در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش موسوبی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:31:22
امکان خرید پایان یافته
۱۸ مرداد تا ۰۶ شهریور ۱۳۹۷
۱۹:۴۵  |  ۵۵ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
دست‌های رعنا می‌لرزد، دست‌های حامد نمی‌نویسد، داوود از این طبقه به آن طبقه می‌رود ... شعر می‌گوید ... صورت همه‌شان زرد شده است.

 - این نمایش تا تاریخ ۲۶ شهریور با بازی محمد فتح اللهی به روی صحنه رفته است و از تاریخ ۲۹ مرداد با بازی مجتبی واشیان به روی صحنه می‌رود.

 

سبک
درام

گزارش تصویری تیوال از نمایش موسوبی (سری دوم) / عکاس: پریچهر ژیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش موسوبی (سری نخست) / عکاس: پریچهر ژیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو، نبش تقاطع رازی، پلاک ۱۸، عمارت نوفل‌لوشاتو
تلفن:  ۶۶۴۸۳۷۴۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مو سوبی (گره)
با سلام واحترام
سعی کردم با خودم به صلح برسم خالی از تعلقات و تمایلات درباره اثرچیزی بنویسم
امیدوارم که گروه محترم از بعضی دغدغه های من نرنجند
جامعه امروز درگیر نوعی از ارتباط مخرب شده که گاها برایمان لذت بخش و آسان و کم هزینه به نظر میرسد فضایی با نام رسانه های اجتماعی محلی برای تعامل در فضای تاریک دیجیتال جایی که دل میدهیم و دل میسپاریم دلجویی میکنیم و دل میشکنیم دوست میمانیم و دشمنی میکنیم . دغدغه ای که همه مان درگیر و دربندش شده ایم و بیشتر از حقیقی هایمان مجازی هستیم.
و این فضای تاریک و سرد را در طول نمایش خواهیم دید فضایی که یاد آور همه ارتباطات و احتمالات مجازی بودن است داستان حول محور واقعه ای است که برای یک نفر از دو زوج که اتفاقا در فضای ارتباط های مجازیشان با یکدیگر گروهی دارند شکل میگیرد و ما یک داستان را از منظر نگاه نمایش دنبال میکنیم اتفاقی رخ داده و مواجه با آن از طریق هر یک از پرسوناژ ها با توجه به کاراکتر فرد و موقعیت وابستگی با اتفاق متفاوت است
چیزی که در طول اجرا بسیار میبینیم ... دیدن ادامه ›› حرکت هایی است که نماد شروع ارتباط موفق و غیر موفق صورت میگیرد حرکت هایی که بعضی شان آزار دهنده و برخی دلرباست
مفاهیمی که انگار در طول کار گنجانده شده تا دید 360 درجه ای به اثر بدهد
تقلید و بازی با گوشی و چک کردن پیامها و ارسال و دریافت و بی پاسخی ها
که نهایتا یک اجرای به یاد ماندنی را صورت میدهد و چیزی که در میان همه اینها جا میماند خود قصه است
شاید مخاطب منتظر اتفاقی است که نتیجه ای هم دربر داشته باشد
مرگ یک زن بر اثر مسمومیت که پزشک قلب و عروق است همسرش که فیلم ساز بوده وبعد از مرگ او هر روز و هرشب در بیمارستان با ناباوری به دنبالش میگردد زنی که پزشک قانونی است و بعد از دیدن دوست خود برای کالبد شکافی از کار دست می کشد و به دلیل نامعلومی خانه را ترک میکند شوهر زنی که پزشک قانونی است که نامعلوم قصه است جاهای به نوشتن پایان نامه و متن و تولید محتوا اشاره میکند و پایانی باز و بی سرانجام شاید اگر اینترنت قطع میشد و اختلال داشت و بجای ارتباط پیامی با هم تلفنی صحبت میکردند پایان بهتری بود حداقل سرنوشت پرسوناژها مشخص میشد
در مجموع اثر به لحاظ روایت قصه دچار نقص هایی است که شاید با دیدن دوباره آن برای من شفاف تر شود
اما دیدن اجرا خالی از لطف نیست حرکاتی که در طول اجرا میزان حضورمان را در فضای مجازی یادآور میشود در خاطر نقش بسته و بیننده را به فکر وا میدارد بیننده ای که تا شروع اجرا و بعد از آن در حال چک کردن گوشی همراهش است
درباره بازی ها علیرقم اینکه گاهی حضور استاد بزرگوار حس فتحی باعث هیجان در بازیگران میشد اما کم نقص بودند و تماشاگر خواسته و ناخواسته همراه بازیگران میشد به لحاظ نور شاید اگر کمی نورها سرد تر بود القاء بهتری برای مخاطب داشت و فضا سازی و دکور بنا به محل دپوی دکور بود تا نیاز اثر شاید نیاز به فضای مینیمال تر و مربوط تری بود تونل ارتباطی به صورت یک راهرو مشخص شده بود که تنها واقعه در راهرو یک ستون بود
صندلی انتظار تماس یک صندلی ساده چوبی بود که شاید فضای انتظار را رقم نمیزد
مبل قرمز رنگ زندگی که دچار پوسیدگی و پارگی هم بود طعم زندگی را نمیداد
بادکنک هایی که به ضعم مخاطب فضای درگیر کننده بازیهایی که گاه تا مرز انفجار و انزجار جلو میرفت ساده نبود و رویشان چیزی درج شده بود
شاید اگر بادکنک ها با درج لوگوی بازیها و سرگرمی ها و سوشیال مدیا ها بود بهتر بود
فضای ارتباط کوچک بود گاهی بازیگران در تونل ارتباط بهم میخوردند
اما من شخصا از کار با همه کاستی ها دفاع میکنم چرا که تنها یک کار باارزش میتواند تماشاچی و منتقد را تا این حد ریز کند که تک تک اشکالات کار و کمبود های اثر را یاد آور شود و برای دیدن کار از همه دوستان دعوت میکنم
سلام و عرض ادب آقای لهاک گرامی
ممنون از وقتی که گذاشتید.
۰۳ شهریور ۱۳۹۷
@درودجناب لهاک گرامی
@عاطفه جان عزیز جسارتمو ببخشید از پرسشی که داشتم
راستش برای من خیلی قابل احترام و عزیزید چون بارها دیدم مطالب دوستان رو درباره ی نمایش های مختلف میخوانید و پیگیرید واین نشانه ی اهمیت شما به تئاتر ونظر مخاطبان هست؛ برام جالب بود که بدونم جزو عوامل و حوزه ی اجرایی تاتر هستید که اینطور توجه میکنید وهمراه وهمگام با مخاطبان هستید یاخیر
خیلی ازشما ممنونم نوشته ی جناب لهاک انگیزه ی دیدن نمایش رو افزودند فرصت باشه حتما یه دیدن این کارخواهم رفت.. بازهم ممنونم ازتون
۰۳ شهریور ۱۳۹۷
خانم ثانی
باعث افتخار من هستش که مطالعه فرمودید
۰۳ شهریور ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام هرچه سعی کردم خودم را راضی کنم که راجع به این نمایش چیزی ننویسم نتوانستم نمی دانم نویسنده متن چقدر با فلسفه آشنا هستند امیدوارم خیلی فیلسوف نباشند ولی من بعنوان کسی که از سالهای دهه پنجاه تاکنون نمی گویم هفته ایی یکی دوبار شما فرض کن ماهی یک تاتر می بینم متوجه فلسفه این نوشته نشدم و ای کاش نمایشنامه خوانی بود و نمایش خوانان روی صندلی خود مینشستند و از روی متن می خوانند که البته این هم هنری میخواهد مثل تغییر تنالیته صدا ولی متاسفانه اینگونه هم نبود اینکه متنی را هرچند سنگین و تکه تکه از بر بخوانی بدون آنکه دیالوگی در کار باشد و یا حرکتی هنگام خواندن آن متن از بر شده وجود داشته باشد هرچه باشد تاتر نیست اگر نویسنده یا کارگردان در بازگشایی (( گره ))هایی که بیان شد راهنمایی بفرمایند مانند یک دانشجو مطالبشان را می خوانم و برای همیشه مدیونشان خواهم بود چرا که اگر کشس کلمه ایی به من بیاموزد برای همیشه به عنوان معلم قدردانش خواهم بود
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متاسفانه خیلی بد، سعی در برقراری یک نمایش فلسفی!