در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش من
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:43:23
امکان خرید پایان یافته
۱۳ شهریور تا ۰۲ آبان ۱۳۹۳
۱۹:۳۰
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

کاری از گروه تیاتر ودود

درباره نمایش: نمایش "من ..." داستان چند جوان در یک کلاس بازیگری است که در غیاب مدرس خود، ایده ها و نمایش هایشان را مقابل تماشاگران به نمایش در می‌آورند و هریک در منیت اثری که تولید کرده گرفتار می‌شوند.
این خود عامل تفرقه و آشوبی در جمع می‌شود و زلزله ای ناگهانی آنها را ...

تلفن هماهنگی و رزرو:  09381140156  و 09190733544

گزارش تصویری تیوال از نمایش من / عکاس: سید ضیاالدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش من / عکاس: سید ضیاالدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان ولیعصر، چهارراه امام خمینی، تالار محراب
تلفن:  ۶۶۴۰۲۲۸۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دوستان عزیز
اگر تا به حال این تئاتر ُ ندیدید، توصیه ی اکید می کنم که در اولویت این روز های زندگی تون قرارش بدید و حتمن ببیند.
خیلی ببینید.
بیش تر از یک بار ببینید.
به دیگران هم توصیه ش کنید.
گلشن قربانیان و افسانه خالقی این را خواندند
لیلا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر خوشحالم که در آخرین اجراها، تماشای این نمایش رو از دست ندادم؛ کار جذاب و خاصی که در نوع خودش منحصر به فرده و مرزهای زیادی رو می‌شکنه.
یک سن کوچک (احتمالاً بین ۲۰ تا ۳۰ متر مربع) + بیش از ۴۰ نفر بازیگر = ؟
یعنی به هر بازیگر کمتر از یک متر مربع فضا می‌رسه... در همینجا نور پردازی از دور خارج می‌شه، چون هر پرژکتور فضایی بین دو تا پنج متر مربع رو روشن می‌کنه پس مقولهٔ تأکید که فلسفه وجودی نورپردازیه بی‌معنا می‌شه.
دکور هم از صحنه خارج می‌شه، چون فضایی برای اون باقی نمی‌مونه.
اگر ندیده بخواهیم پیش داوری کنیم، باید دورِ مقولهٔ اکت و حرکت رو هم از همون اول قلم بگیریم؛ حرکت... اون هم با ۴۰ نفر تو فضایی کمتر از یک اتاق پذیرایی!!!!
پس تنها امکان موجود دیالوگ خواهد بود... در نتیجه نباید به تئاتر دعوت شده باشیم، احتمالا قراره خوانشی، کنفرانسی چیزی اتفاق بیافته (این پیش‌داوریه).
اما... فرهاد تجویدی با نوعی هوشمندی خارق‌العاده، تئاتری رو مبتنی بر حرکت و بدن طراحی کرده که ویژگیهای پرفرمنس رو داره. او با زیرکی، بدن ... دیدن ادامه ›› رو جایگزین دکور کرده؛ حتی ویژگیهای فیزیکی هر بازیگر از دید او دور نمونده و از اونها بخوبی استفاده کرده. دیگر اینکه در اینجا برای تأکید بجای نورپردازی از دیالوگ استفاده شده... یعنی بجای پروژکتور، این دیالوگه که توجه شما رو به بخشی از صحنه که در اون جریان اصلی روایت اتفاق می‌افته جلب می‌کنه... و البته یکدست بودن رنگ لباسها و حذفِ (به دیدِ بنده آگاهانه) موسیقی، این جنبهٔ تأکیدی دیالوگ رو افزایش داده.
اما در مورد محتوای اثر... شعار و فریاد به خودی خود چیز بدی نیست؛ زمانی شعار دادن چیز مشمئز کننده‌ای می‌شه که هیچ تحلیل، تعمق و بیان مسأله‌ای در اون اتفاق نیافته و فقط به سطحی‌ترین بخش شعار یعنی ادای کلمات بسنده بشه؛ اما در این نمایش تحلیل نسبتاً جامعی رو از دغدغه‌های مورد نظر نویسنده و کارگردان شاهدیم و نیز شاهدیم که مسأله بطرز روشن و باورپذیری واکاوی می‌شه، پس در حد شعارِ صرف باقی نمی‌مونه.
در پایان اینکه تئاتر هم مثل هر رسانهٔ دیگری (مثل سینما، تئاتر، رادیو، تلوزیون، کلاس درس، مجلس وعظ...) قطع نظر از نظریهٔ عام هنر، از قاعده کلیِ «رسانه» هم پیروی می‌کنه، یعنی «ابزار انتقال پیام»؛ بعبارت دیگه استفاده از تئاتر بعنوان «ابزاری» برای انتقال پیام بخودی خود ناپسند نیست، بلکه کیفیت اون پیامی که قراره از طریق این رسانه منتقل بشه و نیز نحوهٔ انتقالش، ارزش اون اجرا رو تعیین می‌کنه...
فاطمه رحیمی این را خواند
گلشن قربانیان و علی کریمی( کاکتوس ) این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقدی بر نمایش «من»
«من» اول شخص جمع!
بانی فیلم آنلاین:
بانی فیلم- گروه تئاتر- کاظم هژیر آزاد - نمایشنامه «من» را حمید ورد و فرهاد تجویدی نوشته اند و کارگردانی آن را فرهاد تجویدی عهده دار است. بازیگرانش، بیش از پنجاه نفر دختر و پسر از 18 تا 25 ساله و عاشق بازیگری اند که در کلاس های کارگاهی فرهاد تجویدی در فرهنگسرای اندیشه ثبت نام کرده اند و آرزو دارند در آینده بازیگران تئاتر، تلویزیون و سینما شوند. این نمایش حاصل یک سال و اندی آموزش های کارگاهی به این جوانان است که همراه استاد شان این شب ها به صحنه ی تالار محراب جان تازه می بخشند.
نمایش داستان خطی ندارد، اما از یک موقعیت مشخص آغاز می شود. نوعی(آئینه نمایشی ) یا نمایش در نمایش است.(کارگردان نمایشی درست موقع اجرا، در مقابل تماشاگران منتظر، از گروهش قهر می کند و می رود و بازیگران را در مقابل تماشاگران تنها می گذارد. این بازیگران عاشق نمایش، در این موقعیت ، تصمیم می گیرند زندگی خود را برای تماشاگران به نمایش بگذارند و هر یک «من» خود را به شکل داستان های متعددی به نمایش می گذارند. آنها کولاژی از اتفاقات ناپیوسته و مجزا که در کل جامعه به صورت های پیدا و پنهان پیوند دارند و روزگار ما را تشکیل می دهند را در مقابل چشمان مان جان می بخشند.
حکایت آرزوها ، ناکامی ها ... دیدن ادامه ›› ، دل شکستگی ها و حرمان های نسل نوی است که در میان دو دریای ناآشنا، (گذشته و حال، بودن و نبودن، خواستن و نخواستن. توانستن و نتوانستن،) غوطه می خورند و سرگردان، این سو و آن سو می روند.
شور و انرژی این جوانان به قدری است که تماشاگر را میخکوب می کند و ریتم بجای نمایش به ملال، مجال و میدان نمی دهد. این شور و انرژی، به یمن داشتن هدف هایی که کارگردان به آن ها پیشنهاد کرده و برای این بازیگران به صورت امری واقعی و باور پذیر درآمده، به تماشاگر منتقل می شود. به عبارت بهتر «من « سرگذشت تعدادی « من « است که خود را تعریف می کنند و به نمایش می گذارند آن ها نشان می دهند «من» مرادف است با: دشمنی، نفاق و جنگ و ظلم. قهرمان این نمایش یک نفر نیست بلکه همه بازیگران آن به نوبت قهرمان این داستان ها هستند. خصال هر یک به گونه ای متفاوت بیان می شود. یکی جوانمرد، یکی دزد و خائن، دیگری ظالم آن یکی مظلوم و...توصیف همه این قهرمانی ها لحنی طنز آمیز دارد. تجویدی این تضادها را نه به صورت دراماتیک و تراژیک، بلکه به صورت تصاویری کمیک و طناز به نمایش گذاشته و بیان می کند و تلخی و گزندگی آن ها را با رفتار کمیک می گیرد. راز موفقیت نمایش « من «هم در همین نگاه است و» چارلی چاپلین « را در یاد ها زنده می کند که با کار های خنده دار، تلخی کنه تضادها را به کام بیننده شیرین می کرد.




تجویدی شکلی را که برای این مضامین انتخاب کرده، سراسر تلفیقی از انواع و اقسام آموزه های هنر نمایش و بازیگری، از بیومکانیک « میرهولد» و» پرفرمنس آرت « گرفته تا واقع گرایی « سیستم استانیسلافسکی « و استیل فاصله گذاری « برشت « و انواع « ژست های روانی» پیشنهادی میخائیل چخوف و ... را به خدمت گرفته و با اجرای این نمایش عملا به هنر آموزان در کارگاهش تدریس کرده و توسط خود آنها به صحنه آورده است. در میان این انواع و شیوه ها و شگرد های بازیگری، همچنین برخی اشکال کمدی بوف، و ادا و اطوار غلو شده ( گروتسک) کمدی کلام و موقعیت و برخی اشکال نمادین را نیز برای حظ سمعی و بصری تماشاگر مانند کیف زنی در مترو، بازی فوتبال ، اجحاف در نانوایی سنگکی و کتابخانه سوت و کور و غیره را به یاری گرفته و چاشنی نمایش اش کرده است. سرگذشت هایی که روایت و بازی می شود، هریک نوعی تاثیر را در تماشاگر ایجاد می کند. گاهی می خنداند ، لحظه ای متاثر می کند و زمانی به تعجب وا می دارد. اما بیشترین تاثیری که بر تماشاگر می گذارند، انتقال انرژی است که مرحون نظم و ریتم بی وقفه و به جا و درست و تصویرسازی از طریق ایجاد فرم های نمایشی است که در این نمایش ، اهمیت فوق العاده و درجه اول دارد؛ ما مفاهیم مندرج در نمایش را از طریق فرم های نمایشی دریافت می کنیم، اما مهم این است که قراردادی که با تماشاگرش می گذارد، این اشکال را نه به صورت مجرد و فقط به خاطر زیبایی خود شکل، بلکه برای بازتاب مضامین منطبق با این اشکال به خدمت گرفته است.
توان بازیگران آن قدر به هم نزدیک است که نمی توان گفت کدام شان سرترند در حقیقت آن ها همه یک تنند و همگی کل واحدی را تشکیل می دهند که به اتکاء عنصر عشق به بازی گری و اعتقاد و تمرین و مهارت در عناصری چون: ایمان و باور، تمرکز، تخیل، و نظم و پذیرش عمل به شعار یکی برای همه و همه برای یکی این مهم را هر شب به انجام می رسانند. البته برخی لغزش ها در بیان و صدا را می توان به حساب سن کم آنان گذاشت و با چشم پوشی به نفع مفاهیم محتوای غنی نمایش و اشکال زیبایی که می آفرینند، گذشت.
نمایش «من» علی رغم توصیه های آدلف آپیا که نمایش را اساسا به سه عنصر یاری گر تقسیم می کرد: 1- بازیگر: انتقال دهنده متن بر صحنه 2- فضای سه بعدی: در خدمت پیکر متجسم بازیگر 3- نور: عنصر جان بخشی و زنده نمایی دو عنصر بالا(1) ، نمایشی است مطلقا بازیگر محور و بی نیاز از دکور سه بعدی و عوامل کمکی مانند وسایل صحنه ، و موسیقی. تنها نوری که بتواند پیکر بازیگران و اعمالشان را نشان دهد برای شان کفایت می کند. فضا، خالی و لخت است و فقط بازیگران هستند که با نظم و هماهنگی، گاه مانند سربازان تعلیم دیده ای ظاهر می شوند. تماشاگر از سالن راضی بیرون می رود، وقتی در انتها از یکی از آنها می پرسی چه دیدی، داستانی خطی بیاد نمی آورد، اما به درستی می گوید واریته ای از جلوه ها و اشکال نمایشی، در باره ی زندگی خود را دیده است که به زبانی تصویری غیر متکلف و همه فهم اجرا شده و اضافه می کند که او با همه این مسائل آشنا است و نمونه هایش را در زندگی خود دیده است.
