با جرات می توان گفت اجرای شما بشدت تاثیرگذار است و به ریتم، فضاسازی و اجرای بازیگران جوان خود توجه ویژه ای دارید. نمایش «شهر ما» هم چنین بود. گروه تئاتر «لیو» با سرپرستی شما ثابت کرده است که حساب ویژه ای روی جوانان باز می کند و در عین حال تئاتری با بالاترین کیفیت ممکن به تماشاگران عرضه می کند. برقراری این تعادل بسیار سخت است و اگر امکان دارد در این باره بگویید.

من سال های سال می شود که یک خط در میان با بچه های حرفه ای گروه تئاتر «لیو» و جوانان تازه کار کار می کنم. نگاه اصلی من معطوف به مقوله آموزش است و ما باید تجربیات خودمان را به نسل جدید انتقال بدهیم. از سوی دیگر، پرسش های نسل جوان باعث زنده بودن تفکر و تازگی خود من هم می شود. من هر جوابی بخواهم به سوال های جوانان بدهم باعث کشف و شهود خود من خواهد شد. ما مدام در حال بازی با قراردادهای تئاتری اکنون هستیم. ما هر سال شاهد شکل گیری چیزهای جدیدی هستیم که حاصل نگاه جوانان به قراردادهای تئاتری است. موضوع گروه ما «چه گفتن» نیست بلکه «چگونه گفتن» است.

*اجراهای گروه شما نوعی پروژه آموزش، پژوهش و اجرا را در کنار یکدیگر پیش می برد که این روزها در ایران نایاب است. آیا در این زمینه ها احساس خطر کرده اید که آستین بالا زده اید یا روش فکری و کاری شما این است؟

من امروز از تئاتر خودمان ناامید شده ام که اسم آن همان تئاتر خصوصی و غیردولتی است و از قضا خود من هم از جمله آتش بیاران این معرکه تجاری بودم. اصلا باورم نمی شود که امروز شاهد چنین تئاترهایی هستیم. اغلب تئاترها تبدیل به کالاهای تجاری شده اند. آموزش تئاتر هم تبدیل به دکان های تجاری شده اند. عجیب است که هر کسی مشهور شده از سوی آموزشگاه ها به منظور تدریس تئاتر دعوت شده است! جالب است کسی هم به این فکر نمی کند که آیا توانایی آموزش دارد یا نه؟! این افراد مشهور به خودشان می گویند وقتی به ما پیشنهاد آموزش شده است پس ما توانایی اش را داریم! این آموزشگاه ها هیچ چیزی را شکل نداده اند. گویا مقوله آموزش در ایران دچار سقوط و ویرانی شده است و این نوع از آموزش را اصلا دوست ندارم و بعید می دانم در این روند آموزشی شرکت کنم و قطعا در هیچ دانشگاه و آموزشگاه اینچنینی تدریس نخواهم کرد. من تلاش می کنم نظام کاری و آموزشی خودم را تغییر بدهم و با جوانان در ارتباط باشم. آموزش ها به اجرا منتهی می شود و اجراها هم به آموزش. من می خواهم گروه تئاتر «لیو» را زنده نگه دارم و افراد با استعداد را پیدا کنم تا هم چیزهایی به آنان آموزش بدهم و هم چیزهایی یاد بگیرم.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/525858/%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%85-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF-%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1-%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AC%D8%A7-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AF-

http://www.ion.ir/news/512783/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%AC%D9%88%D9%86%DB%8C-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%A2%D8%B4%D9%BE%D8%B2%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87

https://www.magiran.com/article/3973295


نوشته‌های دیگری از «سیدحسین رسولی»
ضد رئالیسم با نیم نگاهی به کارلوس فوئنتس / گفت و گو با سمانه زندی نژاد، کارگردان نمایش «آن دیگری»
روزنامه اعتماد، دو‌شنبه ۴ آذر ۱۳۹۸

به توانایی دهه هشتادی ها امیدوارم / پیام دهکردی در گفت و گو با «ایران» از وضعیت تئاتر در سال های اخیر می گوید
روزنامه ایران، یک‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۸

اسطوره کارگردانی در میان ما / درباره نمایش «آشپزخانه» به کارگردانی حسن معجونی
روزنامه اعتماد، دو‌شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸

حذف می کنم، پس هستم / ظهور و سقوط قوانین قدیمی در اداره کل هنرهای نمایشی
روزنامه اعتماد، سه‌شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸

آن لکه گوشه صحنه که همه چیز را بحرانی می کند / درباره اجرای «شیهیدن» به کارگردانی عباس جمالی
روزنامه اعتماد، یک‌شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۸

عناوین بیشتر...

امیر مسعود و *مریم* این را خواندند
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیواری در برابر رویاها
منتشر شده در هنرنت به تاریخ ۲۴ آبان

نمایش آشپزخانه نوشته ی آرنولد وسکر، درامی اجتماعی ست که داستان روابط انسان ها را با خود، دیگران و محیط پیرامون روایت می کند.

آرنولد وسکر، نمایش نامه نویس انگیسی، به علت خلق داستان هایی درباره طبقه کارگر دارای شهرت است. تعلق فکری او به جریانات چپ و کمونیستی، نشان دهنده موضوع محوری نمایش آشپزخانه ... دیدن ادامه ›› است.

داستان در محیط یک رستوران، به ویژه پشت صحنه آن، یعنی آشپزخانه روایت می شود. فضایی که در آن انسان هایی عموما از طبقات پایین جامعه می کوشند تا برای افراد طبقه بالا که به رستوران مراجعه می کنند، غذا آماده کنند.

فضای آشپزخانه مانند هر محیط اجتماعی دیگر بستری ست برای جمع شدن افرادی که هدف مشترکی را دنبال می کنند، افرادی با ویژگی ها، شخصیت ها و جهان بینی های متفاوت که متعلق به یک طبقه اجتماعی هستند. اما آنچه موجب کنار هم ماندن آنها می شود، دستیابی به هدف مشترک یعنی تامین معاش است.

محیط آشپزخانه تمثیلی ست از کل جامعه ای که دچار فاصله طبقاتی میان دارا و ندار است و افرادی که در آن محیط مشغول به کار هستند، به خاطر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی که به واسطه وضعیت طبقه اجتماعی و اقتصادی شان به آنها تحمیل می شود، دچار خشم و در نتیجه طغیان علیه پایه های نظم موجود و چارچوب اجتماعی ظالمانه هستند. این خشم در روابط اجتماعی نیز پدیدار می شود، و شخصیت های داستان، علاوه بر کارفرما که وی را در مقابل خود می بینند، با سایر افراد هم طبقه خود نیز مدام در تنش و تضاد هستند. به طوریکه نوعی تقسیم بندی نیز میان خود آنها دیده می شود، آشپزی که سوپ یا سالاد تهیه می کند در جایگاه متفاوتی از آشپزی که غذاهای دریایی یا گوشتی تهیه می کند، قرار می گیرد، و این نشان دهنده نوعی تمایل در طبقه بندی در میان خود طبقات پایین بر مبنای نزدیکی و دوری از طبقه سرمایه دار نیز هست، طبقه بندی های اقتصادی، منزلتی و حتی جنسیتی.

علاوه بر پرداختن به وضعیت اقتصادی و طبقاتی شخصیت ها و نشان دادن بخشی از زندگی آنان در محیط آشپزخانه که متاثر از همین پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنان است، با موضوعاتی در روابط اجتماعی نیز برخورد می کنیم. فضای پر تنش آشپزخانه به گونه ای تصویر می شود که آدمها به دلیل شرایط شان، حتی آنهایی که در یک موقعیت مشابه قرار دارند، دیواری به وجود آورده اند که موجب نادیده گرفتن آن دیگری و حتی خودشان می شود. در صحنه بازی رویاها، هیچکدام از شخصیت ها هیچ آرزویی فراتر از آنچه در روبه رویشان قرار دارد، ندارند. به آدم های بی رویایی تبدیل شده اند که تنها راه نجات شان را در مهاجرت و ترک کردن موقعیت جغرافیایی شان می دانند و همواره از محیط خود اظهار نارضایتی و بیرون از آنجا را فضای بهتر و ایده آل می دانند.

