در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش حذفیات
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:37:15
امکان خرید پایان یافته
۱۶ فروردین تا ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۷
۱۷:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان
شیما، دختر ١٧ ساله که با مادربزرگش زندگی می کند، یک روز به خانه می‌آید و ..

بهترین نمایشنامه مسابقه بین الملل سی و ششمین جشنواره بین المللی تیاتر فجر
کاندیدای بهترین بازیگر زن مسابقه بین الملل سی و ششمین جشنواره تیاتر فجر

شبکه‌های اجتماعی تئاتر مستقل تهران: اینستاگرام

گزارش تصویری تیوال از نمایش حذفیات / عکاس:‌ رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› آغاز "حذفیات" با حضور مهدی شفیعی و جمعی از هنرمندان

ویدیوها

آواها

مکان

ضلع شرقی چهارراه ولیعصر (تئاترشهر)، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰ (خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰)
تلفن:  ۶۶۹۷۹۷۴۱

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگاهی به نمایش «حذفیات» و روانکاوی اضطراب در متن و اجرای آن:
میان جشن های بی تولد!

نمایش اضطراب به نویسندگی و کارگردانی مهدی ضیا چمنی، یک تجربه مناسب از ورود به متن های روانشناسی و روانکاوی است؛ تجربه ای که هم در زمان اجرای نمایش و هم به مدد دیالوگ ها و ارجاعات علمی می تواند تمرین و بازاندیشی از آموزه های ژاک لکان در باب اضطراب و تداعی اضطراب و انقیاد روانی باشد.

سطح نخست " تداعی اضطراب" در متن و اجراء با آوای گفتار آغاز می شود؛ آوای گفتاری که مواجهه را با تمام نشانگان برسازی می کند و با لحاظ تنها نشستن دختر نوجوان با نیم رخ نسبت به تماشاگر می تواند مرز بازی و ادراک را در چند لایه بصورت قابل تفکیک و در عین حال با یک دیالکتیک زبانی و معنایی برای مخاطب ... دیدن ادامه ›› ترسیم کند.
با ارجاعات روانکاوانه به سمینار ژاک لکان و " اضطراب در دام دال ها " تداعی مساله می تواند با همین نیم رخ و انتظار حدود دو دقیقه ای پرده اول آغاز بشود و نمودار میان اختگی-کامیابی با غایب بودن بازیگر مقابل دختر نخستین اشاره به دال را بیان کند:
« او از من چه می خواهد ؟ - ? Que me veut Il»

