در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:54:49
امکان خرید پایان یافته
۰۱ اسفند تا ۳۱ فروردین ۱۳۹۳
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۱۲,۰۰۰ تومان

این نمایش خردادماه امسال نمایش نامه خوانی شد و مورد استقبال و تحسین تماشاگران و منتقدان جای گرفت. اطلاعات و نظر تماشاگران آن اجرا

خلاصه نمایش: «من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟» داستان کودکی را روایت می‌کند که هنگام تولد به جای دست راست، یک بال دارد و همین موضوع موجب سوء استفاده دیگران از او می‌شود تا موقعیت خود را در جامعه ارتقا دهند.

شماره ی رزرو: 09353713631

** بلیت ۱شنبه ۲۵ اسفند فقط برای دانشجویان تمامی رشته‌ها رایگان است و به صورت حضوری در گیشه تحویل داده می‌شود, علاقه مندانی که دانشجو نیستند برای روز یکشنبه می‌توانند بلیت به صورت اینترنتی تهیه کنند **

 آخرین اجرای نمایش «من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟"، یکشنبه 31 فروردین 1393 است. برای این اجرا تعداد محدودی بلیت بدون صندلی وجود دارد که از طریق سایت تیوال به علاقه مندان عرضه خواهد شد

| تیوال تماشای این برنامه را پیشنهاد می کند |
برچسب «پیشنهاد تیوال» بنابر شاخص‌هایی شامل کیفیت اثر اعطا شده و تجاری یا سفارشی دریافت نمی‌شود

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

گزارش تصویری از حضور گلاب آدینه در نمایش من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟ / عکس: حانیه زاهد


گزارش تصویری از حضور دکتر رمضانعلی رویایی و اسماعیل خلج در نمایش من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم


گزارش تصویری از نمایش من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟ / عکاس: فهیمه حکمت اندیش

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از حضور نجف دریابندری در نمایش من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟ / عکاس: یاسین محمدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از حضور فائزه هاشمی رفسنجانی در نمایش من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟


گزارش تصویری از مهمان ویژه یک شنبه شب نمایش "من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟ " اصغر فرهادی‎

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از نمایش من چه جوری یک پرنده باشم؟ / عکاس: فهیمه حکمت اندیشه

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› روح‌الله جعفری: برای بررسی خسارت‌های واردشده در دولت پیشین کارگروه تشکیل شود

›› جامعه هنری، نگران اثرگذاریِ افراطی‌ها بر مدیران فرهنگی است

›› عواید فروشِ یک نمایش به هنرمندان بیمار تئاتر، اهدا شد

›› شعار تئاتر برای همه در هشت سال گذشته، فریبی بیش نبوده است

›› نگاهی گذرا به حرکتی نو در اجرایی تازه

آواها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیشب دیدم و دوست داشتم.همه خوب بازی کردن.مفهوم داشت.طنزش هم خوب بود.
نیلوفر رحیمی، شکیبا و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من خیلی زود فراموش می کنم!! برا همینه که میتونم زندگی رو تحمل کنم! salve it


من اجرای 26 اسفند و 21 فروردین رو دیدم ! با هم تفاوت داشتند! اندکی در نوع پوشش و دیالوگ ها و ...! و مهمترینش حذف صحنه مرد جانباز جنگی! با اینکه سالن نمایش خوب نیست ولی اجرای با انرزی گروه واقعا دوستداشتنی است.
من از جمع بنذی نمادهای نمایش نتیجه منطقی نتونستم بگیرم! ار آلبالو و توپ و چمدان و پوتین و تشت و ...

تنها نتیجه کلی که دریافت کردم : انسانها در مواجهه با هر پدیده ای بسته به نگرششون، آن را به عنوان تهدید یا فرصت بررسی می کنند! مثلا روحانی و جزامی و کور به مرد از آسمان افتاده به چشم منجی و شفادهنده و نشانه قیامت مینگریستند! دستپاه حاکم از او به عنوان مهره ای برای دشمن سازی و اتحاد استفاده ... دیدن ادامه ›› میکرد! حزب سرکوفته چپ مرد را به عنوان فرصتی برای دوباره اوج گرفتن توسط کاندیداتوری او تلقی می کرد! کارتن خوابها که از خدا نا امید بودند و آن را به سخره میگرفتند فرصت را غنیمت شمرده و حرسشان را از خدا بر سر فرستاده اش فرو میریختند! دختر کافه دار از او متنعم شد و...اما زن هااااااای ما:D
ولی نظر دکتر خنثی بود و اعتقاد داشت باید بال او را به عنوان عضوی از بدنش پذیرفت!!! چرا؟؟؟؟

دو بار نمایش را تماشا کردم و لذت بردم و دوست ندارم از شرایط سالن گله کنم و بپم اوندفعه من بلیط صندلی داشتم ولی من رو رو پله نشوندن! بگم صندلی ها داغونه! بگم؟

گروه نمایش و کلیه دست اندر کاران
سپاس سپاس سپاس
نگار و امیر مسعود این را خواندند
فربد، رسا دانیالی، بیتا نجاتی، علی رضیانی، Henas و بهرنگ این را دوست دارند
اگه کلا جواد مولانیا که نقش جانباز جنگی رو داشت به همراه دیالوگهاش حذف شده، پس جای اون چی اضافه کردند؟! یعنی پایانش که عوض نشد؟؟!
۲۳ فروردین ۱۳۹۳
نه پایانش عوض نشد
۲۳ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظرم قبل از هر چیز غافلگیرکننده بود! از اول که وارد سالن می‌شدی و می‌دیدی که چهارسو، چهارسوی همیشگی نیست.
هر بار که چراغ‌ها خاموش می‌شد، در عین حال که امیدوار بودم چراغ‌های اصلی سالن روشن نشه، سعی می‌کردم از روی صداها حدس بزنم نقطه‌ی بعدی‌ای که روشن می‌شه کجاست! از یه گوشه‌ی سالن، روی زمین بگیر، تا یه میله‌ی آویزون از سقف! مخصوصا صحنه‌ی آخر که یه چراغ بالای سرمون روشن شد و دیدیم یه نفر، بغل گوشمون، در غیرمنتظره‌ترین محل ممکن نشسته!

گویا متن اصلی، اشاره‌های طنز بیشتری داشته، ولی من همین حال و هوای کار رو بیشتر دوست داشتم! حتی اگه صحنه‌ی کارتن‌خواب‌ها حذف می‌شد (یا شوخی‌هاش) شاید بیشتر دوستش می‌داشتم! در اون لحظه اصلا نمی‌تونستم کسایی رو که به تکرار تکیه‌کلام مرد مست می‌خندن درک کنم! به نظرم وضعیت خیلی اسف‌بارتر از خنده‌دار بود!

یه کم تکرار «زنان ما» رو دوست نداشتم! مخصوصا که فقط نمی‌گفتن «زنان ما»، می‌دیدیم.

صحنه‌ی آخر هم خیلی خوب بود! آخرین تانگو... جنگ شد، صلح شد، دوباره جنگ شد... ما هنوز می‌رقصیدیم، اون منو دعوت کرده بود و من نمی تونستم رد کنم. نور سوختن پرده‌ها اتاقو روشن می‌کرد و ما هنوز می‌رقصیدیم...
وای وای وای....
این مونولوگ آخر رو باید پاسال با اون طرز خوانش خانم نونهالی می دیدید
چه کردن...
هنوز جمله هاشو یادمه
ما رق...صیـ ... دیم. میـ ...رق...صیدیم
۱۹ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید