در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش خدای کشتار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:45:43
۳۰ شهریور تا ۱۹ آبان ۱۳۹۱
۱۹:۱۵  |  ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه
بها: ۱۲,۰۰۰ تومان

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خدای کشتار در مقابل خدای گفتار!
خدای کشتار نوشتۀ یاسمینا رضا نویسندۀ فرانسوی، داستان ساده ای است که در آن دیالوگ ها و ایجاد حساسیت روی کلمه ها باعث اختلاف بیشتر می شود. در شکل طبیعی گفتگو باید اثرش تفاهم و درک متقابل باشد ولی وقتی این اتفاق نتیجه عکس دارد یعنی صفات و رذیلت هایی مانع این امر شده است. به نظر می رسد علیرضا کوشک جلالی مترجم و کارگردان نمایش به کمک بازیگران قوی این نمایش در ترسیم این رذیلت ها موفق بوده اند.


موضوع نمایش:
موضوع نمایش در قالب یک داستان ساده شکل گرفته است. پدر و مادری که به خانۀ زوج دیگری آمده اند تا دربارۀ زد و خورد پسرهایشان صحبت کنند و موضوع را حل کنند. اشکان خطیبی (در نقش آلن) و لادن مستوفی (در نقش آنِت) مهمانِ سیما تیرانداز (در نقش ورونیک) و رضا مولایی (در نقش میشل) شده اند. اتفاقی ساده که در ادامه به معانی عمیق تری ختم می شود. در ظاهر هر دو زوج خود را متمدن و اهل گفتگو نشان می دهند و با هم بسیار مسالمت آمیز برخورد می کنند. اما هر ... دیدن ادامه ›› چه می گذرد صفات و رذیله های اخلاقی بیشتر نمایان می شود. فخر فروشی های زنانه ، خیانت های مردانه، غرور بیش از حد، دروغگویی، خودبینی، پرخاشگری ، خشونت، پیوندهای سست خانوادگی ، فحاشی ها و حرف های رکیک و … همه از مشکلاتی ست که هر کدام از چهار شخصیت داستان را به یک خدای کشتار تبدیل می کند. و کشمش دیالوگی جالبی بین چهار شخصیت وجود دارد تا کار به جایی می رسد که زد و خوردهای فیزیکی پیش می آید و گویی اون اتفاق سادۀ بین فرزندان ریشه در صفات و رذیلت های پدر مادرهایشان داشته است.


صحنه نمایش:
دکور نمایش بسیار ساده تنها از چهار صندلی ، تلفن منزل ، گل های لالۀ زرد هلندی و کتاب های خانه که همه روی زمین هستند تشکیل شده است. دکور خالی از میز و وسایل اضافی اجازه می دهد که بازیگران به راحتی جابه جایی های دوگانۀ خود را به نمایش بگذارند. تغییرهایی که باعث می شود گاهی زوج ها در مقابل یکدیگر قرار بگیرند ؛ گاهی زن ها در مقابل شوهرها و گاهی درهم! بازی هر چهار بازیگر عالی و فوق العاده ست و تغییرهای صفتی درونیشان خیلی خوب دیده می شود.


صفت های زشت فردی که در قالب طنز بیان می شود؛
نکتۀ بسیار جالب که نمایش را تکمیل می کند و باعث می شود تماشاگر در ۹۰ دقیقه کلنجار و دیالوگ شنیدن اصلاً خسته نشود متن طنزگونۀ نمایش است. طعم طنزی که به حوادث داده شده است به نظرم بجاست وگرنه شاهد یک نمایش صرفاً ساده و زمخت بودیم که شاید بسیار با آن مواجه بوده ایم.

از متن نمایش:

من به خدای کشتار اعتقاد دارم ورونیک! این تنها خداییه که بدون هیچ حد و مرزی از ابتدای خلقت جهان حکومت کرده و همچنان قادر مطلق باقی مونده! (اشکان خطیبی در نقش آلن)



موزیک:
موسیقی پایانی خدای کشتار که در نمایش هم به آن اشاره می شود ترانه ای ایتالیایی – انگلیسی است به نام Via Con Me مشهور به It’s Wonderful از پائولو کُنت Paolo Conte ایتالیایی که ریتم جالبی دارد. متن آهنگ این است:

Via, via, vieni via di qui, niente pi
ti lega a questi luoghi, neanche questi fiori azzurri…
via, via, neanche questo tempo grigio
pieno di musiche e di uomini che ti son piacuti,
It’s wonderful, it’s wonderful, it’s wonderful
good luck my babe, it’s wonderful, it’s wonderful, it’s wonderful I dream of you… chips, chips, du-du-du-du
Via, via, vieni via con me, entra in questo amore buio,
non perderti per niente al mondo…
via, via, non perderti per niente al mondo
lo spettacolo d’arte varia di uno innamorato di te

llvll
ممنون آقا مسعود نقد کامل و خیلی خوبی بود.مخصوصا ممنونم از اشاره تون به خواننده ی آهنگ پایانی و لیریک این نمایش. چون واقعا یه هفتس که دنبال این آهنگ همراه با متنش بودم ولی اسم خوانندشو نمیدونستم.:)))فوق العادس .خیلی خیلی زیادتا مرسی.
۰۸ مهر ۱۳۹۱
ممنون از توضیحان زیبا و به جا.
۱۶ مهر ۱۳۹۱
قربان شما خانم دلجو
۱۰ دی ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگر تاتر خوب نسازی میکشمت!

"خدای کشتار" متن نمایشی یاسمینا رضاست که در آن وی علیه تظاهر به روشنفکری و ریاکاری‌های روزمره می‌نویسد و در آن خشم، نفرت و طنز را به نمایش می‌گذارد.
در این کمدی سیاه سعی بر آن است تا نقاب انسان امروزی که با آداب و رفتار بورژوایی آمیخته شده، کنار زده شود و درون وی مورد کنکاش قرار گیرد.