ورود و طرح با تاکید و اگزجره متوسط روی بیان کلمه « نبود ...» بسط پیرنگ و ارتباط دال اضطراب را با موقعیت مکانی و زمانی مرتبط می کند.
تاکید مادر روی دو عبارت «نیست ...» و « نبود ...» افزون بر سطح نخست تداعی اضطراب، در عین حال ابهام مفهومی مورد نیاز برای متن و درگیر کردن بیشتر ذهن مخاطب را نیز فراهم می کند که به یک معنا می تواند " ابهام مفهومی درباره خانه " باشد؛ به مثابه اینکه مادر در اتاق به دنبال چیزی - شارژر موبایل – می گردد و اتاق یا خانه آنچنان برایش ناآشناست که ناگزیر، از دخترش که با مانتو و لباس مدرسه در انتظار نشسته درباره آن چیز بپرسد. به جرات می توان گفت تمام صحنه های بعدی و کم و زیاد شدن دیالوگ ها معطوف به تاکید روی همین " نبودن" می شود که در دلالت پرده اول ناظر به شارژر برای موبایل شیماست، اما در ارجاعات معنایی به خود شیما و همین طور به مادر شیما بازمی گردد.
اشاره به «نبودن» در سطح نخست متن در واقع نخستین نشانه از بروز "ناخودآگاه ها " است و عطف به آن، اشارات به رویاها و لغزش های زبانی در نمودار پیچیده ناخودآگاه مادر و دختر بیان می شوند، اما همین اشارات در کم و زیاد شدن عبارات گفتگو و لحن نمودار محیط و موقعیت برابر سوژه، او را در یک منحنی میان بازداری تا مانع شدن قرار داده و آهنگ کلام و تاکیدهای شیما طی پرده های دوم تا پنجم این سطوح را بسط می دهند تا از چند منظره متفاوت اختگی و انقیاد روانی مادر و دختر در رهیافت لکان را نشان دهند.
افزون بر این اشاره به خانه و اتاقی که به رغم حضور دختر و مادر، تا حدی برای مادر ناآشنا است می تواند غیرمتعارف بودن در زندگی و شخصیت را در الگوی عدم خودمختاری سوژه نشان بدهد: «غیرمتعارف بعنوان چیزی " سری Heimliche " تعریف می شود، غیر متعارف در خانه "Heim" ساکن و بی حرکت می ماند ... اگر این کلمه در تجربه انسانی معنایی داشته باشد به معنی منزل انسان یعنی خانه اوست. ممکن است هر معنی فرعی را که دوست داشته باشید به این کلمه بدهید، انسان خانه اش را جایی در دیگری می یابد، که فراتر از تصویری قرار دارد که ساخته ایم. این مکان، نشانگر فقدانی است که در آن قرار داریم. با این فرض که خود را آنچه هست نشان می دهد ...». این اشاره به ناآشنایی وعدم خودمختاری هر دو سوژه تا پرده ششم که اشارات زبانی و مستقیم مادر به زندگی و تحدید خودآگاه به ناخودآگاه و عوارض بالینی انقیاد روانی در دختر به شکل صریح بیان می شوند، نقطه عزیمت برای مرور چرایی رابطه مادر و فرزندی است که گویی برای هم ناآشنا و غریبه هستند.

سطح نخست متن حذفیات بدین ترتیب اگر یک روزنه با رویکرد سایکو در مسائل روانکاوی نوجوان در خانواده باشد، با ارجاعات برون متنی دیالوگ ها سطح دوم متن و اجرای «حذفیات» به یک نقد عمومی تر و اجتماعی مواجهه با مسائل نوجوانان و تاکید فراگیر روی بازداری و مانع شدن نسبت به نوجوانان و جوانان به شکلی ملایم تر و ضمنی تر مورد اشاره قرار می گیرد. از جمله این اشارات ضمنی که بیشتر داوری را به مخاطب سپرده اند، نخست نوع مواجهه شیما و معرفی کیانوش به مادر است و دیگری اشاره انتقادی مادر نسبت به نوع تصور و نماد ذهنی دختر ازجزییات زندگی با یک آدم در سن و سال بسیار بالاتر از خود که هر دو سطح زندگی شخصی مادر و دختر و انقیاد این دو را می توانند تا مناسبات و قالب ریزی های اجتماعی خارج از خود بسط بدهند و یک نمودار دیگر در جهت دهی جبری و بازداری بر دو شخصیت را نیز نشان بدهند.
برای یادآوری نسبت انقیاد در زبان و دلالت با تحدید بروز و فردیت یادآوری دیگری از لکان مفید در ترسیم میل می تواند جهت گیری بروز ناخودآگاه در زبان و دلالت ها را بیشتر توضیح بدهد. میل «Desire» در امر نمادین جای می گیرد که ساختاری از زبان و دلالت ها می توانند تصویر آن را برسازی کنند و در عین حال اشاره به میل یا ساحت فردی مس تواند مجاز از اراده بودن «Being» در عرصه معنایی باشد که در یک جهت دهی جبری منتج به کمبود و تحدید می شود. کمبود و تحدید بروز برای جهات مختلف شخصیت یک نوجوان می تواند بروزهای ناخودآگاه و واکنشی را گسترش بدهد و به مثابه اشاره لکان به الگو و نمودار توضیح کمبود، پناه بردن به رویا و خیالپردازی افراطی را نیز مشخص کند:
«این کمبود به میل جهت و قطبیت می دهد و برای میل کارکرد اغواگری دارد. در نتیجه میل به سادگی پنهان نمی شود، اما با غایب بودن ارتباط پیدا می کند. این غیاب امکان ظهور نیز هست که با حضوری که در جای دیگری ست کنترل می شود. این حضور غیاب را به دقت کنترل می کند، اما این کار را از موقعیتی انجام می دهد که برای سوژه قابل فهم نیست... حضور مورد پرسش همان حضور a است یعنی ابژه در عملکردی که در خیالپردازی به انجام می رساند».

در بازی و گفتار شیما، مهم ترین ارجاع به ابعاد این بروز در گفتاری است که او از تمایل ش برای صحبت کردن درباره خود و خارج شدن از انقیاد تحمیل شده دفاع می کند و تلاش دارد به طور ضمنی به مادر یادآوری کند کیانوش جای خالی و یک خلاء مهم را برای او پر کرده تا میان حضور و غیبت میل به بودن در نقطه ای بهتر قرار بگیرد، نقطه ای که البته بیشتر متمایل به ناخودآگاه شیماست تا نتیجه یک جهت گیری خودآگاه و بیشتر بسان واکنشی به حدف شدن از زندگی پدر و مادرش بوده است:
«دوست داری شب ها تا صبح بنشینیم با هم صحبت کنیم تو از خودت بگی، من از خودم بگم ؟! ...».
تاثیر دوگانه غیاب و بروز ناخودآگاه در دو جمله از گفتار مادر در پرده پایانی بیشتر برجسته می شوند تا نشانگان بحران در دختر البته بیشتر با دلالت های زبانی به مخاطب یادآوری شوند:
«تو خودت هم نمیدونی چرا گریه می کنی!؟ ...»
«مامانی میدونه تو هر وقت میری حموم باید در حموم باز بمونه چون تو وقتی جای بسته گیر میفتی احساس خفه گی میکنی؟...»

گفتار مادر، اشاره به رفتارها و قطبیت در شکل دادن به خیالپردازی و همین طور صدمه دیدن احساس امنیت - با بروز مشخص احساس خفه گی و فوبیای مکان بسته - در دختر است که به گمان او از دیده مادر بزرگ و پدر دختر به دور مانده است، اما خود مادر نیز گویی در نقطه ای خارج از مختصات زندگی دخترش قرار گرفته که متاثر از طلاق، نمی تواند منطقی و بی واسطه با متن زندگی دختر مواجه شود و در عوض، متاثر از " دیگری" غایب در ذهن خود به سمت مواجهه حسی-روانی با مسائل دختر و از جمله دختر با پدرش کشیده می شود که برای آن حتی توضیح منطقی ندارد!

استفاده از تکرار کلام و سکته گفتاری با آهنگ کلام در دیالوگ مادر، فضای اثر را در پرده های میانی به ابزورد نزدیک می کند و سطح سوم از متن را برای مخاطب از دل آشنایی با معناسازی در متون هارولد پینتر گسترش می دهد. مکانیسم دفاعی شیما در قالب بیان جملات دو پهلو و لحن گزنده متمایل به گریز از یکسو و علاوه بر آن، تاثیرپذیری از مناسبات و عوامل تحدید که دلالت های رفتاری و زبانی دختر و مادر را در نقطه تقابل قرار داده اند می تواند در پس زمینه ذهنی مخاطب «بازگشت به خانه» و همین طور «جشن تولد» را یادآوری کند. در این سطح سوم، ارجاع به از دست رفتن اصالت روابط انسانی و تهی شدن از اراده در مورد مادر و دختر در واقع ناشی از همان الگوی عدم خودمختاری سوژه نسبت به پیرامون و تقسیم تاثیرگذاری دال ها بر اضطراب و بی کنشی به مثابه فرورفتن در خود است. با استفاده از ارجاع در کلام مادر درباره عدم اعتماد به نفس شیما بسان پرهیز از جشن ها و نرقصیدن در حضور دیگران در عین تمایل شدید برای جلب توجه و تایید دیگران، مخاطب شیما را "میان جشن های بی تولد" می بیند که او را به سمت یافتن تکیه گاهی بیرون از خانواده سوق داده است.


