«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ساخت و پرداخت فیلم نامه برای شکل گیری شخصیت مادر و فرزند چندان قوی نبود ، مسئول کانون و افسر پلیس با بازی شاهرخ فروتنیان و حسین پاکدل ، اغراقانه مثبت جلوه داده شده و موجب لوس شدن فیلم میشد. رامبد جوان تا نیمه های فیلم خوب بازی میکرد اما از نیمه بعد بازی بازیگر هم افتاد. ضعف ترین بازی برای خانم قاضیانی بود ، که به ضعف ترین شکل ممکن احساست مادری و نگرانی از گم شدن فرزند را نشون میداد.
فیلم سوژه خوبی داشت ، اما متاسفانه از نیمه دوم داستان به موضوع دیگری اشاره دارد.
می گویند کوزه گر از کوزه شکسته آب میخورد حکایت حسین مهکام است و آزادی مشروط.
کسی که تا پیش از او را به عنوان نویسنده ای خلاق و مولف می شناختیم ( با کار هایی چون آدم بیست هیچ اسب حیوان نجیبی است......) در اولین فیلم خود از فیلمنامه ضربه بسیار سخت میخورد.داستان های جانبی بسیار زیاد است و مسیر داستان را تغیر میدهند که میتوان از بین آنها به دفترچه خاطرات،خلق و خوی خسرو ، آقای وکیل با مادر سعید و منشی اش و...... اشاره کرد.و این خرده داستان ها مانع فهم درستی از ابعاد فاجعه رخ داده میشود و به سادگی از کور شدن چشم همکلاسی میگذرد.پایان بندی به نظرم مناسب نبود و جای کار بسیاری داشت.
رامبد جوان همیشه برای من دوست داشتی بوده است هم نمایش خوبی دارد.و تاجایی بار اصلی را به دوش میکشد ولی از جایی به یک باره از جریان اصلی خارج میشود.
این کار میتوانست از کارهای مهم باشد اگر پرش های از این شاخه به آن شاخه اینقدر زیاد نبود.که اگر نبود شاهد ثبات در فیلمی گسسته از هم بودیم که همه رو به اضمحلال هستند