گفتوگو با کارگردان نمایش «این یک کنفرانس از شکست ماست»
تئاتر کار خودش را انجام میدهد
سیدحسین رسولی
این روزها نمایش «این یک کنفرانس از شکست ماست» به نویسندگی و کارگردانی مهران مرادی و بازی هنرمندانی چون پوریا شکیبایی، امید شوندی، آرش صفایی، احمدرضا موسوی و اکبر مشکاتی در خانه هنرمندان (سالن استاد انتظامی) روی صحنه رفته است. به همین مناسبت پای صحبتهای مهران مرادی نشستهایم و نمایش او را وارسی کردهایم.
جرقه نمایش «این یک کنفرانس از شکست ماست» از کجا زده شد؟
نوشتن متن را پارسال آغاز کردم. در واقع، جملهای بدین قرار را خواندم: «در
... دیدن ادامه ››
صلح پسران، پدران را دفن میکنند ولی در جنگ پدران، پسران را». سپس شروع به چیدمان ماجراها و شخصیتهای گوناگون کردم.
در نهایت، ماجرا به دو پسر و دو پدر رسید. بازیای را که در نمایش میبینید، در ابتدای کار شکل نگرفته بود، بلکه آرام آرام به آن رسیدیم. خلاصه اینکه به چهار رفیق رسیدیم. چهار رفیق که در بازی دیوانهواری حضور دارند. نمیدانم در جریان هستید که در تهران بازیهای خطرناکی در جریان است. البته من از یک مشاور این داستانها را شنیدم و صحت و سقم آن را نمیتوانم تایید کنم. گویا چند بچه دبیرستانی پس از پایان مدرسه سراغ پل هوایی میروند. آنان خود را از پل به پایین پرت میکنند و از این عمل وحشتناک فیلم میگیرند. این بازی را پیوسته انجام میدهند. بازی به شدت عجیبی است. حتی، شنیدهام آنان خود را جلوی ماشین هم میاندازند. دقیقا بعد از تصادف، دوباره این کار را تکرار میکنند. چنین اتفاقهایی در تمام دنیا در جریان است. کلی در این زمینه پژوهش کردم. بازیهای خطرناکی شکل گرفته است. آدمهایی هستند که جایی را برای خودکشی انتخاب میکنند. دلیل خودکشی هم اصلا مهم نیست. شاید آنان دنبال ارضای روحی هستند. این اتفاق در نمایش من هم شکل گرفته است. چهار رفیق به دنبال بازی خودکشی هستند ولی دلیل آن مهم نیست. وقتی بازی تمام شد، خداحافظی میکنند و فردا دوباره روز از نو و روزی از نو. مقالات فراوانی درباره خودکشی خواندم و کنفرانسهای فراوانی هم تماشا کردم. گویا پلی در امریکا وجود دارد که برای خودکشی به آنجا میروند. این پدیده مختص به ایران نیست.
ژاپنیها هم سنتی به نام «هاراکیری» دارند...
البته خودکشی ژاپنی یک سنت است. این خودکشیهایی که بیان میکنم یک بازی جوانانه است. هیچ آیینی در آن ندارد. بسیار مهم است که این اتفاق ریشهیابی شود. خیلی دوست داشتم این وضعیت را نمایشی کنم. البته تئاتر را واسطه کار دیگری نمیدانم. واقعا مخالف این امر هستم که تئاتر، واسطه بیان چیز دیگری شود. تئاتر یک هنر واحد است. تئاتر کار خودش را انجام میدهد. استاد عزیزم، فرهاد مهندسپور این حرف را مدام تکرار میکرد.
نوشتن و اجرای نمایش چقدر زمان برد؟
چیزی در حدود یک سال وقت گذاشتیم. پروسه نوشتن متن را با حضور بازیگران دنبال کردم. یادم میآید نگارش متن از مرداد سال ۱۳۹۷ آغاز شد و تمرینات هم از مهر. البته یک وقفه کوچک هم داشتیم.
کارگردانی کار، چالشبرانگیز است. شیوه اجرایی شما فرمالیستی است ولی اگر از منظر نشانهشناسی به اجرا نگاه کنیم، در لایههای زیرین و دلالتهای ضمنی با مفاهیم سیاسی و اجتماعی حادی مواجه میشویم.