سطح چهارم از زیرمتن «حذفیات» اما در بطن خانه و همان اشاره نخستین به "نبودن" قابل فهم می شود: خانه ای که مادر و دختر حاضر در آن نمی توانند از نظر عاطفی و روانی متصل و مرتبط با یکدیگر تعریف شوند و گویی، زمان و مجموعه رخدادهای خارج از تصمیم مادر و دختر در گذشته آن اکنون را در نقطه نگاه آنها به حجم سنگینی از ناخوشایندی ها گره می زند. این تصویر از انسان در موقعیت خانه با سکون زمان و ارجاع به خانه به مثابه برون داد و نتیجه زمان تحمیل شده به سوژه، تا حدی فضای نمایشنامه دایی وانیا از آنتوان چخوف را با یک ارجاع زیرمتن در خدمت بسط پیرنگ قرار می دهد.
مادر، همچون دایی وانیای میانسال گذر زمان را عامل سلب اراده و انقیاد خود می داند و در عین حال با گله و شکایتی متناظر به روان-رنجوری تلاش می کند با برجسته کردن نقش و به چالش کشیدن بروز دیگری، نوعی آرامش خاطر موقت را برای خود مهیا کند. میانه دو زمان و دو موقعیت ایستادن همچون وانیا، به مخاطب فرصت می دهد تا عدم تعادل مادر برای فهم و مواجهه با زندگی دخترش و میل برای وارد کردن کیانوش به خانه را عمیق تر و با دو لنز متفاوت دنبال کند؛ یکی لنز روحیات ناآرام و حرمان شدید مادر و دیگری مجموعه عوامل تاثیرپذیری مادر از انقیاد اجتماعی تحمیل شده به خود که کاملا معطوف و مرتبط به زمان قبل از شش پرده نمایش است، اما نتیجه و بروز آن در گفتار و نوع داوری مادر نسبت به همسر سابق و دخترش و همین طور نوع وابستگی شیما به کیانوش بروز پیدا می کند.

با آنچه اشاره شد، «حذفیات» به مدد قلم و کارگردانی مهدی ضیا چمنی می تواند یک تجربه خوب و قابل قبول برای ورود و مواجهه عمیق تر با روانکاوی باشد، بخصوص که نشان دادن و ارجاع به مساله دچار اغراق نمی شود و به جای غلطیدن به ورطه خواست زودگذر تماشاگر- متاثر از کلیشه های ذهنی و زبانی - می تواند به او تعریف و شکل موثق تری از گزاره ها را نشان بدهد. در همین امتداد باید به بازی قابل تحسین مهسا غفوریان در باور پذیر کردن آشفتگی، حرمان و تنش در چهره و بالاخره دقت در ادای دیالوگ های مادر نیز اشاره کرد که وجه انضمامی مادر شیما را به خوبی حفظ کرده است.
"حذفیات ، پرده برداشتن از حقایق پنهان روان"

"حذفیات"، نمایشی ست با ریتمی تکرار و مکث در 6 صحنه که پرده ی آخر، روالش تغییر میکند و دیگر نه تکراری ،درمیان ست و نه از حذفیاتی که در طی چند صحنه هربار در گفتگو های کارکترها اتفاق می افتد .... صحنه ی آخر ، ثمره ی چند صحنه ی پیشین ست که مخاطب را وارد دایره ی مفاهیم و روابط مورد بحثش می کند تا نتیجه گیری از سطح به عمق نفوذ کند ..
تکرار در صحنه ها وحذفیاتش از سویی به رابطه ایی که مورد بحث ست اشاره دارد که هربار کوچک تر ، محدودتر و کلی تر میشود و ازسوی دیگر پیش زمینه ای ست تا مخاطب با دریافت داده ها ، فرصت کند با مرور تکرار و جریان، درک عمیق تری از هر کارکتر بدست بیاورد ...
"حذفیات" ، دیدار مادر و دختری محصل ست که نوع وشکل رابطه اشان در برشی نمایش داده میشود ، رابطه ای که بدلیل جدایی پدرومادر وانتخاب دختر برای زندگی با مادربزرگش، وضعیت دیگری بخودگرفته و متعاقبات آن با ظرافت در متن گنجانده و به مخاطب عرضه میشود .مخاطبی که خود دراین جامعه و شاید یکی از این کارکترهایی باشد که برصحنه ... دیدن ادامه ›› حاضر ست ...
داستان "حذفیات "، علی رغم ِتمرکز آن بر مقوله ی "حذف و جاافتادگی" چه آنجا که مربوط به کلمات و متن ست و چه بخشی که معطوف به حذف عناصری مهم در روابط بین آدمهاست ؛ بازگوکننده ی معضلی مهم و اجتماعی ست که شاید گریبانگیر بسیاری از خانواده ها و نوجوانانی ست که با بحران تقابل سنت و مدرنسیم درجوامع سنتی و مذهبی روبرو هستند ..
بُعد روانشناختی ، متاثر از ِساختاری(خانواده) ست که تمام روابط اعضا براساس آن شکل گرفته و بنا شده ،و آنقدر در جامعه ، مسلط و ارزشمند تلقی شده است که درصورت شکست ، شکلی از فاجعه را برای اعضای ازهم جدا شده اش، رقم میزند .
مادری که دچار فروپاشی روانی ست ،پدری که همیشه احساس شرمندگی و گناه دارد و فرزندی که ترجیح میدهد کانون گرم محبت خانوادگی را در جایی بجزکنار پدر یا مادر خود بدست بیاورد .

