در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش پارتی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:33:55
امکان خرید پایان یافته
۱۹ آبان تا ۱۴ آذر ۱۳۹۸
۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان
سه زوج بعد از سال ها دوستی در یک مهمانی شبانه، تصمیم می گیرند بازی با موبایل شان راه بیندازند.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۶ سال خودداری نمایید.

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش پارتی / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
همیشه کارهای آرش عباسی را دوست داشتم و این کار را هم
متن و اجرا بقدری با ریتم مناسب در یک موضوع ملودرام پیش می رود که گویی در سالن سینما نشسته ای و یک فیلم با زاویه دوربین های مختلف را می بینی
و اینکه محمد عسگری چه خوب بود! و شیوا مکی نیان چه عالی!
امیرمسعود فدائی و فرزاد جعفریان این را خواندند
گروه نمایش موج این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منتشر شده در روزنامه اعتماد به تاریخ یازدهم آذر ماه نود و هشت

شب‌نشینی‌های تکرار شونده طبقه متوسطی

نوشته محمدحسن خدایی

نمایش پارتی را می‌توان ذیل آن دسته اجراهایی صورتبندی کرد که به دورهمی‌های شبانه مردمان طبقه متوسط می‌پردازند. قرار است بعد از مدتها دوستان شبی را دورهم جمع شوند و خوش بگذرانند. به مانند اغلب این قبیل اجراها محل دیدار ویلایی است بیرون شهر که به دوستان کمک می‌کند تا خویشتن را از هیاهوی شهر جدا کرده و آب‌وهوایی تازه کنند. در ابتدا گویی همه چیز بر وفق مراد است. خنده‌ها، خوشمزه‌گی‌ها و صد البته خاطره‌بازی، گرم کننده محفل انس دوستان و گشایشی ... دیدن ادامه ›› است از برای تمدد اعصاب و دوام آوردن زیر بار زندگی کلانشهری. در ادامه اما این آیین لذت‌بخش به تدریج از مدار خارج شده و شوربختانه بحران‌ها آغاز می‌شود. بهانه‌ها هم کمابیش از خبط و خطای دوستان مهیا می‌شود: سخنی بی‌ربط، ذکر خاطره‌ای آزار دهنده و یا حتی اعلام خبر بارداری یکی از زوج‌ها در زمانی که زوجی دیگر سترون و نازاست و در تمنای فرزن‌آوری. آرش عباسی در مقام کارگردان با گروه بازیگران حرفه‌ای و اغلب مسلط خود، بر همین روال طی‌طریق می‌کند. مکانیسم او مبتنی است بر بازنمایی زندگی زوج‌های طبقه‌متوسطی گرفتار معیشت و بحران اخلاقی. مردمانی که تلاش دارند با نوعی پنهانکاری و بکار بستن روش‌های دفاعی، رذیلت اخلاقی خویش را همچون رازی سر به مهر در حوزه خصوصی نگه دارند. اما وقوع امری پیش‌بینی‌نشده می‌تواند همه چیز را تحت تاثیر قرار داده و پایانی باشد بر این حجم از محافظه‌کاری و پنهان‌کاری. آرش عباسی از همین الگوی امتحان شده و تکراری استفاده می‌کند و گاه حتی در فضای رسانه‌ای توضیحی کوتاه می‌دهد در رابطه با تفاوت نمایشنامه‌ پارتی با نمونه‌های مشابه داخلی و خارجی‌اش. اما می‌توان از این توضیحات گذشت و با صراحت اعلام کرد که این فرم روایی با آنکه جذاب است و افشاگر، با آنکه زوج‌های جوان را بر سر ذوق آورده و خاطرات تلخ و شیرین گذشته را بار دیگر برای آنان یاداوری می‌کند، بیش از اندازه تکرار شده و ظرفیت‌های دراماتیک‌اش را بشدت مصرف کرده. اینکه جامعه معاصر و سوژه‌های مدرن مدام گرفتار بحران‌های اخلاقی و کنش‌ورزی‌های آسیب‌زننده هستند، به امری کلیشه‌ای تبدیل شده و دیگر چندان شوق و ذوقی برنمی‌انگیزاند. بالاخص اگر فرمی کلاسیک و متعارف قرار باشد روایت پیچیدگی زندگی معاصر را بیان کند.