من متن را بر اساس موقعیت آغاز کردم. بازیگران را در موقعیتهای وحشتناکی قرار دادم و دیالوگهای آنان را رکورد کردم. وقتی شبها به خانه میرفتم، تلاش میکردم تا دیالوگها را روتوش و تمیز کنم. بنابراین فردای همان روز وقتی به تمرین میرفتم همان دیالوگهای روز قبل را به آنان میدادم. کار سختی بود. هیچ دیالوگی نداشتیم که تنها در تخیلات من موج بزند.
در واقع، فرآیند اجرا را از متن آغاز کردید و دیگر به اتوریته متن و کارگردان توجهی نداشتید.
بله، من برای هر موقعیت یک بازی خاص طراحی کردم. اگر به اجرا نگاه کنید به دو یا سه بازی مشخص برمیخورید. بعد هم حرکات را طراحی کردم. شاید یک دقیقه از متن را در حدود یک ماه تمرین کردیم.
برای اجرا وسواس دارید؟
تمرینات ما سنگین بود. خیلی. نمیدانم. شاید.
به نظر میرسد یکی از سختترین وظایف کارگردانی، در آوردن فضاسازی و ریتم اجرا باشد. نمایش «این یک کنفرانس از شکست ماست» دارای فضاسازی، ریتم و تمپو متفاوتی است.
من بیشتر اوقات با قطار سفر میکنم. صدای قطار و ریتم آن در گوشم موج میزند. اگر دقت کنید در شروع کار یک کندی عجیب و غریبی وجود دارد. انگار قطاری به سختی در حال آغاز حرکت است. البته گاهی اوقات حوصله تماشاگر هم سر میرود. با این حال، ریتم و تمپو به یک باره سرعت بالایی پیدا میکند. اجرای نمایش «این یک کنفرانس از شکست ماست» بر اساس ریتم قطار است. این ریتم برایم خیلی اهمیت دارد. گروه خیلی خوبی داشتم. اجراهایی چون نمایش «این یک کنفرانس از شکست ماست» احتیاج به بازیگران درجه یک دارد. من واقعا از اعضای گروه تشکر میکنم.
اجازه بدهید به فیلم «هامون» داریوش مهرجویی هم اشاره کنم. دو بازیگر در نمایش هستند که ما را یاد این فیلم میاندازند. در واقع، هم پوریا شکیبایی-پسر زندهیاد خسرو شکیبایی- در نمایش «این یک کنفرانس از شکست ماست» حضور دارد و هم آقای اکبر مشکاتی.
در ابتدا، آقای مشکاتی در نمایش نبودند. من با بازیگران فراوانی تماس گرفتم. خوشبختانه ایشان افتخار دادند و در کار حاضر شدند. نقش بسیار سختی هم دارند. بیشتر از ۴۰ دقیقه تکان نمیخورند. گاهی به خودم گفتم که آقای مشکاتی سن و سال بالایی دارند و شاید برای ایفای این نقش سخت با مشکلات فراوانی روبهرو شوند. بعد هم به خودم گفتم چرا باید آقای مشکاتی را از دست بدهم؟ ایشان نقش خودشان را خیلی خوب و درجه یک ایفا کردند. هیچ حرکت اضافهای روی صحنه ندارند. وقتی هم که قرار است دیالوگها را بگویند خیلی دقیق این کار را انجام میدهند. به نظرم این اتفاق در کل زندگی هنری من تکرار نخواهد شد.
البته نقدهایی به پایان نمایش وارد شده است. گروهی میگویند ای کاش پایان نمایش با مونولوگ به پایان نمیرسید و موقعیت دراماتیک پرتنشی شکل میگرفت؛ گروه دیگری هم میگویند این مونولوگ برای پایان نمایش یک شیوه استاندارد مدرن است.
واقعیت امر این است که پایان نمایش را به شکل گروهی ایجاد کردیم. اعتقاد خود من بر پایانی دراماتیک بود. با این حال، آقای مشکاتی پیشنهاد بیان مونولوگ را دادند. ایشان گفتند که باید اتفاق امیدوارکنندهای در پایان نمایش شکل بگیرد. این اتفاق هم به عینه در نمایش شکل گرفته است. نمایش ما بین فضای سیاه و سفید میگردد و تنها دنبال نمایش سیاهیها نبودیم.
صفحه تئاتر روزنامه اعتماد-صفحه ۹-
شماره 4420 - ۱۳۹۸ دوشنبه ۳۱ تیر
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/1325/9/%D9%87%D9%86%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%AA-