در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش پچ‌پچه‌های پشت خط نبرد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:34:59
۱۲ آذر تا ۱۵ دی ۱۳۹۱
۱۹:۳۰
بها: ۸,۰۰۰ تومان

خرید بلیت:
http://www.jaajim.com 

  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اساسا جنگها امور خیر و نیک و دوست داشتنی نیستند اما در شرایطی که در یک جامعه جنگ شکل میگیره یک فضای روانی خاصی شکل میگیره که هم میتونه وجوه مثبت داشته باشه هم وجوه منفی یه جنبش یه جور اتحاد و هم دلی هست که بین مردم شکل میگیره و راستش انگار آدما بیشتر هم دیگرو دوست دارن بیشتر به هم احترام میذارن بیشتر با هم هم دل و همراه میشن از اونطرف هم یک ترسی وجود داره که نمیتونیم انکارش کنیم ترس پیرامون زنده ماندن و زندگی کردن اما جنگها هیچ رحم و مروتی ندارن این ترس از مرگ رو آقای محمد یعقوبی توی " زمستان 66" خیلی خوب توصیف کرده بود اما پچ پچه های پشت خط نبرد بخشی از تاریخ ایران پشت این کار ثبت و ضبط شده ما هر وقت بریم سراغش و اجراش بکنیم انگار داریم فرازی از تاریخ ایران رو ورق میزنیم و آدمایی رو توش میبینیم که اون تاریخ رو ساختن البته فکر میکنم آقای خیل نژاد بیش از هر چیزی ارزشهای تکنیکی و ظرفیت های ادبی این نمایشنامه بوده که ترغیبش کرده بره سراغش و اجراش بکنه وگرنه فضای جامعه ما توی این سالها به شدت تغییر کرده و آدمایی که تو این نمایشنامه هستند رو دیگه مصداق عینیش رو توی جامعه پیدا نمیکنیم .
بخصوص در ساختار های نمایشی آدمای قصه آقای نادری شخصیت هایی هستند که یک رو بنا و ساختار های بیرونی واقع گرایانه داره اما به شدت از درون نماد گرا هستند و سعی میشه از طریق خلق شخصیت های نمادین یه جهانی رو که تجربه کرده در جبهه جنگ به مخابش نشون بده آدمایی که تو این نمایش هستند فارغ از هر دیدگاهی که دارند هر کدومشون به شدت آرمانگرا هستند و بر مبنای آرمانهاشون با هم دیگه گفتگو میکنند ولی وقتی نگاه به جامعه امروز و الان خودمون میکنیم میبینیم آرمــــانگـــرایی امروز کمتر تو جامعه ما بخصوص توی قشر جوان دیده میشه جوانانی که امروز شاید هدف مشخصی توی زندگیشون ندارن و یه جور دچار تکثر خواسته هستند دچار یه جور سرگشنگی هستند از این منظر بنظرم نمایشنامه آقای نادری شاید تلنگری باشه به نسل امروز ی که این اثر رو میبینه و درک کردن اینکه چه کسانی بودند در جبهه ها چه کسانی رفتند و جون خودشون رو به خطر انداختند که دفاع کنند از این ... دیدن ادامه ›› سرزمین .
در مجموع به تماشای کار قشنگی نشستیم که الحق اجرای بچه ها هم بی نقض نمیشه گفت ولی من خوب دیدم فقط و فقط یه مشکل که اونم تالار مولوی که نمیدونم چرا اصلا بهش توجهی نمیشه الان از لحظ صندلی از نصف کمتر ظرفیت داره استفاده میشه بهد سه ردیف باید نشسته روی زمین شاهد اجرا باشن صندلیها و تشک ها در وضعیت بسیار زننده توی ردیف آخر که میشینی اصلا احساس امنیت نداری گذشته از اینکه کیف و شال و کلاهت تا انتهای نمایش از اون بالا سقوط آزاد کردن پایین خودت هو با یه حسی میشینی رو صندلی ها که انگار کل وزنت رو انداختی رو یه خال جوش و این امادگی رو توی فرمت باید تا انتهای نمایش حفظ کنی که اگه این خال جوش از اون ارتفاع یه موقع شکست تو چیکار کنی که حداقل از اون ارتفاع به پشت سقوط نکنی و از جبهه اینطرف هم نه به سرمای سالن های تاتر شهر نه به گرمای بیش از حد سالن مولوی آخ کجایییییی خانوم" صــــابــــری " ببینی با تالارت چه کردنــــد!!!
شاید بهترین نمایشی بود که امسال دیدم .
شروعی خوب و پایانی که هیچگاه نمی شود فراموش کرد . صحنه تعریف لطیفه با بازی قوی نوید محمدزاده
دیالوگ های قوی
بازی های بی نقص
و نمایشنامه ای از استاد علیرضا نادری
و کارگردانی جوان که از عهده کار بر آمده است . . .

اینکار آدم را دیوانه می کند . می خنداند ، می گریاند و به فکر فرو می برد که آیندگان با عکس ما چه می کنند که نمی فهمند ما کی بودیم و چی بودیم . . .
من تا حالا سالن مولوی نرفته بودم واقعا برام دور از ذهن بود که صندلیهاش انقدر بد باشه تا 2روز کمر درد داشتم واقعا اگه بهترین نمایش سال هم اونجا اجرا بشه دیگه نمیرم سالن بیش از حد هم گرم بود متاسفانه اصلا نتونستم از نمایش لذت ببرم همش دلم میخواست زودتر تموم بشه ولی با همه این حرفا صحنه جوک گفتن علیرضا محشر بود