"درها و دیوارها" به تماشاگر اجازه ورود نمی دهد...
*"درها و دیوارها" با نوری آزاردهنده و صدای نریشنی بدون وضوح شروع می شود. نور سفید با فلاش های پی در پی و سریع، اتفاقات روی صحنه را منقطع و اسلوموشن نشان می دهد و صدای هذیان های زنی از باندهای سالن پخش می شود. با احتساب صدای فن سالن، ما تمرکز بسیار پایینی برای فهمیدن حرف های زن داریم. این افتتاحیه نمایشی است که با تماشاگر خود بیگانه است...
*نمی توانیم جغرافیایی که شخصیت های نمایش در آن زندگی می کنند را درک کنیم. "داستان" هایی را که برایمان تعریف می کنند به گوش مان آشنا نیست. آنها با دنیای معاصر ما و هویت مان هیچ سنخیتی ندارند و معلوم نیست در این اسفند ماه، در سالن انتظامی، چرا احضار شده اند و از جان ما چه می خواهند؛شخصیت هایی که از ذهن نویسنده ای ایرانی خلق شده اند !
*شخصیت ها، داستان هایی برای ما تعریف می کنند که همه ی آنها پیش از نمایش اتفاق افتاده اند و ما در اکثر اوقات می شنویم و می شنویم و می شنویم...
... دیدن ادامه ››
و صرفا به لطفِ یک کارگردانی حساب شده میزانسن های زیبایی می بینیم. از اواسط نمایش درگیرِ یک معما می شویم و در نهایت هم رویاها و کابوسها از انسان انتقام می گیرند و تمام.
ما نتوانستیم نمایشی ببینیم و با آنچه که بر خاطرمان می ماند خیال پردازی کنیم. چرا که پشتِ "درها و دیوارها" گیر کردیم.