شاهد: ادبیات. حفظیاتم خوب بود چرت و پرت زیاد می نوشتم داستانهای عجیب غریب زیاد می نوشتم
اول و آخر قصه های معروف عوض می کردم همون طور که دلم می خوادهمش سرم تو لغتنامه بود.
وسط یه جمله ی معمولی که تو روز هزار بار تکرار می کنیم کلمه های دیگه می زاشتم مترادف یا هم معنی اش
کارم شده بود همین.
شده بود بازی
لذت بردم شخصا از تماشای این نمایش
در طول نمایش استرس خاصی در درونم داشتم که فکر میکنم نشون از این بود که بازیگرا و صحنه کاملا موفق بودن در انتقال حس و حالشون به منِ تماشگر
تنها چیزی که حس نکردم گذر زمان بود
دمشون گرم ....
اگر می خوای خدا باشی باید شیطان رو خوب بشناسی.......
عجب تئاتری... عجب موضوعی... این موضوع برای یه سریال چند سیزنی آمریکایی کافیه...
یه کم تو الفاظ و دیالوگ ها اغراق بود ولی عالی بود...
از اون مدل تئاترهاست که باید دوبار دید تا یه سری دیالوگ ها و اتفاق هاشو بفهمیم.....
بعد از مدت ها تئاتری دیدم که به ساعتم نگاه نکردم.....
حیف این همه استعداد و این تئاترهای ناب و مردمی که به دیدن تئاترهای سایت های محترم می رن.....
توصیه میشه به شدت... تا تموم نشده برید.....