فضای پرتنش و آشفتگی در روابط به خوبی در میزانسن شلوغ و پربازیگر نمایش قابل مشاهده است. به کارگیری تعداد زیاد بازیگران در نمایش از نقاط قوت این اجراست، چرا که با وجود شلوغی و پرکاراکتری، نمایش هم چنان از نظم برخوردار است. اما از کل بازیگران فقط به چند شخصیت به خوبی پرداخته شده و موقعیت بقیه در حد عبور و نشان دادن شلوغی و گاه آشفتگی فضای آشپرخانه که منبعث از آشفتگی فکری شخصیت های آن است، تعیین شده است.

با این حال، به وضوح روشن است که توجه و پرداختن به جزییات نمایشی با چنین ویژگی هایی، از عهده هر کارگردانی برنیاید. اما آنچه این اجرا را قابل تحسین تر می کند، حضور بازیگرانی است که نام آشنا نبوده، و جوانان دانشجوی با استعداد و قریحه ای متعلق به نقاط دیگر کشور هستند ، که این امکان برایشان فراهم شده که بتوانند در تالارهای اصلی تئاتر در پایتخت کسب تجربه کنند.

فاطمه درخشان

گروه نقد هنرنت
لینک مطلب:https://www.honarnet.com/?p=6267
( رویای من خوابه خواب )

آشپزخانه قصه ما آدم معمولی ها بود
ما آدم معمولی هایی که میدویم و نمی رسیم
ما آدم معمولی هایی که کار میکنیم کار میکنیم کار میکنیم تا بمیریم
ما آدم معمولی هایی که ثمره کار ما ، غذای از ما بهترون میشود
ما آدم معمولی هایی که باید پذیرای از ما بهترون ها باشیم
ما آدم معمولی هایی که در ابتدایی ترین مشکلات زندگی غرق شدیم
ما آدم معمولی هایی که زنده ایم و تماشاگر زندگی کردن از ما بهترون
ما آدم ... دیدن ادامه ›› معمولی هایی که پشت دریم ، تو برزخ ، توی گند و کثافت و عرق
ما آدم معمولی هایی که عشق ، رویا ، هدف ، آرزو نداریم
ما آدم معمولی هایی که رویای ما خوابه خواب

و چه جایی بهتر از آشپزخانه برای نشون دادن همه اینها
آدم هایی که سخت کار میکنند تا غذای دیگران رو فراهم کنند اونم در بهترین حالت ، بهترین کیفیت ( ماهی سالمون ) و دختران زیبا باید بهترین پذیرایی و تشریفات رو برای اونها انجام بدن ( حتی ۱۰ دقیقه هم نیابد تاخیر داشته باشند)
و یک در فاصله بین دو دنیا ، دنیای مرده های متحرک، زنبورهای کارگر و دنیای آدم های زنده ، ملکه و شاه
در این دنیا ، دنیای آدم معمولی هایی یا باید فقط سرت پایین باشه و نبینی حرف نزنی کار کنی کار کنی تا بمیری یا باید فقط مثل احمق ها بخندی با تمسخر دیگران یا فقط درگیر قمار و الکل و بازی باشی یا ....... اما در این دنیا اگه بخوای ببینی ، بفهمی، هدف و رویا داشته باشی ، بخوای شعور و آگاهی داشته باشی ، دیوانه میشی، کم میاری، قاطی میکنی ، میبری و میبازی
تو این دنیا تو گیر میکنی توی دور باطل دور تکرار و راه خلاص و نجاتی نیست

متن خوب با پایان بد ( البته به نظر من ) و کاش این آدم ها ادامه می دادند به همون شرایط و زندگی
بازی های اکثرا خوب ( البته من فقط اجرای تهران دیدم ) یکم اغراق و داد و فریاد زیاد داشت که میتونست کمتر باشه
شوخی ها کاملا درست دراومده بود
موسیقی و نور و لباس و .... خوب
کارگردانی درست و دقیق و اندازه
و در آخر اجرای خوب و جذاب و دوست داشتنی ❤

( من ۸ ساله برای اینکه از فردا نیام فردا میام )
"من ۸ ساله برای اینکه از فردا نیام فردا میام"
عالی بود ❤❤❤❤❤
۰۱ آذر ۱۳۹۸
قلبو از تو ذهنمون نمیتونن پاک کنن ، اگرم از اینجا و هرجا پاک کردن شما خودت به پیام های من بصورت پیش فرض قلب رو اضافه کن :)
۰۱ آذر ۱۳۹۸
چشم اما دیدنش از نزدیک یه لطف و صفای دیگه ای داره ❤❤
۰۱ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید