مالی سویینی، زنی نابینا، در پی تلاشها و اصرارهای همسرش، چشمانش را عمل میکند و قدم در دنیای بینایان میگذارد. وی در ابتدا بسیار هیجانزده است اما پس از مدتی دچار بیماری میشود؛ مغزش، اطلاعات اشیاء دیده شده را مخابره نمیکند و او با وجود دید دقیق کاملا کور است.
مالی پس از این اتفاق کاملا افسرده و بیمار میشود. او که چهل سال در دنیای نابینایی زندگی کرده است، از این که از این دنیا مهاجرت کند واهمه دارد و پس از بهبود به خوبی درک میکند تمام دنیای زیبای نابینایی را که مختص به خود بوده را از دست داده است...
توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیادهروی خیابان ولیعصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مالینو میگه اگه نابینا باشی میتونی فرق بین یه مکعب و کره رو فقط با لمس کردنشون تشخیص بدی، با حس کردنشون... حالا فرض کنیم یه دفعه بیناییتون برگرده، آیا میتونین فقط با دیدن، بدون لمس کردن و بدون حس کردن، بگین کدوم یکی مکعبه و کدوم کره است؟ لاک میگه متأسفانه دوست من شما قادر نخواهید بود اون دو رو از هم تشخیص بدین... ابداً رابطهای بین دنیای بساوایی، یعنی دنیای لمس کردن و دنیای بینایی وجود نداره و هر ربطی بین این دو تا میتونه فقط از طریق زندگی کردن، فقط با تجربه کردن، فقط با آموختن این رابطه بوجود بیاد...تجربه کردن و آموختن