طبق آنچه در نظریه های روانکاوی و روانشناسی تاکید میشود فقدان هریک از والدین بدون جایگزینی مناسب درهمان جایگاه، در طی رشد فرزند ،مشکلات روانی بسیار و درنتیجه اختلالات وحساسیت های رفتاری ،احساسی و فکری را ایجاد میکند بطوریکه در این نمایش اشارات مادر به ویژگی های شخصی وخصوصی "شیما" موید این مسئله ست که او گره های درونی زیادی دارد ..
فقدان پدر ، و اهمیت روند رشد جنسی فرزند(دختر) در هویت او ، عامل مهم دیگری ست که تکانه های عشق و نفرت را نسبت به والدین بر می انگیزد و سرکوب هایی را سبب میشود که هویت جنسی فرزند در اَشکال نامناسبی بروز میکند چنانکه شیما در ذهن خود فانتزی روابط عاشقانه و زندگی مشترک جنسی با هنرپیشه ای را دارد که حتی ازپدرخود بزرگتر ست ..
نمایش بخوبی موقعیت سازی میکند ،و تفاسیری را علنی میکند که واپسزدگی و ابهام ذهنی نهان مادری را نشان میدهد که محبت را به هر شکل حتی با نامتعادل ترین شیوه از دخترش حتی دروجهی از حسادت طلب میکند ، او سرخورده از طردشدگی ست ... و برای کسب ِموقعیتی دلخواه و رفع ِاتهام در بی توجهی به دخترش، در برابر فردی غریبه وخارج ازخانواده ، و دوست ِعاطفی دخترش ، دست به تخریب شخصیتی او میزند تا خود را موجه جلوه دهد .
او اگرچه مادری ست که به ریزترین خلقیات ِدخترش وارد ست واورا بخوبی می شناسد اما بدلیل شکست در الگوی ِتعریف شده ی جامعه و عدم انطباق ِصحیحش با جنبه های زندگی مدرن(پس از جدایی) ، و خصیصه ی سلطه گری ِوالدی ،نمیتواند منشی موقرانه و رشدیافته ای داشته باشد تا راهنمای خوبی برای فرزند و سوق او از بحران خانواده ی جدا شده به یک مسیر متعادل ِنزدیک به نرمال باشد .
"حذفیات "،بدرستی ، چرخش خودرا از حذفیات ِکلمه ها و متن و ساختارهای ِتثبت شده ( چه در صحنه های اول و چه در مونولوگ پسر در خوانش بخشی از نمازکه نشانه ی وضعیت حاکم اعتقادی بر جامعه ست) به حذفیات ِمحتوایی برمیگرداند که اینبار فراتر از متن و در بطن ِذهنیتی ست که از بیرون وجامعه اِعمال و درونی شده است . و بادقت ،ذره بین خود را بر روابط و روان افرادی می اندازد که بی آنکه به مرحله ای از بلوغ و شناخت از تصمیم و انتخاب هایشان رسیده باشند وارد عمل میشوند (ما به میزانی از شناخت رسیدیم که میدونیم همو دوست داریم* )و نقدی ست بر جامعه ای که بدون ایجاد بسترهایی برای آگاهی از ارزشهایی که میتواند موازی و معقول در اتفاقاتی اجتناب ناپذیر درجوامع امروز برای پدیده هایی همچون طلاق باشد ، مرعوب ِساختارهای سنتی و برساخته ای ست که مقاومت در برابر و یا خروج از آن، بطور تشدید شونده ای منجر به بروز مشکلات روانی و اختلال های رفتاری درهریک از اعضا و نسل جوان و درنتیجه درکل جامعه میشود..

"حذفیات" ، چه درانتخاب موضوع و محتوی وچه به لحاظ فرم و نحوه ی اجرا ، موفق ست ..
میزانس های درست ،لباس و گریم بجا و هوشمندی طراحی صحنه وکارگردانی ست که فاصله ی بین کارکترها و جریان جاری را بخوبی نشانه گذاری ومنتقل میکند ..بازی ها موثر ،باورپذیر و آنقدر جاافتاده ست که شگفتی آورست ، به ویژه بازی خانم مهسا غفوریان و گل آرا غفرانی که کسب جایزه ی جشنواره ی تاتر را بحق تایید میکند .
حذفیات اگرچه کاری از یک گروه شهرستانی (مشهد) ست اما نماینده ی بسیار قابل قبولی از استعدادها و حداقل امکاناتی ست که میتواند سبب بروز خلاقیت هایی در صحنه وتئاتر شود
با آرزوی موفقیت برای نویسنده کارگردان اثر، مهدی ضیاچمنی و گروه بسیار حرفه ای و موفق شان
امیدواریم شاهد اجراهای بیشتری ازاین گروه در آینده ی تئاتر ایران باشیم.

نیلوفرثانی
30 فروردین 97
بسیار موافقم با جناب بامداد
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
با درود به دوست عزیز. فکر می کنم منظور شما از عبارت ((هویت جنسی)) گرایش جنسی است زیرا ((هویت جنسی در اشکال نامناسب ظهور ))پیدا نمی کند بلکه نوعی پذیرفتن جنسیت است و نقشی که فرد در آن با توجه به پذیرش جنسیت از خود بروز می دهد و نیز باید گفت که تغییر هویت جنسی امروزه اختلال محسوب نمی گردد و در ادامه حتی تخیلات فرد با یک جنس نیز ((شکل نامناسب)) به خود نمی گیرد زیرا این ها تعاریف خاص و شرایط خاصی را می پذیرد که بیان آن کمی تخصصی و از گفتار این مکان خارج است.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
درود بهراد گرامی دوست بزرگوار
منظور من از اشکال نامناسب ظهور هویت جنسی، از نظر اجتماع ( و برداشت مادر) بود که قواعد مشخصی را فقط" مناسب "میداند ...هویت جنسی که دقیقن فروید به ان اشاره میکند در مناسبات دختر با پدر و پسر بامادر ست البته تا سن 5 سالگی و بعد از آن باز ممکن ست چرخش هایی ایجاد شود بخصوص درمورد دختران و بدلیل نداشتن اندام جنسی مانند پسران بیشتر این اتفاق پیش می آید .. منظور ازهویت جنسی ، پذیرش جنسیت ِزنانه یا مردانه نبود ، بلکه بیشتر به دلیل "ناهنجاری ِاجتماعی " مورد بحث قرار گرفت ...هرچند از لحاظ روانشناسی ناهنجاری نباشد ..
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این تیاتر رو خیلی دوست داشتم خانواده ای غیرررسمی که بار خانواده رسمی بدوش میکشه تا زندگی ادامه و معنی پیدا کنه در این خانواده انسانها بهم گوش میدن و بهم خیر میشن تا درک بهتری از خود و دنیای حذفیات پیرامون خود پیدا کنن ... هرچند ناقص و شکننده ...
این کارو و توصیه میکنم ببینید عزیزان ... .
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید