گندمای مزرعمون خوشه های طلایی داشت
دستای ما تو دل خاک نهال سادگی می کاشت
آب زلال چشمه مون شیرِ ستاره بود ولی
قصه ی چاه آب شهر فکرا رو راحت نمی ذاشت
.
.
دیدی چه ساده گم شدن آرزوهامون توی باد
آخ چی می شد که نون دِه باز توی سفره مون بیاد
اما نه پای رفتن و نه روی برگشتنی هست
زندگیمون همین
... دیدن ادامه ››
شده: خنده کم و گریه زیاد.
.
#یغما_گلرویی
.
.
در همه جای این زمین ، همنفسم کسی نبود
زمین دیار غربت است ، از این دیار خسته ام
.
#اردلان_سرفراز
.
.
مهاجرم مهاجر
زمین خیلی کوچیکه واسه ی من
مسافرم مسافر
نمی رسم ولی به خونه ی من
.
#هومن_اژدری