گلی بعد از بیست سال زندگی در فرانسه یکباره تصمیم میگیرد به ایران و به زادگاهش، شهر رشت سفری کند. فرهاد در رشت به استقبالش میرود و میگوید که آشنایی قدیمی است، اما گلی اصلاً او را به یاد نمیآورد.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
گلی (لیلا حاتمى): اینها رو (ظرف های آب) برا چی داری میچینی وسط حیاط؟!
فرهاد (على مصفا): تو درسهامون بود که ابرها از بخار شدن آبهای روی زمین درست میشن... خب فکر کردم اینجوری آبها بخار میشن، میشن ابر... بعدش برف میاد... بعدش مدرسه تعطیل میشه... بعدش ما میام کوچهی شما تا شب برف بازی میکنیم! میدونستم که تو آخرش از پنجره یه نگاهی به کوچه میکنی...
راستش نرگس خانم قدیما هفتهای سه تا تئاتر میدیدم!! جدیداً هم وقت من به شدت پره هم قیمت نمایشها به شدت بالا رفته!! همون ماهی یکی دو تا کار اگه ببینم!! ولی اگر کاری دیدم دربارهاش مینویسم، به روی چشم.