تک تک لحظاتی که بازیگران روی صحنه قدم میزدند و دیالوگ میگفتند
یا حتی جاییکه کشیش از بین تماشاگران به یکباره بلند شد و فریاد زد
تمام فکرم پیش محمود هدایتی پیش از اجرا میرفت، کسی که مینوشت، تمرین میکرد، حرص میخورد و باز میجنگید
پیش امید اولیایی که پلنهای مختلف طراحی میکرد و سعی داشت بهترینش را اجرا کند
گوشهای از ذهنم در کنار سخنان علی حسنی و ندا زرئی بود
گوشهای دیگر بدو بدوهای عبد را تماشا میکرد
و چشمانم درنهایت صحنه و بازیگران درخشانش را
میخواهم بگویم همه در کنارهم جنگیدیم، همه تلاش کردیم؛ کم یا زیاد، خوب یا بد
سعی کردیم حال خوبی باشیم برای یکدیگر که یک خانواده را تشکیل
... دیدن ادامه ››
دادیم
امیدوارم اعضای گروه کم کاری صادق سیادت را به بزرگی خود ببخشند
و در نهایت سپاسگزارم از امیر لقمان که یار و یاور همیشگی است و در طول این مدت بسیار همراه بود