در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش غروب روزهای آخر پاییز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:49:11
امکان خرید پایان یافته
۰۲ تا ۱۷ آبان ۱۳۹۲
۱۸:۳۰  |  ۱ ساعت و ۵ دقیقه
بها: ۱۰,۰۰۰ تومان

گزارش تصویری از نمایش غروب روزهای آخر پاییز / عکاس: سینا عدلی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از نمایش غروب روزهای آخر پاییز / عکاس: روزبه فولادی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش غروب روزهای آخر پاییز / عکاس: مهسا صفاری‌پور

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

خیابان استاد نجات الهی، ابتدای خیابان اراک، پلاک ۷۲، واحد ۷
تلفن:  ۸۸۹۰۰۷۸۰
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اجرای گروه الک بسیار خلاقانه و پر از ایده های بصری بود که به مفهوم واقعی تئاتر و پتانسیلهای بنیادین نهفته در این مدیوم نزدیک می شد. تلاشهای فراوان عوامل جوان نمایش نه تنها مشهود بود که از آن مهمتر، در اکثر مواقع به بار نشسته بود و حقا از خیلی از تئاترهای اسم و رسم دار سرپاتر بود.
برخورد گرم و دوست داشتنی عوامل اثر بخصوص کارگردان کار جناب حیدری خاطره این اثر رو به یادماندنی تر کرد. در نهایت دیدن این نمایش رو به همه دوستان پیشنهاد می کنم. آخرین اجرا را از دست ندهید.

پ.ن: با سپاس فراوان از دوستان عزیزم بانوان عظیمی و نجاتی و جناب الف. و همچنین امیرحسین ضیایی نازنین که اشتیاق دیدن این کار رو در ما ایجاد کردند.
درود دوستان من محمدرضا حیدری این روزها اجرای دارم در سالن شهرزاد از این کار هم دیدن کنید
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام.روزای سختی و پشت سر گذاشتین و لحظه های تلخ و شیرینی و با الکیها ساختین.ثانیه های ملسی که جدا از کار حرفه ای معنای کنار هم بودن و پای علاقه وایسادن و نشون میداد.نمیدونم چرا بعضیها از خندیدن تو صحنه ی تئاتر و سینما حس خوبی ندارن.نمیدونم چرا بعضیها تو نماهای خاکستری و سرد دنبال معنای هنر میگردن!
گاهی طنز میتونه صحنه های سخت و تاریک و با کمی ذوق و خلاقیت تبدیل به یه صحنه ی درگیر کننده و هیجان انگیز بکنه،طوری که از دیدنش خسته نشی.طوری که هم به لحاظ علمی و فنی و هم حسی و روانی لذت والایی بهت ببخشه.
وقتی دود سیگار آروم بالا میره و تو نور پروژکتورا محو میشه،یا وقتی در آخرین صحنه ی نمایش شعله ی کوچیک آتیش چشمم و خیره میکنه،و حتی وقتی حضور دو بازیساز که منو برای فهم شخصیتها یاری میده
دیده میشه، احساس میکنم خودم تمام صحنه هارو بازی کردم.
حس میکنم تو موقعیت نقشها قرار گرفتم واین درک درستی از روند داستان برام به وجود میاره.
آقای حیدری،گروه الک،کارتون در کنار تمام کمبودهای موقعیت بی نظیر بود.
جناب هانی عزیز
با این وصف زیبا حسرتی که از ندیدن این تئاتر میخورم بیشتر شد.
۱۷ آبان ۱۳۹۲
جناب هانی عزیز شاید برداشت من اشتباه باشه اما فکر کنم بخشی از نظرتان به نظر من دید انتقادی داره در مورد خندیدن

در توضیح حرفم بگم من مشکلی با خندیدن در صحنه تئاتر ندارم ابدا فقط حرفم اینه که هر چیزی جای خودشو داره اگر بخوام بخندم قاعدتا یک اجرای کمدی را انتخاب می کنم (البته کمدی که نخواهد به هر چیزی آویزان بشه برای خندوندن) و لزومی نمی بینم فضای نمایشنامه ای جدی و قوی رو برای خنداندن تماشاگر تغییر بدیم همین
امیدوارم توضیحاتم مکفی باشد
۱۷ آبان ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قبل از این که در مورد کار نظرم بگم در مورد مکان اجرا بگم که تا وقتی در طبقه سوم یا چهارم یادم نمیاد درب ورودی کارگاه را ندیدم هی به خودم میگم اشتباه اومدم آخه کارگاه تئاتر و طبقه سوم?
اما در کمال تعجب درست رفته بودم و واقعا جا خوردم که چه جوری میشه اونجا تمرین کرد و کار اجرا برد واقعا سخته واقعا
با اینکه شرایط اونجا سخته اما به شخصه از اون دست افرادیم که سختی و مشکلات را به اجرا دخالت نمیدم و از انتظارم کم نمیکنم

در مورد کار بگم نمایشنامه ای که اجرا شد با توجه به دیالوگها میتونست نمایشی سیاه و دوست داشتنی خلق کنه اما متاسفانه البته از دید من کارگردان با استفاده از یکسری ایده های ساده و مبتکرانه به اصطلاح زهر نمایشنامه را گرفته بود که متاسفانه نپسندیدم چون کلا مخالف این جو حاکم در تئاترم که کلا افتاده رو دوره خنداندن که اصلا هم علتش را نمی فهمم
مورد بعدی که نتونستم با کار درست ارتباط برقرار منم گریم و لحن بازیگر نقش کربس بود که اصلا به اون تیپ شخصیتی که میخواست برسه نزدیک نبود و نقشش کلا برای من متاسفانه باور پذیر نشد
در نهایت این اجرا رو دیدم و نه دوست داشتم و نه نداشتم اما نمایشنامه پتانسیل خیلی خوبی برای یک اثر خاص داره که ... دیدن ادامه ›› امیدوارم کارگردان جوان کار روزی همین نمایشنامه را به سبکی که دوست دارم به صحنه تئاتر بیاره
ضمنا یه تشکرم بکنم از کارگردان بابت تقدیم نمایش به تماشاگران کار که به شخصه از تعداد خیلی کممون متعجب بودم و هستم
به نظرم طنزی که توی خیلی از نمایش‌ها استفاده می‌شه و آدمو اذیت می‌کنه با طنز این کار یک فرق مهم داره:

اون طنزهای آزاردهنده معمولاً کلامی‌اند (دیالوگ‌ها و منولوگ‌هایی طعنه‌آمیز که اغلب درباره‌ی مسائل روز و جو اخبار و حوادث فضای سیاسی ایران هستند و اصلاً معلوم نیست چه ربطی به متن دارند)، تکه پراندن‌ها و جک‌های ... دیدن ادامه ›› کلامی.

اما در «غروب روزهای..» طنزها کاملاً بصری بودند و مرتبط با متن. بعضی لحظاتش رو واقعاً دوست داشتم، مثل وقتی که کارآگاه را بالا برده بودند و از ارتفاع بالا با کربس حرف می‌زد، البته قبول دارم که از این ایده‌های اجرایی بیش از حد استفاده شده بود. اما در کل دوست داشتنی بود.
۱۶ آبان ۱۳۹۲
رود

بینهایت از حضور شما سپاسگزارم



پیشنهاد می کنم در جلسه نقد بررسی که روز جمعه 17 آبان ساعت 20:30 برگزار خواهد شد شرکت کنید
۱۶ آبان ۱۳۹۲
سمانه کهربائیان
به نظرم طنزی که توی خیلی از نمایش‌ها استفاده می‌شه و آدمو اذیت می‌کنه با طنز این کار یک فرق مهم داره: اون طنزهای آزاردهنده معمولاً کلامی‌اند (دیالوگ‌ها و منولوگ‌هایی طعنه‌آمیز که اغلب درباره‌ی ...
دوستان از نمایش که این روزهای اجرا دارم دیدن کنید
همه چیز می گذرد تو نمی گذری سالن شهرزاد اجراهای پایانی ماست ساعت ۱۸
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید