در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش سیاه خال
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:14:09
امکان خرید پایان یافته
۲۵ بهمن تا ۲۵ اسفند ۱۴۰۲
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۲۰۰,۰۰۰ و ۱۶۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده  |  جزییات
همکف: ۲۰۰،۰۰۰ تومان
بالکن: ۱۶۰،۰۰۰ تومان
این نمایش قصه واقعی و دراماتیک از دختریست که به افسانه تبدیل شد. قصه عاشق شدن و عاشق ماندن، حکایت رسیدن‌ها و نرسیدن‌ها. داستان دختری که با انتخابی عجیب برای ادامه زندگی جهانی شد.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۲ سال خودداری نمایید.

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

ویدیوها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نقد نمایش "سیاه خال"
به قلم آقای رضا بهکام
روزنامه آفتاب یزد_چاپ روز ۱شنبه_۲۰اسفند۱۴۰۲

مجموعه تئاتر شهر در اسفند ماه سال جاری به نمایشی از محسن اردشیر تحت عنوان «سیاه خال» اختصاص یافته که در برگیرنده داستانی محلی از خطه شمال کشورمان است. مدت زمان تقریبی نود دقیقه‌ای نمایش به قصه‌ی سینه به سینه نقل شده از دختری سرخ چشم و رها در کوه‌های مازندران و از سلسله جبال البرز می‌پردازد. دختری که در رثای غم از دست دادن پدر در کودکی به دل کوه و دشت زده تا حیوانی درنده را شیفته و واله صدای خود کند. داستان اصلی به سادگی از دختری سخن می‌گوید که با انس و برقراری ارتباط عاطفی با پلنگی وحشی روستاییان را رعب زده کرده تا زمانی که دختر در مجلس عروسی یکی از بستگانش در روستای مجاور حضور می‌یابد پلنگ که به تعقیب دختر پرداخته به دام اهالی روستا افتاده و توسط شکارچی کشته می‌شود اما در مسیر نویسندگی محسن اردشیر و دراماتورژی اثر توسط عبدالرضا شیبانی تغییراتی در داستان رخ داده تا از منظر بُعد دراماتیک شاهد پیچیدگی‌های بر صحنه نمایش باشیم. اینبار نویسنده و دراماتورژ نامبرده، دو پیرنگ را به افسانه محلی الصاق می‌کنند. ابتدا مرگ پدر شورشی توسط دولت وقت و دوم پیرنگ عشقی یکطرفه صیاد با مینا که نافرجام باقی می‌ماند. صحنه‌ی اول که مشتمل بر مجازات ... دیدن ادامه ›› پدر توسط قانون است از منظر شیوه اجرایی و ادوات صحنه‌ای دارای نقطه اوج و کشش بالایی است که مخاطب را در ادامه با خود همراه می‌کند، به نوعی صحنه مذکور خود تروما(آسیب روحی) کودکی دختر جوان(مینا) که فرزند شخصیت کشته شده است می‌شود. میزانسن‌ها در صحنه اول تمرین شده و با قاعده نشان می‌دهد و بازی