اولین چیزی که با دیدن این نمایش به ذهنم متبادر شد "افسوسِ کمتراشی" بود ، حقیقتا ذات نمایش دوس داشتنی و باب سلیقهی من هست ،، نمیخوام اسمش رو کمالگرایی بگذارم اما فکر میکنم به ایده کلی اجحاف شد و میتونست خیلی قوی تر از این باشه
نمیدونم شاید کمی این حرفم پارانوئیک به نظر برسه ولی حس میکنم عوامل پیش خودشون گفتن "همینم از سرشون زیاده"
اگه بخام کمی بازتر بگم نظر شخصی من اینه که در دنیای تولید نمایش ، جهان اول و سومی وجود نداره ، این ما هستیم که تصمیم گیرنده ایم در/برای کدوم جهان کار بسازیم (یعنی عوامل)
خب وقتی توانش رو داریم چرا با کمی کار بیشتر _ اصلا یکسال دیرتر این نمایش به اجرا میرسید_ کاری که در کلاس جهانی باشه ارائه نکنیم ؟؟ (نکنن)
اینجا یه سوال پیش میاد ؟ آیا مخاطب/گیشه ، کشش/ارزش آن را دارد؟؟؟
در مورد مخاطب و کشش نظرم اینه که اون دیگه بر میگرده به میزان هنرِ هنرمند و توان و زمانی که برای جزئیات و تراش بیشتر اثر میگذاره (بعنوان مثال از نظر من اون صدای راوی نباید وجود میداشت و پیامش باید از طریق فرم
... دیدن ادامه ››
منتقل میشد)
و در مورد گیشه و ارزش بنظرم بله ، مخاطب تئاتر برای کار خوب هزینه میکنه البته هر کسی از ظن خود شد یار من ! من که این کار رو میکنم
همه ی این آسمون ریسمون رو بافتم که بگم کار قابلیت این رو داشت که در کلاسِ سرامدِ جهانی ساخته بشه ولی خب همینش هم از خیلی از آثاری که حتی همین روزها شاهدش هستیم برتر و باب طبع تر بود و واقعا دلم خواست که از نزدیک می دیدم و قطعا لذتِ چندچندان میبردم ، به هر روی دیده از دیدن راضی دل راضی کله راضی فلان فلان منتقد
کیانی جان مرسی