در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ملاقات بانوی سالخورده | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:24:57
دوشنبه ۰۶ بهمن ۱۳۹۳
۱۸:۰۰ و ۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه

این نمایش پیش از این در مهر و آبان سال ۹۳ در تیاترشهر به روی صحنه رفت و مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت » اطلاعات، رسانه ها، و نظر تماشاگران آن اجرا

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
انسان‌ همیشه تنهاست. آلفرد شخصی‌ست که تمام بزرگان شهردر ابتدا از او به شرافت یاد می‌کنند و می‌خواهند شهر را در آینده به دستش بسپارند، چرا که منافعشان حکم می‌کند؛ و در آخر همه کمر به قتل او می‌بندند، چرا که باز هم منافعشان اینگونه اقتضا می‌کند. حتی خانواده او نیز پشتش نمی‌ایستند و غرق در رویاهای آینده‌ای روشن او را ندیده میگیرند. به کلیسا پناه می‌برد، ناقوس جدید به صدا درمی‌آید.
در شهر گولن، عدالت به فروش می‌رود، انسان‌ها و باورهایشان نیز. گویا واقعا همه چیز را می‌توان خرید، وقتی پای منافع به میان می‌آید.
استفاده از طنز در متن داستان، به تلطیف فضا و فرو نرفتن تماشاگر در عمق تاریکی و تیرگی ناشی از برخورد سرد و خودخواهانه انسان‌ها کمک می‌نماید. بازی‌ها، نورپردازی، موسیقی و متن بسیار خوب این اثر نیز تماشاگر را جذب و با خود همراه می‌کند.


اگرچه اشاره هایی سیاسی، جامعه شناختی و حتی مذهبی در ساختار اثر دیده می شود ولی به نظر می رسد دغدغه اصلی کار مساله انسانی است. انسانهایی که در مقام داوری نیستند اما دست به قضاوت میزنند. اگرچه آلفرد در مظان یک اتهام ظاهرا درست قرار دارد اما اولا شرایط بسیاری در اعمال آن جرم یا خطا دخیل بوده اند ثانیا دیگران هم قطعا خطاهای کوچک و بزرگ، خواسته یا ناخواسته ای در زندگی و جامعه داشته و دارند. بنابراین عدالت و اخلاق نسبی است البته نه در ذات (که مطلق است) اما در عمل نسبی است به دلیل نقص دانش ما از حقیقت و ضعف ما در قضاوت. اثر قصد دارد آشکارا تیرگی وجود انسان را نمایش دهد. کارگردان/نویسنده سعی دارد با استفاده از عنصر طنز و استفاده همزمان از قصه گویی از شعارزدگی پرهیز کند. اگرچه عنصر طنز می تواند در دوری از ابتذال یک اثر اخلاقی/احساساتی مفید عمل کند اما اصرار بر استفاده از آن خود می تواند به عنوان یک کاتالیزور منفی عمل کند. بعلاوه استفاده از رنگ سفید در طراحی صحنه که در تضاد با جامعه خاکستری/تیره شهر است هوشمندانه است. در موارد متعددی مثل اتومبیل سواری خانواده آلفرد، ناقوس کلیسا و جنگل از عنصر دکوراسیون بهره درستی برده نشده است. موسیقی در مواردی که تم شاد همراه با آواز و حرکات جمعی از بازیگران دارد به نظر در خدمت اثر نمی آید بلکه تا حدی خودنما ظاهر میگردد اما موسیقی پس زمینه و تم های غمگین دو نفره زیبا و تاثیرگذار هستند. در مجموع کارگردان در حد قابل دفاع به اهداف ذکر شده نزدیک شده است و بازی ها نه خارق العاده ولی تقریبا قابل قبول هستند