شخصیت مجری قانون منطقه (سامان شکیبا) قابل اعتنا است. حدس زمانی به یکصد سال قبل باز می‌گردد، زمان شورش جنگلی‌ها علیه استبداد دولت مرکزی لذا از این حیث نویسنده، روایت را برپایه درست و محکمی بنا می‌کند اما قدر مسلم این اتفاق که در صحنه اول اوج قدرتمندی را سبب‌ساز می‌شود به صحنه‌های دیگر سرایت نمی‌کند و اساساً روایت به دلیل وفاداری به خط داستانی افسانه محلی از شورش‌های جنگلی فاصله می‌گیرد و تنها برداشت کارگردان از صحنه‌ی اول تولید ترومایی برای دختر جوان در آینده می‌شود.
بازی مه‌لقا باقری اگرچه پخته و مسلط نشان می‌دهد اما نمی‌توان منکر آن شد که واگذاری نقش دختر جوان روایت(مینا) در قالب شخصیت اصلی به بازیگری جوان‌تر همزادپنداری مخاطب نمایش با نقش را بالاتر می‌برد. در متن تولید شده شخصیت استعاری گوژپشت که با بازی بهنام شرفی همراه است مبین سوپرایگو(فراخود)ی است که مینای سرگردان قصه را راهبری می‌کند، او شخصیتی خیالی است که در سرتاسر صحنه آزادانه چون روحی سیال در رفت و آمد است. گوژپشت به پیر و مرادی اشاره دارد که چراغ راه پدرانه «مینا» است تا نجات بخش او در بزنگاه‌های زندگی‌اش باشد. گریم، فرم بدنی و ورزیدگی بهنام شرفی در این نقش اگرچه که خودش خیلی دیر به پروژه ملحق شد اما باورپذیر و قابل قبول نشان می‌دهد و در صورتیکه جزئیات پروتزهای احتمالی او به بدنش می‌چسبید شاید جذابیت نقش را در او دوچندان هم می‌کرد. بازی فیزیکال و دوجهی«علی قاجاری» در نقش صورتک‌های دوگانه که فاکتوری از نشان‌گذاری پریان بر ساحت خیالی نمایش است به صحنه، وزن و عمق خیال ورزانه‌ای می‌بخشد و می‌توان آینده‌ای درخشان را برای این بازیگر خوب متصور بود، توانایی او در نمایش شاعرانه «خانه سیاه است» کار پیشین محسن اردشیر نیز مثال زدنی بود.
طراحی صحنه و نور در «سیاه خال» مخاطب را با خود به عمق جنگل‌هایی وهم‌انگیز می‌برد تا زیبایی و ظرافت بیشتری را از اثر فولکلور محسن اردشیر شاهد باشیم. ستون‌های نوری در قامت درختان سرو کهنسال که مأمن آواها و نواهای محلی و چه بسا ارواحی سرگردان در جنگل است به شاعرانگی صحنه کمک شایانی کرده و خود بخشی از پویایی اثر را به دوش می‌کشند. استفاده از قرص کامل ماه در دل شب و در میان ستون‌های ذکر شده پرسپکتیو صحنه‌ای را تعمق بخشیده و زیبایی بصری «سیاه خال» به وحدت می‌رساند. چشمان آبی پلنگ در شب اگرچه که با تکنیک روز همراه است اما نمی‌تواند بر وزن و حضور پلنگ بر صحنه باورپذیری را برای مخاطب نمایش به ارمغان آورد و نیاز بود تا بر جزئیات آن کار شود.


مشاهده کامل مطلب در لینک زیر

https://aftabeyazd.ir/%d8%a7%d9%87%d9%85%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%ad%d9%84%db%8c/
نقد جناب آقای رضا بهکام را میتوان نمونه بارز نقد منصفانه تلقی کرد ، پیشنهاد میکنم متن کامل نقد مطالعه گردد ، از منظر شخصی بنده آقای بهکام رسالت خود مبنی بر ارائه نقد منصفانه را بجا آوردند و بنده افتخار میکنم پس از این مخاطب ایشان باشم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ممنون از رضا بهکام گرامی
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خبرگزاری ایران‌تئاتر-۱۴ اسفند۱۴۰۲

نظری به نمایش «سیاه خال» نوشته و کار محسن اردشیر
به قلم رضا آشفته


🔻یک افسانه واقعی

◽️نمایش «سیاه خال» که مدتی است در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفته است، از نگاه اول تماشاگر را حیرت‌زده می‌کند چون در شکلی تازه و باورمندی ... دیدن ادامه ›› تو را در موقعیتی بی‌بدیل قرار می‌دهد که درنهایت از یک واقعیت غریب، یک افسانه قریب می‌سازد.

◽️یک وجه عجیب نمایش «سیاه خال» که متکی بر شهود ملحوظ است، همانا اشاره‌های ناب به گستره متافیزیکالی است که در پس‌وپیش اجرا دیده می‌شود. نمایش با اعدام مرد مبارز یا همان پدر مینا، قهرمان نمایش آغاز می‌شود و تصویری که از مرگ این مرد می‌بینیم، به‌گونه‌ای سرآغاز پیوست به جهانی دیگر است و نماد نیلوفر نیز در درازنای گذر از جهان واقع به عالم ناسوت رخ‌نمایی می‌کند و این خود زمینه‌ساز بقیه اتفاقات نابی است که هر یک بیشتر ما را غرق در عوالم دیگر خواهد ساخت.

متن کامل را در ایران تئاتر بخوانید:

theater.ir/fa/176817
خبرگزاری آنا- ۱۲اسفند۱۴۰۲

گفتگو با آرزو صراف‌رضایی بازیگر نمایش «سیاه-خال»:

بحران «بازیگر ـ اسپانسر» در پروژه‌های تئاتری و سینمایی/ تئاتر از رسالت‌ انسانی خود فاصله گرفته است

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، آرزو صراف رضائی، متولد متولد ۱۳۶۹ از شهر رودبار، فارغ التحصیل علوم ارتباطات اجتماعی، گرایش روابط عمومی از سال ۸۱ فعالیت هنری را با تئاتر‌های دانش آموزی و نمایش‌های عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سمت بازیگر آغاز و تاکنون در حدود ۴۰ تئاتر به عنوان بازیگر، برنامه ریز، دستیار کارگردان و مدیر روابط عمومی فعالیت داشته است.

این هنرمند در سریال‌های برف بی صدا می‌بارد، ... دیدن ادامه ›› ایستگاه، سلمان فارسی، گلشیفته و ۱۰ فیلم کوتاه به عنوان بازیگر حضور داشته و سال ۹۶ یکی از ۱۶ برگزیده از میان ۳۶۰۰ شرکت کننده در مسابقه «خنداننده شو» در برنامه «خندوانه» بوده است.

صراف رضائی این شب‌ها در سالن اصلی تئاتر شهر، نمایش «سیاه خال» را به کارگرداین محسن اردشیر بازی می‌کند که با او گفت‌وگویی انجام دادیم:

*این اجرا چه حرفی برای گفتن دارد؟

زندگی همه انسان‌ها اگر آمیخته با عشق نباشد، همگی تبدیل به عروسک‌های ماشینی و بازیچه‌های زمینی خواهیم شد که یونیفرم‌های یک شکل پوشیده و بدون اندیشه فقط حرکت داریم و به قول مینای نمایش ما، حباب‌های تو خالی‌ای که انسان نیستند، چون عشق از آنها گرفته شده است، به نظر من این جملات جان نمایش ما است.

*نقش چه چالش‌هایی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟

از آنجایی که اکثر کاراکتر‌هایی که تا به امروز بازی کرده‌ام نقش‌های مثبتی بوده‌اند، اولین مورد تاثیرگذار در پذیرفتن این کاراکتر منفی بودن، خرافاتی بودن و خاص بودن کاراکتر جادوگر یا همان رماّل بود، رسیدن به گام مناسب و تُن صدای به خصوص، اکت‌های بیرونی که در عین برجسته نبودن برای مخاطب باورپذیر باشند و مشاهده و مطالعه کاراکتر رمال که سبب شد تا به زندگی این کاراکتر در صحنه جنگل بینجامد، چالش‌های بعدی من در رابطه با این کاراکتر بود که خیلی هم آن را دوست دارم.

