در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش گفت و گوی برجای ماندگان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:14:48
امکان خرید پایان یافته
۱۰ مرداد تا ۰۳ شهریور ۱۳۹۶
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان
  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش گفت‌ و‌ گوى برجاى‌ ماندگان / عکاس: گلشن قربانیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› رضا بهبودی، باران کوثری و صادق ملک تنها سه روز دیگر بر روی صحنه خواهند رفت

›› «گفت‌وگوی برجای ماندگان» دو روز دیگر تمدید شد

›› تخفیف بلیت نمایش "گفت‌و‌گوى برجاى‌ماندگان" به مناسبت روز خبرنگار

›› نگاهی کوتاه به نمایش گفت و گی بر جای ماندگان

›› رضا بهبودی، محمد صادق ملک و باران کوثری در نمایش «گفت‌و‌گوی برجای‌ماندگان»

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یادداشت رضا گوران/نویسنده و کارگردان تئاتر درباره نمایش «گفت‌و‌گوی برجای‌ماندگان»

نمی توانم نقد بنویسم، بیشتر دوست دارم بعد از دیدن نمایش با اجرا کنندگان به گپ بنشینم. افسوس که مرحله مهم اجرا (دیدار مخاطب بعد اجرا) در تئاتر کاسب مسلک این روزهای ما جز در حد سلفی های مشمئزکننده میسر نیست. حلقه مفقوده میان تماشاگر و اجرا کننده همین گپ هاست که فقدان سواد و عدم احساس نیاز به آن تبدیلش می کند به تحسین های تکراری و یا تخریب های تکراری تر و این عمل کمکی به جریان زنده (البته هنوزـ با این وصف نمی دانم تا کجا می تواند زنده بماند اما می خواهد که زنده بماند) تئاتر این روزها نمی کند.
بنابراین این یک یادداشت جهت ترغیب شما برای دیدن این اثر نیست، این پاسخ احترامی است که این نمایش به من مخاطب می گذارد از انتخاب متن تا فضاسازی های بجا و بازی هایی بطور مثال همچون رضا بهبودی «قدیس بی اعصاب تئاتر» که این اجرایش دوباره او را حداقل به من و تصویرش در ذهن خودم برگرداند آنهم با چه لذت کانتی نابی و صادق ملک که نه فقط نقش را که صحنه را می جود پاره ای اوقات و مصداق قاطع حضور در فضاس و انتخاب به جای موسیقی نه به عنوان پوشش نقصان های کار یا اتمسفر استمراری اثر که به عنوان منجی موتیف های عمدا پراکنده نمایش که خود در محتوایِ متنیِ اثر نقش بشارتی را دارد که نیامده ناامید می شود و این، هم در تصاویر پخش شده (که از جز به کل می رسد) و هم در ترکیب اش با رقص دیوانه وار بهبودی حضور قاطع ایجاز است… کارگردانی ای فاقد خودنمایی و جستجوگر که هرچند هنوز پایان کار برایم زود بود اما دو سوم پایانی نمایش با تغییر ریز و به دور از ادای قراردادهای خود اثر با شتابی هولناک پایان را وعده می دهد. پایانی ... دیدن ادامه ›› که پا به پای اجرا در متن پیش میرود . بی شک حرف بسیار است و مجال اندک اما حسن چنین آثاری از نسلی نو برای من نوید همان دیالکتیک کم فروغ این روزهای تئاتر ما است که باید حمایتش کرد. کارگردانی که در عین جوانی فارغ از نکته ها و مکث ها تکلیفش با خودش روشن است و می خواهد جستجو کند، اشتباه بسازد، خطا کند، دوباره بسازد، اما دیگران را تکرار نکند و از نمد دیگران برای خودش کلاه نسازد و من اگرچه یک صدای خسته و سنگر گرفته در سکوتی دو ساله ام از این مهم دست نخواهم کشید. باید چنین آثاری را دید و به گپ نشست ، جز این هر چه هست بیهوده است.
پ.ن. شما دوستان را به دیدن این نمایش ترغیب می کنم نه برای پر کردن سالن که هدف اجرا این نبوده هر چند اقتصاد هر اجرایی می تواند بنا بر جبر زمانه مان این باشد. دعوتید به دیدن و دیگرگونه دیدن و به گپ نشستن در برابر آثاری که هنوز دغدغه شان وفاداری به هنر و داشتن پاسخ برای تاریخ است.
محمد رحمانی، ذوق زده و عباس الهی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت صالح تسبیحى درباره نمایش "گفت و گوى برجاى ماندگان" در روزنامه اعتماد