از منظری دیگر نمایش پارتی نمونه بارز اجرایی سیاست‌زدایی‌ شده است. در طول اجرا هیچ‌گاه نظم نمادین بازنمایی و متعین نمی‌شود. گویی ویلای لواسان اتصالی با سیاست ندارد و شخصیت‌ها فقط خطاب به آیندگان سخن می‌گویند. فرم اجرایی بر مبنای ساختن یک فیلم بنا شده و هر شش نفر قرار است به تناوب مقابل دوربین موبایل بایستند و جملاتی خطاب به آیندگان بر زبان ‌آورند که سعادت تماشای این دورهمی را یافته‌اند. البته غیاب نظم سیاسی خود یک انتخاب سیاسی می‌تواند باشد و آشکار کننده استراتژی اجرا. اما هر چه هست گویی بازنمایی وضعیت بحرانی شخصیت‌ها معطوف است به کنش شخصی افراد و روانشناسی آنان. چندان از ساختار موجود و نظم مستقر خبری نیست و کنش‌ورزی سوژه‌هاست که مسبب اصلی وضعیت بغرنج حال حاضرشان است. از این باب نمایش پارتی در ساحت روابط شخصی باقی می‌ماند و نقدی به حوزه عمومی ندارد. یکی از راه‌های گریز از ممیزی پیدا و پنهان، در همین تغافل از نهادهای اجتماعی شکل می‌گیرد. تنها نهادی که اینجا بازنمایی و بحرانی می‌شود نهاد خانواده‌ است. یک خانواده طبقه متوسطی با افرادی فرصت‌طلب و آرمان‌زدایی‌شده که برای فرار از مهابت امر واقع، به مخدر و شراب پناه برده و به قول اسماعیل خلج در جمعه‌کشی «به محض این‌که عرق، خجالت رو از میون برداشت، همه رودرواسی رو می‌ذارن کنار و قربون صدقه هم می‌رند.» اما گویی در این شب‌نشینی‌ سرخوشانه دوستان، وقتی عرق خجالت را از میان برمی‌دارد، دریدن یکدیگر آغاز می‌شود. پارتی به میانجی نوع روایت و آدم‌هایی که بازنمایی می‌کند، نشان از اتمیزه‌شدن آدم‌ها و فرصت‌طلبی تمام عیارشان دارد. نه از آرمان جمعی خبری است و نه از شادی‌های حقیقی. هر چه هست سقوط اخلاقی و دروغگویی است.
طراحی صحنه رئالیستی نمایش پارتی در خدمت اجراست. یک فضای کمابیش شیک و امروزی از ویلایی در اطراف تهران. مکانی که نشان از سلیقه و تقارن زیباشناسانه مالکانش دارد و نشانی است از تمول مالی و طبقاتی. گو اینکه از منظر اقتصاد سیاسی چندان مشخص نمی‌شود این جمع شش نفره چه نسبتی با شیوه مادی تولید جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند دارند و اصولا مشغول چه کاری هستند. فقط اشاراه‌ای گذرا می‌شود به دانشجوی تئاتر و سینما بودن. در نهایت با آشکار شدن رازهای سر به مهر، آن سرخوشی ابتدایی تبدیل به ملال و رنج انتهایی شده و «پارتی» به پایان محتوم خود می‌رسد. و این البته اتمامی است ناگزیر بر رفاقت و دورهمی مبتنی بر دروغ و پنهانکاری. فرم روایی و جهانی که نمایش پارتی می‌آفریند نسبت به سینمای فرهادی و تئاتر یعقوبی، محافظه‌کارانه است. آرش عباسی نشان داده که قصه‌گویی خوبی است. اما تئاتر این روزهای ما به چیزی بیش از قصه احتیاج دارد، فرمی که بحران طبقه متوسط را به شکل رادیکال‌تری بازنمایی کند و از نهادها و ساختار موجود غافل نشود.
این اجرا زیبا با متن زیبا تر یک نمایش دیدنی از روابط امروزیست و دیدن آن تلنگریست برای بیدار شدن وجدان انسان ها در روابطشان...