اساسا جنگها امور خیر و نیک و دوست داشتنی نیستند اما در شرایطی که در یک جامعه جنگ شکل میگیره یک فضای روانی خاصی شکل میگیره که هم میتونه وجوه مثبت داشته باشه هم وجوه منفی یه جنبش یه جور اتحاد و هم دلی هست که بین مردم شکل میگیره و راستش انگار آدما بیشتر هم دیگرو دوست دارن بیشتر به هم احترام میذارن بیشتر با هم هم دل و همراه میشن از اونطرف هم یک ترسی وجود داره که نمیتونیم انکارش کنیم ترس پیرامون زنده ماندن و زندگی کردن اما جنگها هیچ رحم و مروتی ندارن این ترس از مرگ رو آقای محمد یعقوبی توی " زمستان 66" خیلی خوب توصیف کرده بود اما پچ پچه های پشت خط نبرد بخشی از تاریخ ایران پشت این کار ثبت و ضبط شده ما هر وقت بریم سراغش و اجراش بکنیم انگار داریم فرازی از تاریخ ایران رو ورق میزنیم و آدمایی رو توش میبینیم که اون تاریخ رو ساختن البته فکر میکنم آقای خیل نژاد بیش از هر چیزی ارزشهای تکنیکی و ظرفیت های ادبی این نمایشنامه بوده که ترغیبش کرده بره سراغش و اجراش بکنه وگرنه فضای جامعه ما توی این سالها به شدت تغییر کرده و آدمایی که تو این نمایشنامه هستند رو دیگه مصداق عینیش رو توی جامعه پیدا نمیکنیم .
بخصوص در ساختار های نمایشی آدمای قصه آقای نادری شخصیت هایی هستند که یک رو بنا و ساختار های بیرونی واقع گرایانه داره اما به شدت از درون نماد گرا هستند و سعی میشه از طریق خلق شخصیت های نمادین یه جهانی رو که تجربه کرده در جبهه جنگ به مخابش نشون بده آدمایی که تو این نمایش هستند فارغ از هر دیدگاهی که دارند هر کدومشون به شدت آرمانگرا هستند و بر مبنای آرمانهاشون با هم دیگه گفتگو میکنند ولی وقتی نگاه به جامعه امروز و الان خودمون میکنیم میبینیم آرمــــانگـــرایی امروز کمتر تو جامعه ما بخصوص توی قشر جوان دیده میشه جوانانی که امروز شاید هدف مشخصی توی زندگیشون ندارن و یه جور دچار تکثر خواسته هستند دچار یه جور سرگشنگی هستند از این منظر بنظرم نمایشنامه آقای نادری شاید تلنگری باشه به نسل امروز ی که این اثر رو میبینه و درک کردن اینکه چه کسانی بودند در جبهه ها چه کسانی رفتند و جون خودشون رو به خطر انداختند که دفاع کنند از این
... دیدن ادامه ››
سرزمین .
در مجموع به تماشای کار قشنگی نشستیم که الحق اجرای بچه ها هم بی نقض نمیشه گفت ولی من خوب دیدم فقط و فقط یه مشکل که اونم تالار مولوی که نمیدونم چرا اصلا بهش توجهی نمیشه الان از لحظ صندلی از نصف کمتر ظرفیت داره استفاده میشه بهد سه ردیف باید نشسته روی زمین شاهد اجرا باشن صندلیها و تشک ها در وضعیت بسیار زننده توی ردیف آخر که میشینی اصلا احساس امنیت نداری گذشته از اینکه کیف و شال و کلاهت تا انتهای نمایش از اون بالا سقوط آزاد کردن پایین خودت هو با یه حسی میشینی رو صندلی ها که انگار کل وزنت رو انداختی رو یه خال جوش و این امادگی رو توی فرمت باید تا انتهای نمایش حفظ کنی که اگه این خال جوش از اون ارتفاع یه موقع شکست تو چیکار کنی که حداقل از اون ارتفاع به پشت سقوط نکنی و از جبهه اینطرف هم نه به سرمای سالن های تاتر شهر نه به گرمای بیش از حد سالن مولوی آخ کجایییییی خانوم" صــــابــــری " ببینی با تالارت چه کردنــــد!!!