http://www.etemaad.ir/Default.aspx?NPN_Id=786&PageNO=16

«گفت‌وگوی برجای ماندگان» یک هذیان تلخ استخوان‌دار است که لزوما برای «برجای ماندگان» نوشته و کار شده. متن محمد زارعی، با سبک کارگردانی میلاد شجره به خوبی چفت و بست پیدا کرده تا دو گونه انسانی، مخاطب این نمایش باشند؛ دو گونه‌ای که نه‌تنها در مورد این نمایش بلکه در مورد اخلاق، سبک زندگی و درک هستی و حتی جنگ و کژتابی‌های اقتصاد و فراتر از آن، درباره هستی‌شناسی خیر و شر با هم متفاوت و گاه متضادند. دو گروه و تمام؛ کسانی که نمایش را دوست دارند و کسانی که چندانش نپسندیده‌اند.
دیوار است. بینابین وجود ندارد. کسی بین دیوار نیست. آن سو، نیروی برتری در کار است که تلاش می‌کند اوضاع را کنترل کند. با دوربین گزارش می‌گیرد و نظم می‌دهد. اما توانایی مهار نیروی ویرانگر شر را ندارد. نیروی این سو پراکنده است و مهار نشدنی. از این‌روست که در به در، دنبال ریشه‌های این شر می‌گردد؛ ... دیدن ادامه ›› ریشه‌هایی که تمثیل وار به ماده‌ای شیمیایی تشبیه شده و در دستان شبکه‌ای مخوف و مخفی آماده است تا زمین را از درون بپاشاند و همه‌چیز را تمام کند.
یک طرف، آدم‌های آزاد اما سرخورده (که وکیل‌های داوطلب نمایندگی شان می‌کنند) و طرف دیگر بی‌چیزها هستند که مشتاق عبورند. یک طرف برگزیدگان، دارندگان مجوز (ویزا، اقامت یا چیزی شبیه آن)، آدم‌های «بهشت» نشسته و بی‌خبر و مشغول به زندگی روزمره. طرف دیگر، آدم‌های سرگردان ویرانه گرد تلخاتلخ.
این قطعیت تعمدی و دو گروه کردن انسان‌ها با اشارات اساطیری میان خیر و شر، سفید و سیاه، مرد ساکت فرزانه و شیطان شلوغ دلقک وار نشانه‌گذاری شده است. شر، آن ابلیسک مهیب رقصان که در آغاز توان شرارتش را پنهان کرده؛ موجودی که پشت شکست و مظلوم‌نمایی دسیسه می‌چیند، مردی که تواناست با سازش موسیقی مرگ بنوازد، به گمان خود نماینده برجای‌ماندگان است و مرد خیر، ظاهرا ناتوان و همدست اوست.
در نیمه‌های نمایش به نظر می‌رسد این دو نیرو دنیا را میان خود تقسیم کرده‌اند. بده، بستان مغشوش میان دو قطب متضاد، باز آمده از اتحاد باستانی اهریمن و اهورامزدا، ابلیس و پروردگار و خوانشی از متون کهن عرفانی فارسی هم هست که در آنها نیروی شر، مکمل نیروی خیر است.
خیر در ظاهر به کمک فردی دیگر محتاج است. اما در زمانی مسخ شده و موازی، ناگهان برمی‌خیزد و نقشه جهان را تغییر می‌دهد. اما شر، سرحال و شلوغ، نیروی ویرانگر خود را پشت لودگی مشکوکی پنهان کرده. رضا بهبودی این شر مضحکه‌پرداز را به خوبی ساخته است. در بازی او، لایه‌های پنهان شر پنهان شده‌اند؛ لایه‌هایی که وقتی ورق بر می‌گردد، به مرور از هم گشوده می‌شوند.
میان متن و ما، میان ویرانه‌های یک زمین سوخته و ما، میان وکیل‌های داوطلب و ما، صدها نشانه و ایهام کتاب مقدسی و قابل تاویل کشیده شده که دانستن راجع به تک تک آنها ما را از بی‌خبری خلسه وار «برگزیدگان» منتقل می‌کند به همگونی با «برجای ماندگان».
یعنی من و توی مخاطب، مایی که در بی‌خبری خوشبینانه‌مان پشت دیوار مشغولیم، اگر به تک‌تک این نشانه‌ها آگاه شویم، پرتاب خواهیم شد به دنیای سرد برجای ماندگان. باران کوثری در نقش خود، زنی است مطرود، خسته، اما امیدوار؛ شخصیتی الاکلنگ وار در نوسان. آدمی که دست آخر میان بی‌توجهی به شر و رهایی، یا خیر بازماندن، دومی را انتخاب می‌کند و در نجات همنوعانش با نیروی خیر جهان همراه می‌شود.
اگر بدبین باشیم، گفت‌وگوی بازماندگان، یکی از هزاران تصویر آینده ابنای بشر است... تصویری که تنها و تنها یک شاهد، آن گوزن اساطیری تک‌گرد تنهای قعر جنگل‌ها، می‌تواند به نجاتش گواهی دهد و اگر نه، امیدی نیست که نیست...

