سنمار
سنمار نام معمار بیگناه ایرانی بود که بعد از ساختن کاخی همچون عجایب هفتگانه در نزدیکی فرات در بیابان نجف کنونی برای نعمان پادشاه اعراب حیره که متحد خسرو پادشاه ساسانی بودند توسط نعمان بخاطر جهالت همچون امیرکبیر کشته شد. مرگ سنمار خونش چنان عالمگیر شد که در ادامه منجر به کشته شدن نعمان و سپس فتح امپراتوری ایران ساسانی توسط اعراب مسلمان شد(بخاطر اینکه اعراب حیره با ایرانیان دشمن شدند با اعراب بادیه نشین مسلمان متحد شدند به زبان دنیای امروز میشود انگار عراق عرب مانند زمان صدام با ایران دشمن شد و با عربستان متحد شد).
سنمار همان مثل عینی است که خون بیگناه آزاده ای ، سبب عالم سوزی شود.
خوَرنَق نام کاخی بود که نعمان یکم، حاکم لَخمی برای یزدگرد یکم ساخت. این کاخ در یک مایلی خاور شهر حیره در میانرودان واقع شده و در همین کاخ بود که پرویز خبر شکست ذوقار را شنید. چامهسرایان عرب پیش از اسلام از این کاخ به عنوان یکی از ۳۰ شگفتی جهان نام بردهاند. نام خورنق پارسی است و اصل آن هووَرنَه بوده که به معنای «دارای سقف
... دیدن ادامه ››
زیبا» است.
(عکس ساخت کاخ خورنق، نگارهای از کمالالدین بهزاد_هرات.۸۷۳ ه.ش _بریتیش میوزیوم لندن)
سِنِمّار، نام یونانی معماری ایرانی بود که قصر خورنق را به دستور نعمان پسر امریء القیس در حیره برای بهرام گور ساسانی ساخت. میگویند این کاخ دارای هفت تالار به رنگهای سیاه، زرد، سبز، قرمز، آبی، صندلگون و فیروزهای بودهاست.
سنمار یک روز قبل از افتتاح خورنق، در حالی که قسمتهای مختلف قصر را به نعمان نشان میداد، وقتی آن دو به پشت بام رسیدند، به دست پادشاه، با هدف پنهان نگه داشتن رمز و راز معماری کاخ از دیگران، از بام به پایین پرتاب شد و جان باخت.
در حالی که اردوهای ایران، همان وقت در داخل خاک روم شرقی فتوحات شایانی کردهبودند، شکست در جنگ ذوقار ظاهراً نبایستی خیلی مهم محسوب شدهباشد و در بادی نظر، خطیر بنظر نیامد. لکن داستان شکست سپاه ایران، در نزدیکی پایتخت، از یک قبیلهٔ عربی، چنان انعکاس عظیمی در تمام عربستان پیدا کرد که در عرض و طول شبه جزیره، نقل مجالس و موضوع حماسهها و افتخارات عرب شد و یوم ذی قار از بزرگترین حوادث ایام عرب گردید و هیجان ناشی از این پیروزی، موجب تجری و تشویق اعراب ضد ایران گردید. در واقع خبط سیاسی خسرو پرویز، در برانداختن حائل، بین قلمرو ایران و اعراب بادیه، برخلاف سیاست دیرینه و مستمر دولتهای قبلی، عاقبت در انقراض دولت ساسانی، بیتأثیر نبود. از سوی دیگر برکنار شدن خاندان باستانی بنیلخم دوستی دیرین مردم آن سرزمین را به دشمنی تبدیل کرد، این است که با درآمدن عرب به حیره هیچگونه پایداری از آنان دیده نشد و بیچون و چرا خود را به عربها سپردند. اگر باز خاندان بنی لخم سرکار بود و به آن دوستی دیرین، گزندی نرسیده بود به این آسانی دشمن در آنجا رخنه نمیکرد و به تیسفون راه نمییافت.
نبرد ذوقار (به عربی: یوم ذی قار) به جنگی گفته میشود که بین سپاه خسرو پرویز و قبایل بکر بن وائل، در جنوب عراق درگرفت. در این جنگ سپاه ساسانی که متشکل از چند لشکر بود، در نزدیکی پایتخت لخمیها، حیره که امروزه شهر کوفه نامیده میشود، از چند طایفهٔ عرب شکست خوردند. در مورد زمان این نبرد نقل قولهای متفاوتی وجود دارد اما به احتمال قوی این جنگ پیش از بعثت محمد پیامبر اسلام رخ دادهاست. علت رخداد جنگ ذوقار کشته شدن نعمان بن منذر، آخرین امیر ملوک لخمی به دست خسرو پرویز و حوادث متعاقب آن بود. ملوک لخمی دست نشاندهٔ ساسانیان و مدافع منافع ساسانیان در بین اعراب محسوب میشدند. کشتن و برانداختن نعمان بن منذر که در تمام بادیه حسن شهرت داشت و جایگزینی او با یک والی ایرانی نژاد، ناخوشنودی اعراب را در پی داشت و در اثر آن دوستی دیرین مردم آن سرزمین با ایرانیان به دشمنی گرائید و همچنین از نظر سیاسی دولت حائل بین ایران و اعراب از بین رفت و مداخلهٔ مستقیم ایران در امور عرب، ناخوشنودی اعراب را قویتر کرد. از سوی دیگر داستان شکست ایران در نزدیکی پایتخت از قبایل عربی، چنان انعکاس عظیمی در تمام عربستان پیدا کرد که نقل تمام مجالس شد. این شکست از نظر روحی موجب دلگرمی و تشویق اعراب ضد ایران گردید و تأثیر زیادی در حملات بعدی اعراب داشت.
سِنِمّار یا سِنمار نام یک معمار رومی بوده است که به دستور نُعمانِ یکم، پادشاه لَخمی فراخوانده شده تا زیباترین کاخ دوران را برای پذیرایی از یزدگرد اول ساسانی بسازد. سنمار ساختن قصر خوَرنَق را پس ازمدتی طولانی به پایان برد. در گفت¬وگو با شاه، سنمار دو راز قصر را برای او باز گو کرد. نعمان از ترس این که کسی جز خودش راز قصر را بداند و از بیم آن که سنمار کاخی شبیه یا بهتر از آن برای دیگری بسازد، دستور داد تا نگهبانان او را از بالای کاخی که خود ساخته بود به پایین انداختند.
خسرو فرزند بهرام چهارم، سیزدهمین شاهنشاه ساسانی بود. گروهی از اشراف پس از مرگ پسرعمویش شاپور چهارم، او را به عنوان شاهنشاه اعلام کردند. بهرام پنجم (بهرام گور)، دیگر پسرعموی خسرو، با این تصمیم اشراف مخالفت کرد و از شاه حیره تقاضای پشتیبانی نظامی کرد و او لشکری به بهرام داد. سپس بهرام به تیسپون تاخت و قول داد که همانند پدرش، یزدگرد یکم (یزدگرد بزهکار) پادشاهی نخواهد کرد. بر طبق شاهنامه، بهرام گور پیشنهاد کرد که جامه و تاج شاهی بین دو شیر قرار داده شود، کسی که بتواند شیرها را کشته و آنها را بردارد، شاه ایران شناخته شود. در این مسابقه که گفته میشود خسرو از شرکت در آن سرباز زد، بهرام گور موفق شد شیرها را کشته و تاج و جامه را بردارد و به این ترتیب شاهنشاه ایران شود. در مورد سرنوشت خسرو چیزی دانسته نیست.
منبع نت