در این نمایش با شخصیت به معنی کلاسیک آن روبرو نیستیم، بلکه اشکال بیرونی و تیپیک آدم ها و البته غلو شده ( گروتسک)، آنها را می بینیم . همین تصاویر بیرونی آدم ها از سر ضمیر شان خبر می دهند و آنان را معرفی می کنند. این نوع تصویر سازی به تماشاگر فرصت می دهد که بعد از نمایش، خودش بیاندیشد و کنه علت های این مناسبات را در ذهن خود ترسیم و مقایسه و قضاوت کند و آدم های اطرافش را بهتر بشناسد.
هدف نهایی این نمایش این است که بگوید « من « نباش. از من ناسازگاری ، نادرستی ، جنگ، و دشمنی می روید. « ما « باش که از آن دوستی و الفت و برادری به بار می نشیند. و در پیکره نمایش « من « این اتفاق می افتد و دیگر «من» اول شخص جمع یعنی « ما « می شود. با وجود این که از منیت آدم ها انتقاد کرده و این گونه مناسبات بین آدم ها را درست نمی داند و طالب تغییر و تربیت آن هاست، اما به شدت اثری معتدل است، تند رو و یک جهته نیست بلکه عواطف انسانی رافت قلب را توصیه می کند. و به همین مناسبت اثری عاطفی است. نکته حائز اهمیت دیگر آن این است که از حرفه ی بازیگری در مقابل روابط غیر اخلاقی افرادی که از عشق پاک جوانان به حرفه ی بازیگری و به طور کلی از حوزه هنر سوء استفاده می کنند دفاع می کند.
گاه دیده می شود که جامعه هنری به عمد و یا به سهو یا تقلید و همانند سازی و یاغربی سازی، تحت تاثیر جو سازی آوانگاردیست های وطنی ، مبهم بافی ها و « تماشاگر فراری ده « هایی را به نام نمایش های آزمایشگاهی و کارگاهی مورد توجه و حمایت قرار می دهد که کسی از آن ها سر در نمی آورد. اکنون به نظر می رسد حق است که جامعه هنری این نمایش را که در نوع خود نو آورانه و بی بدیل است، تحت حمایت قرارداده، به عنوان یک نمایش نمونه و کم خرج ، از نظر تولیدی که حاصل یک لابراتوار بازیگری، به مسئولین معرفی کرده و ایشان را تشویق کنند که اولا خود از این نمایش دیدن کنند و ثانیا شرایطی را فراهم نمایند که در مناطق مختلف تهران و شهرستان ها به صورت رپرتواری به اجرا گذاشته شود. پیشنهاد می شود برای رونق تالار محراب یکی دو نمایش از این دست که تا کنون در تالار محراب به اجرا درآمده است، با تبلیغاتی مناسب، و بلیت نیم بها برای دانشجویان و دانش آموزان و همچنین معرفی تصویر پارکینگ خیابان همجوار، برای آن دسته از تماشاگران که معضل پارکینگ مانع از آمدن شان به مرکز شهر می شود، به صورت رپرتواری در کنار نمایش های عادی دیگرش به اجرا بگذارد، با این عملکرد، برای این تالار شناسنامه خاصی تهیه و ترسیم خواهد شد.
(1) – آدلف آپیا، از کتاب (تئاتر جزیره کوچک آزادی ترجمه ناصر حسینی مهر)

Link :http://www.banifilm.ir/Modules/News/NewsDetail.aspx?Ser_Id=8&News_Id=43547
علی کریمی( کاکتوس ) این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید