"لابراتوار محبس سفید"
لابراتوار آزمایشگاهی برای طرح ِ نظریه هایی درباره ی جهان هستی ست که در بی مکانی و بی زمانی یعنی از نخستین زمانی که انسانها دراین باره اندیشیدند تا امروز در عصر پیشرفت و تکنولوژی همچنان ادامه دارد ، بین سه نفر مورد گفتگو قرار میگیرد ..
گفتگوهایی فلسفی و درعین حال با طرح پرسش هایی که دغدغه ی هر ذهنی در جهت کشف ِچیستی هستی،انسان و حیات و ماورای آن مطرح میشود ...سه کارکتر که هریک نماینده ی طرفداران ِ نظریه هایی دراین حیطه هستند درحین گفتگو، به طرح و دلایل ِاثبات نظریه ی خود بر می آیند و مخاطب بار دیگر اگرچه بشکلی تکراری و گاها کلیشه ای ، درمواجه ی با آنها به تفکر واداشته میشود ..
نظریه ای که درتلاش ست به وجه ماورای ِهستی و حیات ، برسد و با اصرار بر لزوم ِاتفاقی دیگر و هدفی محکم تر بر آنچه موجودست ، بدنیال راه نجاتی ست که گمان میکند فراتراز آن فضای موجود ست او اگرچه حتی به پنجره ای که میتواند پیوندی با جهان دیگر باشد اشاره میکند اما حتی در گشودن آن ناتوان ست و در بن بست موجود
... دیدن ادامه ››
باقی میماند
در مقابل نظریه ای دیگر مطرح میشود که بر پایه ی منطق علمی و استدلال عقلی ست که بجز این روال موجود واین نظم ِمشخص ومکرر چیزی دیگر وجود ندارد و حیات همین اتفاق موجود ست ... و باید بگذرد تا تمام شود ..
* اینجا همه چیز براساس ِاندازه ، عدد و وزن نظم گرفته ، این بی اتفاقی که تو میگی هم اگه وجود داشته باشه از روی نظمیه که قبلا منظم شده وحالا هم بی نظمی ادامه داره *
و دراین بین نیز نظریه ایی دیگری وجود دارد که مابین این دو وگاهی متمایل به هریک میشود و جوابی برای این چسیتی نمیخواهد ..
متن در مواقعی اشارات عمیقی به موضوع مطروحه دارد اما از آنجایی که این بحث بارها پرداخته شده نیازمند دو اصل ِلازم برای تاثیرگذاری و تفاوت با آنچه پیش از آن بوده ،می باشد که در اجرای لابراتور بنوعی کمبود ِآن حس میشود ..
چنین نمایش هایی با محوریت ِدیالوگ و طرح فلسفه باید قادر باشد با بازیهای قوی و اثرگذار ، مخاطب را به درون خود بکشاند و اورا درگیر ِفضا وجریانی جاری کند ... صرف ِدیالوگهایی که رنگ و بوی فلسفی دارد این امکان بدست نمیآید و رخوت و تحرک کارکترها همسو با طرح گفته هایشان ،منتقل کننده ی نهایی نیست ...
از سویی دیگر متن دچار افت و خیزهای بسیاری ست گاهی آنچنان قدرتمند میشود که اشاراتی کاملا متفکرانه را مطرح میکند و گاهی از آن فاصله میگیرد واین باعث میشود مخاطب روال یکنواختی از سیر ِفکری منسجمی را نداشته باشد ... و صرفا شاهد گفتگوهایی باشد که بار ِمعنایی و اجرایی، بازنمایی مفاهیم تکراری ست
متن اگرچه در بخش آخر به نظر میرسد همسو با منطق ِعقلانی و استدلال علمی پیش میرود اما در نهایت قادر نیست به ساحتی نو دراین حوزه دست پیدا کند ...
تئاتر ابزورد شاید همچنان یکی از مطرح ترین موضوعات روز بشری را بتواند در بربگیرد اما با تعدد اجراهایی که دراین باره بوده باید به گونه ای خلاقانه خودرا عرضه کند نه باحالتی باز نمایانه به بن ست تکرار برسد
درهرحال متن های ازاین دست نشان از تفکر و دغدغه ی نویسنده ی آن دارد که جای تحسین و تقدیرست
با آرزوی موفقیت برای نویسنده وکارگردان و گروه محترم این نمایش منتظر اجراهای آتی شان هستیم
نیلوفرثانی
5شهریور 95
*..* بخشی از دیالوگ نمایش