:::::: همنوایی شبانه ارکستر حسرتها :::::::::
اجرای گرم و دلچسبی بود. خوشحالم که دوستان به چهارچوب نمایشنامهخوانی پایبند بودند و اتمسفر مناسبی
... دیدن ادامه ››
برای اجرا انتخاب شده بود. نه چنان رقیق که اجرا رو تبدیل به جلسه روخوانی از متن بکنه و نه اونقدر غلیظ که بشه یه تئاترِ بدون گریم.
خوشحالترم که تا آخر اجرا مواظب لحنها بودید. کم ندیدیم جلسات نمایشنامهخوانی که با لحن و لهجه مناسبِ متن و شخصیت، شروع میشه ولی با سپری شدن دقایقی چند، نقشخوانِ مربوطه یا لحن رو گممیکنه یا راکوردش رو نمیتونه حفظ کنه یا خسته میشه و وا میده؛ مخصوصن نقش "تونی" و "ایفا" که بهلحاظ اختلافسنی نقش با "راوی/خواننده/بازیگر" بیشتر مستعد چنین لغزشی بود.
نمایشنامه نازنین جانپاتریک شنلی یه فنر داره که در طول متن به مرور جمع و جمعتر میشه تا سر بزنگاه باز بشه و ضربه اساسی رو به خواننده/بیننده بزنه. این لحظهٔ شروع به باز شدن و پروسه انبساط فنر بسیار خوب توسط دوستان اجرا شد:
جایی که تو پرده هفتم، وقتی رزمری میبینه آنتونی برای پسرعموش پا پیش گذاشته، بالاخره کاسه! صبر [تانکر صبر!!] سیوپنجسالهش لبریز شده و - به قول خود شنلی- مثل شیر آتشنشانی شروع به سرریز میکنه.... چقدر دیالوگهای طرفین با حسوحال و ریتم مناسب اجرا شد، چقدر خوب رزمری و آنتونی از تو کتاب اومدن تو سالن.
یه نکته اساسی تو نمایشنامه، حس "دریغناکی و حسرت" هست که در تار و پود متن تنیده شده. این حس وقتی عمق، شدت و حدت بیشتری پیدا میکنه که بیننده/خواننده متوجه بازه زمانی مدنظر نمایشنامهنویس باشه:
مثلن وقتی تو پرده آخر (سال ۲۰۱۳) با اون تموج عاطفی طرفین مواجهیم، باید بدونه که داره گفتگوی یک زن چهلویکساله و یک مرد چهلوهفتساله رو [که از ابتدای زندگیشون همسایه دیواربهدیوار هم بودهن] میشنوه و میبینه نه زن و مردی کمسن و سالتر. متاسفانه در توضیح صحنه اول که روی پرده شاهدش بودیم سن کاراکترها درج نشد و احتمالن برای کسانی که متن رو از قبل نخونده باشند مزه حسرت آکنده در داستان و طعم شیرین لحظه آخر مقداری کمرنگتر میشه. خب، این هم حسرت شخصی من از این اجرا بود.
امیدوارم باز هم اجرا تکرار بشه و افراد بیشتری پا توی دنیای "بیرون از مولینگار" بذارن و نیش نمایشنامه و نوش قلم شَنِلی نصیبشون بشه.
نمایشنامهخوانیای که هوس دیدن اجرای صحنهای اون متن رو تو دل آدم نندازه به درد جرز لای دیوار هم نمیخوره. الان ماییم و اون هوسِ منتظر.