ماجرا از این قرار است : چهار شخصیت نمایش خدای کشتار، آدم‌های بسیار عادی هستند که پیرامون ما زندگی می‌کنند و هر کس ممکن است در موقعیت آنان قرار بگیرد. میشل (با بازی رضا مولایی) فروشنده لوازم خانگی است و ورونیک (با بازی سیما تیرانداز)‌ نویسنده‌‌ای است که کتابی را درباره کشتار سیاهان سودان نوشته است. در مقابل خانواده هویل، خانواده رایل قرار دارند که برای پوزش‌خواهی به خانه آنها آمده‌اند.
آلن (با بازی اشکان خطیبی)‌ وکیل دادگستری است و همسرش (با بازی لادن مستوفی) با شرمساری از اقدام زشت پسرش در ضرب و شتم دوستش حرف می‌زند اما ... دیدن ادامه ›› این تنها آغاز ماجرا و گفتگوی دو خانواده است و به مرور که نقاب از چهره چهار شخصیت نمایش برداشته می شود، ما می‌بینیم آنها نیز مثل بسیاری دیگر از انسان‌ها می‌توانند بسیار مغرور، دروغگو و بی‌رحم باشند؛ آدمی که می تواند به خدای کشتار تبدیل شود.

در مورد بازی های نمایش باید عنوان کنم که انرزی بسیار بالای نیازمند نمایشنامه به درستی به بازیگر منتقل گردید و تمامی پرسوناژها بازیهای درستی از خود نشان داده اند و فراز و فرودهای احساسی شخصیت‌ها (مخصوصا از سوی خانم سیما تیرانداز) به درستی اجرا شده و به تماشاگر انتقال می یابد. در واقع هر چهار بازیگر در بکارگیری بیان، حالات بدن، چهره و دست مهارت دارند.
البته تکرار بی اندازه ی رفتار غلو آمیز آلن (با بازی اشکان خطیبی)‌ در هنگام زنگ زدن تلفنش چندان ایده جالبی نبوده و بیشتر به بدنه ی اجرا خدشه وارد میکند.

در مورد دکور بایدخاطر نشان شوم که هرچند ظاهرا عدم وجود میز و قفسه برای کتاب ها و تلفن و وسایل پذیرایی دینامیک زیادی به نمایش بخشیده و باعث شده بازیگران تحرک بیشتری پیدا کنند اما به عقیده بنده در مواردی باعث ایجاد میزانسن‌های عجیب و گاهاً غیر واقعی گردیده که برای تماشاگر تاتر چندان باور پذیر و حقیقی نیست.

نمایشنامه ی رضا از یک سمت به سوی تراژدی گام برمی‎دارد و از سویی نیز سرشار از طنز ظریف و عمیقی است که ته مایه‎هایی از ابزوردیسم نیز در آن شناسایی می‎شود. بنابراین پتانسیل بالای این نمایشنامه عالی کار را برای ساخت نسخه ی تاتری هموار کرده است.

پوستر کار بیشتر برای هدف جلب مخاطب عام تاتر طراحی شده است و حاوی اطلاعاتی خاصی در مورد موضوع نمایشنامه نیست.

ظاهرا مکان اجرای تاتر هم (که سالن اصلی تاتر شهر در نظر گرفته شده است) بیشتر از نیاز دکور و بازیگران این اجرا بوده است . بنابراین بخش قابل توجهی از دکور کار با پارچه ی مشکی پوشیده شده است.

در طول اجرا از موسیقی با کلام و یا بی کلام استفاده نشده است و با توجه به دیالوگ محور بودن نمایشنامه به نظر می اید نیازی نیز برای استفاده از موسیقی احساس نمی شود.

در نهایت باید اضافه کنم خدای کشتار کوشک جلا‌لی اجرای نسبتا موفقی از این نمایشنامه بوده و از سطح کیفی متوسط به بالایی برخوردار است.
دیدن این اجرا را به دوستانی که معتقد به این جمله ی برتولت برشت هستند پیشنهاد میکنم:
((تماشاگر در بدو ورود به سالن به فکر تفریح است. او به تالار می‌آید که لذت ببرد. حال اگر چیزی هم یاد گرفت که اتفاق خیلی خوبی رخ داده است. ))

احسان طهماسبی
جمله برشت رو هستم :)))


مرسی احسان عزیز بخاطر نقد و نظر زیبایی که نوشتی
۱۰ مهر ۱۳۹۱
رفتار غلو آمیز منحصر به آلن نبود و در دیگر بازیگران بخصوص ورونیک هم وجود داشت به نظر می رسد کارگردان برای اینکه حوصله تماشاگر ایرانی را در دست داشته باشد اینکار را انجام داده است هر چند زیاده روی کرده بود .
پرده مشکی برای پوشاندن دکور نمایش راهزنان استفاده شده بود که با فاصله نیم ساعته بعد از این نمایش اجرا می شد.
کمبود بودجه در طراحی و ساخت دکورها تاثیر گذار است.
۱۲ مهر ۱۳۹۱
در مورد استفاده از کارگردان از این رفتارها برای نگه داشتن و کشاندن تماشاگر به اجرا با شما موافقم.
در مورد پرده مشکی هم معتقد هستم استفاده از دکور باید هوشمندانه باشد و این قرابت زمانی نمیتواند دلیل موجهی برای این موضوع شود.

۱۲ مهر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خوبی بود. بازی های پخته و طراحی صحنه ی ساده، اما کارا. فقط ای کاش روزی باشد که برای خنداندن، نیازی به استفاده از فحش و اشاره! نباشد.