در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم امروز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:02:35
یونس راننده تاکسی کهنه‌کار، در پایانِ یک روز کاری به زن جوانی کمک می‌کند تا به بیمارستان برسد. غافل از اینکه در بیمارستان اتفاقات زیادی در انتظار اوست.

گزارش تصویری تیوال از جلسه نقد و بررسی فیلم امروز / عکاس: ماندانا رنجبر

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست خبری فیلم امروز‎ / عکاس: محمدرضا بهشتیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از فرش قرمز فیلم امروز‎ / عکاس: محمدرضا بهشتیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› «امروز» میرکریمی راهی مراکش شد

›› فیلم سینمایی «امروز» به کارگردانی رضا میرکریمی به عنوان نماینده ایران در اسکار هشتاد و هفتم معرفی شد

آواها

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یه بار دزدکی رفتم تهران، با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تموم به جای فیلم، اونو تماشا کردم!

دو سال گذشت!

...
____________________________________________________
از کتاب "عشق روی پیاده رو" اثر "مصطفی مستور" - [با اندکی تغییر]
1.اسم سینما چی بود؟:-))))

2.شام خوردید یا نه؟:-)))))))))

3.بعد فیلم پیاده روی داشتید یا نه؟:-)))))))

4.شاهین بدقول من و سینما قلهک منتظرت هستیم
۲۱ فروردین ۱۳۹۵
سلام خواهرم! بد نیستم. تو خوبی؟ گوشیتم که خاموشه. امتحان نهائیات چطورن؟
۰۶ خرداد ۱۳۹۵
خوب بود.امروز و فردا گوشی مو میگیرم
۱۹ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


زنی تنها با دنیایی درد.( درد هم قافیه با مرد اگر باشد، نام دیگر زن است)
یک زن بی پناه ک با تمام دردهایش سوخت و ساخت تا باز هم نشان بدهد ک ذات مادر یعنی عشق،
چقدر غم داشت نگاه نگران زنی ک مردانگی مردی غریبه را چنگ زد
و مردی ک پشت چهره مسکوت و سرد، قلبی بزرگ داشت،
اما دنیای واقعی واقعا مرد هایی از این قبیل دارد یا فقط در قصه هاست!!؟
.............
ب راستی کدام مرد، کدام مرد میداند ک یک زن چه هراس و ترسی را در لحظه لحظه زندگی اش یدک میکشد؟؟؟؟

امروز این فیلم رو دیدم. دوستش داشتم. بازیها رو مخصوصاً خیلی دوست داشتم. ولی....
یعنی خدا نصیب گرگ بیابون نکنه آدمهایی رو که فرهنگ سینما اومدن ندارن! حالا تصور کنین که از دو طرف بین این جور موجودات قرار گرفته باشین و هیچ راه فراری هم نداشته باشین.
طرف چپتون یک خانواده با خاله خانباجیشون اومدن به اضافه بچه های خودشون و بچه های فامیل و یه کیسه پر از چیپس و پفک و ناچو! هیچی دیگه! این دوستان سالن سینما رو با تفریحگاه سیزده به درشون اشتباه گرفتن! بدتر از اون خانومیه که بغلتون نشسته و حتی نمیتونه این همه کالری رو با دهان بسته بخوره!!
حالا میریم سراغ طرف راست! یه تعداد جوون به مثلاً دانشگاه رفته و با کلاس و با فرهنگ نشستن که به ترک دیوار هم میخندن. با سکوت یونس اونها میزنن زیر خنده و اونو به باد مسخره میگرین. هرچی هم بهشون نگاه میکنی و چشم غره میری فایده نداره. تازه وسط فیلم با هم سر اینکه کی چی میخواد و کی میره بخره و کی پولشو میده صندلی داغ و میزه گرد راه می اندازن!
وای!!!!!!!!!!!! خدا نصیب گرگ بیابون نکنه! من به این دوستان خسته نباشید میگم و امیدوارم که هرجا میرن، به هر دانشگاه یا شرکت یا هر جای دیگه، یکی بهشون این چیزها رو بفهمونه!
ولی فیلم رو دوست داشتم. دلم برای استاد پرستویی تنگ شده بود!
خانم خدارحمی بهتون پیشنهاد میکنم اینجور فیلما رو زمانایی برین سینما که خلوت باشه
۲۲ شهریور ۱۳۹۳
یکسری چیزها از کودکی باید فرهنگ سازی بشه.همکاری داشتم میگفت هر وقت بچه ام حوصله اش سرمیره به جای پارک میبرم اش شهر کتاب ...
۲۹ بهمن ۱۳۹۳
خانم گلبو با شما کاملاً موافقم! باید فرهنگ سازی کرد که متاسفانه این کار به نظر من کاری غیرممکنه تو این کشور.
خانم سودابه من واقعاً به همکارتون تبریک میگم که این کار رو خیلی زود به بچه شون یاد دادن. من خودم هروقت حوصله ام سر میره میرم شهر کتاب! ممکنه اصلا هیچ کتابی نخرم و فقط بگردم تو طبقاتش ولی لذتی که اون یک ساعت میبرم از صدتا پارک و خرید و اینجور چیزها بیشتره!
ممنون از نظرتون دوستان خوبم!
۳۰ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید