جلال، دانشجوی سابق رشته فلسفه، متوجه م یشود خواهرش که به اختلال روانی دو قطبی مبتلاست، با مردی ثروتمند به نام شاهرخ ازدواج کرده که به شرطبندی بازی فوتبال اعتیاد دارد. جلال با عصبانیت از خانه بیرون میزند تا به خانه دوستش، بهمن، برود که یک آهنگساز زیرزمینی است. در مسیر جلال با یک راننده تاکسی به نام ناصر آشنا میشود و این دو شب عجیبی را در کنار هم سپری میکنند
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
براتون آرزو میکنم اینقدر فیلم باکیفیت خارجی خوب تو فلشتون باشه که پای اینجور فیلم های ایرانی نشینید…چی بود؟!!!!
پیروز فر!!!!باران کوثری…حبیب رضایی…معجونی…
چرا تو این فیلم بازی کردن؟ جز برای پول چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه نه کاراکتر ویژه ای نه فیلمنامه جذابی نه کارگردانی چشمگیری.
٢از ٥
خب که چی؟ منظور فیلم چی بود؟ هیچ جوره نمیتونم درک کنم منظور فیلم چی بود؟ فلج مغزی بود تا بی حسی موضعی!
البته نظر شخصی من هست. با احترام به همه کسانی که دوسش داشتن.
همش فکر میکردم این فیلم ادامه اسب حیوان نجیبی استه ولی خیلی سطحش پایینتره اما المانهاش همونان
یه مغز بی حس میخواد که از فیلم خوشت بیاد
بغیر از خود حسن معجونی و کاراکترش و دیالوگاش و هر چیزی که بهش مربوط میشد هیچ چیز در خور و چشمگیری نداشت
گزارش محمد بحرانی هم خوب بود دوست داشتم
و کلا یه جوری تموم میشه که قشنگ معلومه پول ساختمون تموم شده یا دلار رفته بالا دیگه نمیشه میلگرد و بتن و سنگ خرید و تو اسکلت و سقف طبقه ۳ ولش میکنی