*تئاتری‌ها چقدر در تبلیغ و معرفی کار همکارانشان همکاری می‌کنند؟

این همکاری کاملاً متوسط و متغیر است، من اساتید و گروه‌هایی از شاگردانشان را می‌شناسم که با عنوان حمایت از تئاتر«روز‌های حامیان تئاتر» برگزار می‌کنند و دسته جمعی به دیدن تئاتر‌های در حال اجرا می‌روند که این امر هم به آموزش و فهم نیاز تئاتر دیدن و اهمیت اضافه شدن تئاتر به سبد فرهنگی هر خانواده کمک می‌کند و هم به گروه‌های در حال اجرا در بهتر دیده شدن زحماتشان بر روی صحنه.

*فضا برای رشد جوان‌ها در دنیای تصویر و نمایش چقدر فراهم است؟

متاسفانه اکنون شاهد مقوله منفی و مخرب «بازیگر ـ اسپانسر» در اغلب پروژه‌های تئاتری و سینمایی و تلویزیونی هستیم که آفتی است بر سر مسیر جوانان علاقه‌مند به این حرفه، چون زمانی که من نوعی با پرداخت مبلغی قادر به گرفتن نقش در پروژه‌های مختلف هستم در اصل جای حضور و رشد یک استعداد و علاقه‌مند را اشغال می‌کنم، امیدوارم هر چه زودتر این اتفاق مخرب در تمام پروژه‌های نمایشی و تصویر پایان پیدا کند.

*استقبال تا امروز چطور بوده و فکر می‌کنید مخاطب اجرا بیشتر چه قشری از جامعه هستند؟

با توجه به چندین عامل که پیش بینی آن دور از ذهن نبود مانند اشباع شدن قشر تئاتر بین بعد از اجرا‌های جشنواره تئاتر فجر، مشغله مردم در آستانه عید نوروز و... خدا را شکر استقبال از نمایش بد نبوده و اکثر مخاطبان با رضایت از سالن خارج شده‌اند که نظرات مثبت در سایت تیوال و زمان خروج از سالن گواه این مهم است.

*آیا آرزو صراف علاقه مند سلبریتی شدن است؟

در مدت زمان چند ماهه حضور در برنامه خندوانه کمی از شرایط زندگی سلبریتی‌ها، مانند عکس گرفتن و حتی امضا گرفتن مردم عزیز و ساخت صفحات طرفداری در فضای مجازی و ارسال هدیه را از نزدیک لمس کردم، اگر بگویم علاقه‌ای به این اتفاقات نداشته‌ام دروغ محض است، چون هیچ انسانی از دوست داشته شدن و توجه گریزان نیست، اما از آنجایی که حرفه بازیگری شغل و یکی از بخش‌های مهم زندگی من را دربرگرفته چه سلبریتی باشم که مردم او را دوست بدارند و محبوبشان باشم و یا صرفا بازیگری باشم که هر شب با تمام عشق وجودم مقابل دیدگان پر مهر مردم حاضر می‌شوم و کاراکترهایم را زندگی می‌کنم، برای من خودِ زندگی است و لذت می‌برم.

*در پایان آینده تئاتر را چگونه پیش بینی می‌کنید؟

متاسفانه غمگینم از گفتن این حرف که تئاتر این روز‌ها بیشتر به سمت دور شدن از ارزش‌ها و رسالت‌های انسانی خود در حال حرکت است، در جایی که اجرا‌های فاخر که حرفی برای گفتن دارند به دلیل مشکلات مالی و چه و چه و چه در صندوق می‌مانند و اجرا‌های تهی از اندیشه به دلیل وجود ارتباطات با بودجه‌های کلان و ویترین‌های آنچنانی روی صحنه می‌روند، صحنه‌ای که مقدس است و قدمگاه بزرگانی از اهالی هنر است که برای آموختن و پرورش سرسوزنی عشق به مردمان، زندگی‌ها گذاشته‌اند، امیدوارم تئاتر این مملکت هر چه زودتر از این وقایع دور و از هر گزندی در امان بماند.