نمایش›لیلی و قاب خالی

خلاصه: (قاب خالی) از عکس شهید گمنامی در مزار شهدا، از زمان تولد (لیلی) ادعا میکند که پدر مفقود الاثر اوست و لیلی باید برای قاب، شیشه تهیه کند و عکس و نام پدرش را در قاب عکس بالای سنگ قبر نصب کند.
لیلی نیز رفته رفته قاب خالی را به عنوان پدر پذیرفته و با او انس میگیرد.
اما در قبال خریدن شیشه و عکس،از قاب خالی قول میگیرد که وظایف پدری را همچون پدر دوستانش برای او انجام دهد.
بارها شیشه خریده و اما با بدقولی قاب خالی روبه رو میشود. شیشه شکسته و قهر میکند.
باز با قولی دیگر از سمت قاب خالی مواجه شده و آشتی میکند. این قهرو آشتی با قاب خالی، سالها ادامه پیدا میکند. تا اینکه لیلی در سن ۲۳ سالگی تصمیم میگیرد، قائله را پایان داده و قاب خالی را برای همیشه به عنوان پدر قبول کند.
عکس پدر را در قاب خالی نصب کرده و سنگ قبری با نام او سفارش میدهد، ناگهان...