سلام در باره این گوزن اساطیری کاش بیشتر می گفتین یا بگین کجا بیشتر در موردش بخونم ...
۲۷ مرداد ۱۳۹۶
یه چیز دیگه ...ارتباط فایل های صوتی به مرکز فضایی با نمایش نگرفتم درست ...
۲۷ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت محمد حسن خدایى درباره نمایش «گفت‌وگوی بر جای ماندگان» در روزنامه شرق
http://www.sharghdaily.ir/News/138560/%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D9%85%D8%A8-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D8%B1

«گفت‌وگوی بر جای ماندگان» از چه می‌گوید؟
دیالکتیک بمب و دیوار

جهان دیستوپیایی «گفت‌وگوی برجای‌ماندگان» نوشته محمد زارعی و به کارگردانی میلاد شجره، فاقد هر نوع شکلی از «امید» است و آینده‌ای را به نمایش می‌گذارد که فاجعه را توان پس‌زدن ندارد و آن را مانند تقدیری محتوم، فقط اندکی به تعویق می‌اندازد. «برجای‌ماندگان» همان طردشدگانی هستند، محصور مرزهایی غیرقابل عبور. مرزهایی که با دیوارکشی قرار است حاشیه‌نشینان تمدن را به انقیاد حافظان وضع موجود درآورد. از این منظر، نمایش آخرالزمانی میلاد شجره، از ... دیدن ادامه ›› روایت اینجا و اکنون دست شسته و به آینده نظر می‌افکند و مانند روایتی بدون امید، فاجعه پیش‌رو را بشارت می‌دهد. در این ورطه هولناک مرزکشیدن و حاشیه‌نشینی، ما با موجوداتی فروکاسته به حیات برهنه روبه‌رو هستیم که به شکل بی‌معناشده‌ای خواهان عدالت و عبور از مرز برای تظلم‌خواهی هستند. بدن‌هایی مچاله، اتمیزه و منقاد وضعیت که امکان اتصال با بدن‌های دیگر را از دست داده و مشغول دزدی، حرافی و البته دریوزگی برای عبور به آن سوی دیوار هستند. در غیاب افق امیدورزانه، نماینده، وکیل یا هر عنوان پرطمطراق دیگر که از آن‌سوی دیوار آمده، مثل گشایشی به رهایی و رستگاری تفسیر خواهد شد. مأمورانی که از آزادی و رفاه آن سوی دیوار به فلاکت این‌سو قدم گذاشته و قرار است مانند میانجی‌ انتقال میان خیر و شر، عمل کنند. مأمورانی عبوس، مجهز به تکنولوژی مدرن ارتباطی که فرادستانه به حاشیه‌نشینان نظر کرده و ژست انسان‌دوستی و ملاطفت می‌گیرند. فیگورهایی مصمم اما همچنان بدون امید، که از قضا خوب می‌دانند با مطرودان پشت دیوار، امیدورزی ناممکن و آینده و آسایش از کف رفته است.
روزگاری ارنست بلوخ یا همان فیلسوف امید اشاره داشت که چگونه در قبال آینده، «تصمیم نهایی» گرفته نشده و موضوع از بطن خود سر برنیاورده است. امکانات مثبت وجود دارد و همچنین امکانات منفی، موضوع جهان هنوز در راه است. در افق فقط تحقق‌یافتگی نیست که به‌سوی ما دست تکان می‌دهد، عکس آن هم هست: شکست‌خوردن، بیهودگی روند جهان، عقیم‌ماندن یوتوپیا. از این‌رو، آسمانی که رؤیای آن را پرورده‌ایم در برابر ورق سیاه جهنم‌گونه‌ای سوسو می‌زند که نخست باید بر آن چیره شویم. زندگی هنوز در کام مرگ است، معلوم نیست سرانجام چه کسی پیروز است. ما اطمینان نداریم، فقط امیدواریم. به‌نظر می‌آید که میلاد شجره در مقام کارگردان و محمد زارعی به‌عنوان نویسنده، برخلاف امیدباوری مسیانیک و انقلابی بلوخ، به نوعی تقدیر تلخ تاریخی باور دارند. یک آخرالزمانی که همه چیزش با مرزهای بتونی به دو نیم شده و امکان مصالحه میان فرادستان و فرودستان از دست رفته است. ایدئولوژی نمایش بیش از آنکه کورسویی از امید را وعده دهد، به فاجعه گواهی می‌دهد. جهانی گرفتار «ماسک‌داران» که بازوی حافظان وضع موجودند. حافظانی که از سر لطف تنها یک میکروفن در اختیار انبوه برجای‌ماندگان قرار داده‌اند که با لکنت و ترس، به تظلم‌خواهی مشغول شده و گاهی از سر استیصال، هم‌مسلکان‌شان را افشا کنند.
طراحی صحنه هوشمندانه نمایش، امکان جابه‌جاشدن‌ موقعیت‌ و جایگاه‌ شخصیت‌ها را مهیا می‌کند. مکان چون دایره‌ای چرخان، تسلسل‌وار بر گرد خود چرخانده شده تا از چشم‌اندازهای مختلف، واقعه را به نمایش گذارد. زمانی که یکی از آن چهارصد کپسول بمب شیمیایی از خفا بیرون آورده شده تا قدرتمندان تهدید شوند، این نکته هم عیان خواهد شد که قدرت با آن کسی است که مالک بمب است. صحنه هوشمندانه چرخانده شده تا برآیند نیروهای اثرگذار وضعیت، از چشم‌اندازهای مختلف، به نمایش درآید. در غیاب آرمان‌های افراد رادیکال که کپسول‌های بمب را برای آرمانی مشترک سال‌ها پنهان کرده‌اند، پیداشدن منفرد یکی از بمب‌ها و تهدید به انفجار آن به دست دلقک‌، اوج رادیکالیسم کور و ارتجاعی است. دلقک (با بازی رضا بهبودی) که صاحب بمب شده، نه از جانب ماسک‌داران، که با گلوله عضوی از خانواده‌ از بین می‌رود. قتلی که به‌نظر پایان «گفت‌وگوی برجای‌ماندگان» است. وقتی آرمان‌های جمعی به تاریخ پیوسته، تروریسم کور و مخرب جای آن را خواهد گرفت. گفت‌وگوی برجای‌ماندگان، تأملی است در این رابطه که چگونه زندگی اردوگاهی و زیستن در گتوها، در نهایت فضای همبستگی و اخوت را ناممکن می‌کند. حال می‌توان ایده هر نوع اجتماع را کنار گذاشت و با تصاحب بمب، با فرادستان جهان وارد مذاکره شد و حق شخصی خود را طلب کرد. اگر که قبل از آن وسوسه ترکاندن بمب عمل نکرده باشد.
فضای دیستوپیایی و پرالتهاب «گفت‌وگوی برجای‌ماندگان» حتی با طنازی‌های دلقک‌ نمایش که در نهایت صاحب بمب شده، تقلیل نمی‌یابد. از همین منظر در طول نمایش، به تناوب، آن‌هم برای وقفه در پیوستار حسی نمایش، موسیقی به‌همراه تصویر پخش می‌شود. تمهیدی که به‌هرحال می‌تواند این نکته را در پی داشته باشد که قرار نیست هولناکی روایت تا نهایت خود، ادامه یابد. نکته آخر را می‌توان در باب کامیابی یا احتمالا ناکامی‌ در روایت‌کردن این جهان مهیب به بحث نشست. در غیاب سنت ریشه‌داری از ژانر علمی‌تخیلی با رویکرد آخرالزمانی، هر نوع نزدیک‌شدن به خلق و بسط این فرم روایی، اغلب دچار کاستی‌های مشهود است. مدعا این است که در نبود این تجربه‌کردن‌های مکرر، آفرینش درون‌ماندگار یک آخرالزمان تمام عیار، کنشی توان‌فرساست. از این منظر می‌توان رویکرد بوطیقایی و ایدئولوژیک گروه اجرائی را در به‌صحنه‌آوردن یک دیستوپیای جهانشمول از حاشیه‌نشینان، با تمام ضعف‌ها و کامیابی‌ها ستود. جهانی که با تهدیدهای یک دلقک، در معرض نابودی است و حتی گفت‌وگو کاری از پیش نمی‌برد و برای دفع خطر، باید به اسلحه پناه برد. بی‌شک، «گفت‌وگوی برجاماندگان» با بازی رضا بهبودی، باران کوثری، محمدصادق ملک و... را می‌توان یکی از مداخلات نابهنگام تئاتری دانست که از بازنمایی زندگی روزمره فاصله گرفته و سودای ترسیم مغاکی این‌چنین وهمناک را دارد.

Ali این را خواند
محمد رحمانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید