در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش خنکای ختم خاطره
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:52:31
امکان خرید پایان یافته
۱۷ اردیبهشت تا ۲۴ خرداد ۱۳۹۷
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ و ۲۰,۰۰۰ تومان  |  جزییات
باکس‌های A,B,C,D با بهای ۳۰،۰۰۰ تومان
باکس ‌های E,H با بهای ۲۰،۰۰۰ تومان

برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره تیاترشهر
برنده جایزه بهترین بازیگری زن از جشنواره تیاترشهر
برنده جایزه بهترین بازیگری مرد از جشنواره تیاترشهر
برنده تندیس بهترین طراحی لباس از جشنواره تیاترشهر
نمایش برگزیده ششمین جشنواره تیاترشهر
بهترین نمایشنامه مسابقه بین الملل بیست و هشتمین جشنواره تیاتر فجر
اثری برگزیده در جشنواره تیاترشهر از حمیدرضا آذرنگ

گزارش تصویری تیوال از نمایش خنکای ختم خاطره (سری دوم) / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش خنکای ختم خاطره (سری نخست) / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› نمایش «خنکای ختم خاطره» به کارگردانی حامد ادوای به مدت یک هفته تمدید شد

›› شهرام کرمی: گروه جوان نمایش «خنکای ختم خاطره» در صحنه می‌درخشند

›› به احترام حمیدرضا آذرنگ و دغدغه‌های انسانی او در «خنکای ختم خاطره» / برای همه مادران از جنوب جنگ زده تا جهان غم‌انگیز صلح‌های شکننده!

›› بلیت هفته اول رو به اتمام است

›› مریم بوبانی به «خنکای ختم خاطره» پیوست

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، سالن حافظ
تلفن:  ۶۶۷۵۶۰۴۳

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
.
"قبل از انقلاب کافه منکراتی داشتم ولی خودم بستمش قبل از اینکه ببندنش.
نه برای پست مقام وگرنه توی آلبوم عکسام، عکس خیلی ها هست که اون موقع میز اول کافه من میشستن حالا هر جا که میرن صف اول هستن" .
◀به واقع باید اعتراف کنم که بعد از سالها که نسبت به هر موضوع مربوط به جنگ 8 ساله ی ایران در دهه شصت ، گارد بسته ای داشتم ، قلم #حمیدرضاآذرنگ و کارگردانی #حامد_ادوای این گارد رو شکست تا منه مخاطب مصائب و تاثیرات نهان جنگ رو بر زندگی امثال #مریم_بوبانی ها در نقش یک مادر آبادانی که هنوز چشم به راه برگشت پسرش از جنگ هستش رو ببینم و خارج از شعار زوایایی برام از جنگ باز بشه که هیچ وقت مسئولان مملکت بهش نپرداختند تا شاید بهایی هم نپردازند ...
◀ این طبیعیه که هر کسی بعد از دیدن این نمایش تعریف خاص خودش رو از جریانی که دنبال کرده داشته باشه ، منم از حقم در این خصوص استفاده میکنم و تعریفم این میتونه باشه که:
" گارد نداشته باشیم نسبت به این خانواده ها ، چقدر هستند شریف انسانهایی که خالصانه هنوز اعتقاد دارند اگه فرزندشون به جنگ رفت برا عقیده اش رفته و خانوادشون که اونها باشن دنبال امتیاز نیستند و میخوان که فقط فرق نذارن بین شهید ها ، یکی رو اینقد بزرگ کنن که بشه " کلیشه " ، یکی که همون زحمت ها رو کشیده و بلکه بیشتر اصلا دیده نشه و روز به روز محوتر هم بشه " .
اجرای نمایش خنکای ختم خاطره پس از ۲۸ شب و با حضور بیش از ۳۰۰۰ نفر از مخاطبین گرامی تمام شد

گروه تئاتر گره از همه مخاطبین گرامی که به دیدن این نمایش نشستند سپاس گزار است و امیدواریم امانت دار خوبی برای زمان، هزییشه وقوتمان شما بوده باشیم.

تشکر و قدردانی ویژه داریم از همه عزیزانی که نظرها و نقدهای مثبت و منفی خود را از طریق صفحه تیوال و شبکه های اجتماعی و بصورت شفاهی به ما منتقل کردند.

امید که باز هم در کنار شما بتوانیم در آثار بعدی با ضعف های کمتر و نقاط قوت بیشتر پذیرای شما باشیم.

خدانگهدار
آدمیم!! آهن نیستیم که بگی بذارمش کنار، فردا میام می‌تراشمش...
.
.
.
معتقدم تیاترهای خوب، فصلی هستن! دو سه ماه انقدر تیاتر خوب هست که نمی‌دونی کدوم رو ببینی، و برای چند ماه بعدی، اجرای آنچنانی روی صحنه نمی‌ره...

هفتهٔ پیش، چهار تا تیاتر از تیوال انتخاب کردم و از دوستام نظر خواستم، که حداقل دوتاشون رو ببینیم...یادمه دربارهٔ هر کدوم حرفی زدم، خاطرات هنرپیشهٔ نقش دوم رو به خاطر هنر ناب جناب بیضایی نمی‌خواستم از دست بدم و شد انتخاب اولم و پنج روز پیش دیدمش و راضیَم از انتخابم. دوست داشتم شیطونی یا نارنجیغ رو هم ببینم. اما به طرز عجیبی، دلم می‌خواست انتخاب دومم خنکای ختم خاطره باشه...تصویری که با شنیدن و دیدن اسم آقای آذرنگ تو ذهنم میاد، تصویر ... دیدن ادامه ›› داییمه که دائماً داره از قلم روان و فوق‌العاده‌شون تعریف می‌کنه! و خُب جز نویسندهٔ نمایش و خانم بوبانی، کسی رو نمی‌شناختم و می‌دونستم به اعتبار آقای آذرنگ، این کار رو باید دید. وقتی متوجه شدم داییم اجراهای قبلی این نمایش رو دیده بود و جز تعریف چیزی نشنیدم، بلیط رو خریدم و چه کار خوبی کردم!

چقدر اون حس غم و غربت این نمایش رو دوست داشتم...حسّی که به همه‌مون تزریق می‌شد...فرقی نداشت از چه جنسی هستیم...از چه دوران و تاریخی هستیم...از چه فرهنگی...چه قومیتی...همه درگیر اون حس شدیم. غرق شدیم. و آخر هر پرده، صدای صاف کردن گلو و بینی‌های گرفته از اشک رو می‌شنیدیم! پیر و جوون، نتونستیم فضای موجود رو از زاویه‌ای، جز زاویهٔ دید شخصیت‌های نمایش، ببینیم...چهرهٔ سیاه جنگ...و باقی‌مونده‌های اون.که البته، امشب دیدیم که از جنگ هیچی باقی نمی‌مونه...هیچی جز مرده‌های متحرکی که در درد فراق و انتظار، ذره ذره آب شدن...
مرده‌هایی فراموش‌شده و تنها، که ثابت می‌کنن جنگ هر تن و شهید شدنش، فقط کشته شدن خودش نبوده...

طبق انتظارم، متن فوق‌العاده بود. دست‌مریزاد آقای آذرنگ...
و خدا قوت به این تیم جوان؛ کارگردان خوبی که از امشب به بعد اسمشون یادم می‌مونه، و بازیگرانی که هر کدوم، یه خاطرهٔ خوش از اجراشون تو ذهنم ثبت کردن...هر سه مأمور بنیاد خوب بودن، به خصوص آقای انصافیان. آقای شهاب عباسیان خیلی انتخاب خوبی برای اون نقش بودن و پدر و دختر کرد، آقای شهباز طهرانی و خانم سهراب حقیقت هم واقعاً عالی بودن. بازی آقای ایمانیان به شدت احساساتیم کرد و بالاخره برای اون صحنه و حسّش اشک ریختم. آقای نصیری فوق‌العاده بودن...و آقای محمدی در نقش یوسف خیلی خوب بودن. خانم بوبانی هم که نیاز به تعریف ندارن.

امشب، آخرین شب به صحنه رفتن این تیاتر بدون سلبریتیه!
از دستش ندید...
عاطفه گندم آبادی و حامد ادوای این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید