استراحت مطلق فیلمی که تعریفش را خیلی شنیدم-با شروع شدن فیلم و طرز راه رفتن سمیرا کاملا مشخص بود در عبور از خیابان اتفاقی خواهد افتاد و با صدای ترمز ماشین، هیچ شوکی به بنده وارد نشد زیرا کاملا قابل پیش بینی بود. در ابتدای فیلم و برخورد سمیرا و حامد و درگیری لفظی این دو در ترمینال مشخص شد که با یک فیلم تلخ همراه هستیم فیلمی که باز ورود و باز کردن مشکلات شهرستانی ها به تهران را به تصویر میکشد. اما ای کاش در لحظه ای از فیلم می توانستیم به گذشته حامد و سمیرا پی ببریم تا اینکه فقط حدس بزنیم ...
اما رضوان و داوود زن و شوهری در دنیای واقعی که نمی دانم و هنوز درک نمیکنم حمام رفتن داوود به این شکل که به تصویر کشیده شد چه ضرورتی داشت . تنها جوابی که به ذهنم رسید آن است که فقط برای متفاوت کردن فیلم با سایرین تصویر برداری شد که جای تعجب داشت.
بازی بسیار عالی مجید صالحی در این فیلم شاید تنها حس خوبی بود که از این فیلم گرفته شد یک بازی ساده در عین فرو رفتگی بازیگر در نقش اصلی داستان که جای هیچ ایرادی را نگذاشت
در کل استراحت مطلق یک فیلم با مضمون تکراری و قابل پیشگویی بود که سعی بسیار زیاد داشت که مخاطب را میخ کوب کند اما به عقیده بنده نتوانست وحتی همان طور که از اسم فیلم برداشت میشود مرگ سمیرا و خلاص شدن از مشکلات روزمره به نوعی استراحت مطلق را در ذهن تداعی می کند که برای کسی که فرزندی دارد و حداقل سرمایه گذاری سمیرا در بازار ضرری سنگین برای وی در بر نداشته است جای نقد منفی بسیار دارد...
به دلم نچسبید زیاد!!...
از اون فیلما بود که آخرش از خودم پرسیدم "خب که چی؟؟"
شاید دلیل اصلیش این بود که تکلیفت با شخصیت اصلی فیلم معلوم نبود!!! چون نمی دونستی باید چه حسی داشته باشی به شخصیت اصلی فیلم!!!...یا اصلا درک نمی کردی اون صحنه های چندش لختی واسه چی بود؟!! یا اگه قراره تو یه صحنه دیالوگها سانسور شه، اصلا چرا باید اون صحنه باشه؟!...اصلا درک نمی کردی که چرا سمیرا باید این همه سختی رو تحمل کنه واسه اینکه رسیور بفروشه؟! خب طرف می فروخت بعد پول رو می فرستاد براش!!!...بودن سمیرا واقعا چه تاثیری داشت ؟!؟!...
کلا یه جوری بد بود فیلم!!!
فقط بازی ترانه علیدوستی رو دوست داشتم!!همین!!
میگم واقعا اینقد واجب بود دیدن لخت آقای عطاران به همراه همسر در حمام که برای نقش مقابل از همسر ایشون استفاده شد؟!؟!...واسه اینکه با لخت آقای عطاران بره تو حموم؟!!؟یا واسه اینکه با پا بره رو ایشون؟!!؟
استراحت مطلق...فضای ابزورد گونه آثار بکت.. و درماندگی و درماندگی و درماندگی شخصیتها...
بعد هم اینکه زیاد احساس خشونت علیه زنان و شعارهایی از این قبیل نکردم.من بیشتر درماندگی ما آدم ها رو حس کردم. ما ایرانیایی که تکلیفمون هیچ جا با خودمون مشخص نیست.
چون فرهنگمون نه سنتی هست و نه کاملن مدرن.یه سری چیزها رو میخواهیم ولی حاضر نیستیم هزینه ش رو بپردازیم و تاوانشو بدیم و جذابیت فیلم هم برای من نشون دادن همین نکته بود. این که حس میکردم هیچ نکته غیر واقعی وجود نداره و همه چیز همینجوری هست که باید باشه. هر چند با پایان فیلم موافق نبودم.
سمیرا،داوود،رضوان و حمید همه و همه شخصیت های خاکستری هستن که توی پوچی زندگی معلقن.و مدام توی این باتلاق بیشتر فرومیرن.همشون بخشی از ما هستن،مبارزه،جنگیدن ها،سودجویی ها،حسادت ها و خشم ها...
به نظر من کاهانی فرزند زمانه ی خودشه.همین که بی اغراق روی شخصیت حقیقی آدم ها دست میذاره و بیننده رو با خودش همراه میکنه قابل تقدیره.فیلم وظیفه ش راه حل دادن نیست.راه حل رو به اندازه ی کافی از کانال های مختلف دریافت میکنیم.استراحت مطلق منو یاد این جمله ی کاوه گلستان میندازه:
(من میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشهدار کند و به خطر بیاندازد. میتوانی نگاه نکنی، میتوانی خاموش کنی، میتوانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتلها، اما نمیتوانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچ کس نمیتواند.)