در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش باغ وحش شیشه ای
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:43:43
امکان خرید پایان یافته
۱۸ بهمن تا ۲۱ اسفند ۱۳۹۶
۱۸:۳۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش باغ وحش شیشه ای / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› وقتی اسکارلت لنگ می‌زند

›› دغدغه هایم فرمالیستی هستند/ «باغ وحش شیشه ای» از دید روانشناختی

ویدیوها

آواها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تا وقت هست ببینید این کار تر و تمیز و درست با پشتوانه واقعا هنری. این کار یک محصول ۱۰۰% هنری و حاصل کار هنرمندانه بازیگران و کارگردان خوش فکرشه.
مریم زارعی، عاطفه گندم آبادی، Samira، فرزاد، علی جباری، امیر و رضا سجادی این را خواندند
شاهین این را دوست دارد
اجرا فوق‌العاده بود و بازیگران عالی??
با کارگردانی دقیق??
۲۵ مهر ۱۴۰۰
Sara Salami
اجرا فوق‌العاده بود و بازیگران عالی?? با کارگردانی دقیق??
بعد از سه چهار سال کامنت گذاشتین ؟ :)))))))))
۲۶ مهر ۱۴۰۰
شاهین
بعد از سه چهار سال کامنت گذاشتین ؟ :)))))))))
:)))))))))
۲۶ مهر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حتی وقت رفتن هم در سالن جا ماندم
من ، ذهنم ، روحم و قلبم
تمامی هنرمندان این اثر طوفانِ هولناکِ استرس از بار اول روی صحنه اومدن رو جا گذاشته بودن
انگار هرکدوم تا حالا استادی بودن با هزار هنرجو!
که انگار زندگی هرکدوم توام با نقششون بود!
برای نخستین بار دیالوگای یک اثر با همان لحن و صدا تو گوشم مانده .
انگار هزار و یک شبِ که باغ وحش شیشه ای با این دید در گوشم زمزمه میشود !
نمیدونم برای به تماشای این نمایش فوق العاده نشستن ذوق کنم یا برای به پایان رسیدنش بغض! برای پرتاپ انرژی های آماندا و لحن جذابش دلتنگ میشم
من ... دیدن ادامه ›› بحت زده ی سیلی به تام و بازی بی نقص اون پسر جوان هستم.. باور نکردنی بود اون تسلط
حضور کم اما پر رنگ پدر خانواده که عاشق راه های دور شد و من هم حالا از راه دور دلتنگ بازیش هستم
و رقص تماشایی و دلچسب ذهنتیت لورا و اسب ! کاش میشد ظبطش کنم و روزی هزار بار به تماشاش بشینم.. حال خوش رو در این پرده از اجرا بین تماشاچیان حس میکردم! حتی در پرده ی تجاوز فوق العاده بودند مخصوصا نقش اسب و تسلط و فرو رفتن کاملش تو نقش
و کاش بجز دیالوگ های ذهن ، باقی دیالوگ های لورا رو خود اصلیش بیان میکرد با همون حس و حال و صدای لرزان و تنیده در نقش!
و هزاران تبریک برای خانوم هنگامی عزیز برای خلق چنین آثاری.. تمامی نمایش هایتان بی نظیر هستند ..نیمروز اسکاتلند، خانه ای در انتهای خیابان بهار و بی شک شاهکار فراموش نشدنی شما باغ وحش شیشه ایست
به آرزوهایتان بپیوندید عزیزان .. هزاران تبریک برای این استعداد زیبایتان
عاطفه گندم آبادی، Samira، امیر، حسین پوریعقوب و رضا سجادی این را خواندند
شاهین و الناز این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در فراسوی مرز آنچه که انتظار میرفت به روی صحنه آمد ...میپنداشتم قرار است باغ وحش شیشه ای ای ببینم از جنس باقی باغ وحش شیشه ای ها .. با همان پردازش ها و همان لحظه های تکراری...اما من به تماشای این نمایش ننشستم ، لحظه به لحظه را گویی زندگی کردم... لحظه به لحظه هایش را تنفس کردم و غرقش گشتم.. غرق آوای دلنواز دو تام که به سختی میشد باور کرد صدای ظبط شده نباشد! اما نبود.. هنرمندی آن ها بود و بس!
از حس مادرانه ی آشنای آماندا
هنوز مات در هنر تامِ مست ماندم.. هنوز لحظه ای که لورا با فریاد تام میترسد از جلوی چشمم کنار نمیرود... آن لحن بجاء تام در فریاد بر سر مادرش ثبت شدنی است.. تام لجباز فراموش نشدنیست...
و پدر... آن عکس العمل های کاملااااا مناسب و بجا که دلم میخواهد یک بار دیگر بیایم و فقط به تماشای پدر بنشینم
آن حس خنده و گریه ی درهم تنیده روح من را به اوج رساند...
پرده ی تجاوز و چهره ی لورا... انگار نمایش نبود! ... دیدن ادامه ›› واقعیت بود..
آن مرد جوان پشتی سرش در نقش اسب...با هر چرخش او مو بر تنم سیخ میشد
چقدر هنر باید در جسم و جان یک انسان آغشته شده باشد که بدون داشتن حتی یک کلمه سخن اینگونه دیدگان را به خود جذب کند... حتی در لحظه های نخستین نمایش و گذرش از جلوی بقیه...
چقدر تمرین لازم است تا تام از لحن تا بدن و تا حتی چشم هایش مست باشد...
چقدر دقت نیاز است تا قاب عکس پدر واقعا پر رنگ تر از خود واقعی اش بشود.. هنر همین است.. شاهکار همین جاست..
همین جاست که چنین هنرمندانی برای اولین بار چنین شاهکاری را خلق کنند
و سر تعظیم باید فرود اورد برای چنین کارگردانی هوشمندانه و اموزش دقیق و تربیت چنین بازیگرانی
با اطمینان خاطر به این هنر از سالن بیرون امدم.. لبخند میزدم و مطمئن شدم این هنرمندان هستند تا بازیگری را جان دوباره میبخشند
تماما از نور و دکور و صدا ها مجذوب کننده بود
ریتم دلنشین راوی و بازی رها شده ی جیم ..
انگار این ها بازیگر نبودند.. انگار همان شخصیت ها را از کلمه به کلمه ی کتاب بیرون کشیده بودند و در جلوی دیدگانم به پرداختن به زندگی مشغول بودند... نقش در اغوش بازیگران بود.. تک به تک..
نمایش دلچسب همین است که بعد از چند روز میفهمم که هنوز هم روح خود را روی همان صندلی جا گذاشته ام و دلم میخواست تا ابد این اجرا ادامه میافت..
اسب میرقصید و میرقصید و میرقصید و من غرق در رویای شیشه ای ام میماندم...باز هم میآیم و فقط خیره به او میمانم
هیچوقت آن مرد جوان را فراموش نخواهم کرد... جانم را در لحظه های حضورش در صحنه جا گذاشتم..
و همینطور لورا در همراهی رقص با او... شگفت..
هنر را لمس کردم ... در تک تک لحظه های این کار
و تا ابدیت قسمتی از حافظه ام متعلق به نقش اسب ، پدر و تام مست باقی خواهد ماند ...
و باور دارم که چهره ی پدر.. بازی تام مست.. لورا و لحن خاص اش... اسب که جایی برای سخن گفتن نمیگذارد .. در خاطر تماشاچیان ثبت خواهد شد
به امید دیدن هرچه سریع تر تک تکتان در بهترین جایگاه زندگی
فرزاد جعفریان و عاطفه گندم آبادی این را خواندند
farhad riazi و مهدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید