در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم زنانی با گوشواره های باروتی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:00:44
داستان این فیلم در مورد یک روزنامه نگار زن عراقی است که در جریان جنگ، با زنان و کودکان آواره داعشی آشنا می‌شود و همراه آنها وارد کمپ خانواده‌های داعشی خارجی و داخلی (عراقی) می‌گردد.

گزارش تصویری تیوال از نشست پرسش و پاسخ مستند زنانی با گوشواره های باروتی / عکاس: پریچهر ژیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست مستند زنانی با گوشواره های باروتی در دو قدم تا سیمرغ / عکاس: سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› یادداشت شبنم محمودی شرق درباره فیلم زنانی با گوشواره های باروتی

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درود بر هنرمندان شجاع فیلم
ساخت مستند جنگی شجاعت می خواهد، شجاعت حضور در تیررس دشمن. اما شجاعت تنها، کافی نیست. هوش، تیزبینی و سرعت عمل در کشف ... دیدن ادامه ›› و ضبط صحنه های تکرار نشدنی هم می خواهد. هنرمندان "زنانی با گشواره های باروتی" هم شجاعت پیش رفتن در خطوط جنگ داشتند و هم هوش و سرعت عمل لازم برای شکار صحنه ها. پس باید به آنها تبریک و تشکر گفت. اما به باور من، یک چیز خیلی مهم، در این میان کم است: طرح و فیلم نامه!
ایده کنکاش در زندگی زنان و کودکان داعش، ایده ی بکر و جسورانه ای است که کارگردان، آن را به ذکاوت خود دریافته و "نور" خانم خبرنگار فیلم با تصویربردار جوانش، از جان و دل برای ثبت و ضبط آن مایه گذاشته اند تا آنجا که پایان فیلم با مرگ همین تصویربردار جوان - که کم تر گفتگویی از او می شنویم و در مقابل نور، منفعل عمل می کند - رقم می خورد؛ اما افسوس و صد افسوس که کارگردان و سپس، تدوین گران فیلم، قدر این همه فداکاری را ندانسته اند!!
به باور من، کوتاهی کارگردان در این است که فیلم نامه که هیچ، دست کم، طرح از پیش آماده ای نداشته و در مقابل سیر حوادث، تسلیم و منفعل عمل کرده است. حداکثر، از فیلم بردارش خواسته حواسش را خوب جمع کند تا چیزی از قلم نیفتد. الحق هم که از این منظر، خوب عمل کرده: تلاش و جنگ نور با نظامیان برای وارد شدن به خط مقدم، گذر نور و تصویربردارش در پناه ماشین جنگی، دفاع نور از زنان داعش در بند، سر و کله زدن نور با نظامیان برای احترام قایل شدن برای زنان و کودکان داعش و رفع نیازمندی های آنها، تصویر مظلومیت و ستمی که بر زنان ایزدی رفته، و سکانس مورد علاقه من: درگیری نور با زنان روبنده پوش ترک! دیالکتیک واقعی جنگ دو طرز فکر و عمل که نمادی از جنگ مردان آنها با یکدیگر است و بعد، پشیمانی نور از خشونتی که انجام داده؛ گویی حس کرده که خودش نیز در این جنگ به دام افتاده و از مذهب انسانیت خود برگشته و سلاح به دست گرفته! همه ی این اتفاقات و صحنه ها، خوب فلیم برداری و ضبط شده و با موسیقی دلنشین کریستف رضاعی هماهنگ شده اند، اما دریغ از رشته ای که این دانه های تسبیح را به هم متصل کند. حجم موضوع، مثل نور مستقیم آفتاب، چشم کارگردان را زده است. به صرف نشان دادن آفتاب، شما شعر نگفته اید. شعر نیاز به صنایع ادبی، قریحه و ذوق دارد. فیلم سازی نیز از این قاعده مستثنی نیست. مگر این که کاگردان مدعی باشد که صرفا "مستند گزارشی" ساخته و هیچ ادعای دیگری ندارد، در حالی که دست کم از نام گذاری فیلم چنین بر می آید که ایشان داعیه یا دغدغه ی "هنری" داشته است.
قصور بعدی، از تدوینگران فیلم سر زده که خلا بی طرحی و پراکندگی اجزا فیلم را پر نکرده اند. گاهی ضرورت مستند سازی، کارگردان را از طرح اولیه یا فیلم نامه ی نوشته اش دور می کند. پس از فیلم برداری و خارج شدن از موضوع، پای میز تدوین است که با گزینش برخی مواد و پس و پیش کردن حوادث رخ داده، خط داستانی فیلم شکل می گیرد. اگر چشم تدوین گر در اینجا هم، مثل چشم کارگردان از حجم موضوع زده شود، نتیجه کار می شود ملغمه ای از سکانس های بی ربط که صرفا ایده ی واحدی را دنبال می کنند: "زنانی با گوشواره های باروتی"!
امیرمسعود فدائی این را خواند
نیما نیک، فرهاد ریاضی، امیر مسعود و زهره مقدم این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سوژه فیلم جسورانه و جذاب است. موسیقی همراهی با فیلم را تسهیل می‌کند. فیلم خسته‌کننده نمی‌شود. اما به نظرم پایان خوبی برای فیلم انتخاب نشده است و شاید اگر در لحظه و صحنه دیگری و با خلق احوال دیگری فیلم به پایان می‌رسید، اتفاق بهتری در احساس و ادراک مخاطب رخ می‌داد. ضمن اینکه به نظرم موقعیت‌ها، قابلیت بهره‌برداری عمیق‌تر داشتند و من دایما منتظر بودم که با لایه‌های پنهان‌تری از ماجرا در مصاحبه‌های نور با خانواده‌ها روبرو شوم. اتفاقی که در یکی از صحنه‌ها در ملاقات با خانواده‌ای که تعلق خود به داعش را کتمان نمی‌کنند تا حدی رخ می‌دهد. به هر حال برای منی که در یک دهه گذشته به نوعی درگیر مسایل خاورمیانه بوده‌ام، نفس پرداختن به موضوع خاورمیانه و ارایه تصاویر مستند از اوضاع به بیننده ایرانی ارزشمند است و جای قدردانی دارد، چراکه نگاه به شدت سیاست‌زده و غیردقیق ما به موضوعات خاورمیانه بسیار نیازمند اصلاحی است که از دل دیدن تصاویر واقعی برمی‌آید.
navidjahan و امیر این را خواندند
یاسمن، امیر عسگرزاده و سارا تهرانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
موسیقی متن عالی کریستف رضاعی اجازه نداد از فیلم فاصله بگیرم.
این فیلم با اینکه خودش حرفهای مهمی برای گفتن داشت اما به خاطر فضاش نیاز به یک موسیقی خوب داشت که داشت!
فیلم کلا به عربی بود (و بعضی جاها ترکی و ...) و زیرنویس داشت، اما حتی می شه گفت دیالوگ های خوبی هم داشت، دیالوگ هایی از آدم های واقعی که اسمشون فقط برای خودشون و تا شعاع چند متریشون اهمیت داره.
(حیف از قسمتی از اذهان ما که اسم بعضی به اصطلاح سلبرتی ها رو توش ذخیره کرده که میان جلوی دوربین و بهترین بازیشون زمانیه که تازه دارن به شخصیت روزمرشون نزدیک می شن.)ّ
هیجان: واقعا هیجان انگیزه دیدن فیلمی که توش هر آن ممکنه فیلم بردار آسیب ببینه و فیلم تموم شه (البته نمی دونم این از اون مستندها بود یا نه)
ندیدم "به وقت شام" رو اما اگه داستان سرگرم کنندگی فیلم و جنبه های هنری و جلوه های ویژه و ... رو در رده ی دوم یعنی بعد از "داشتن حرفی برای گفتن" قرار بدیم، بی شک "زنانی با گوشواره های باروتی" فیلم مهم تریه.
پوستر فیلم هم خوب طراحی شده.
تکرار: در این فیلم موسیقی متن به شدت موثر بود و کاملا موفق
توصیه: ببینید، حتی اگر در سینما کس دیگری جز شما نبود