در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش پروانه و یوغ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:48:59
امکان خرید پایان یافته
۱۳ تا ۲۷ مهر ۱۳۹۷
۱۸:۰۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان
داستان این نمایش درباره لحظات پایانی زندگی ونسان ونگوک نقاش سرشناس هلندی است که برخی از مهمترین وقایع زندگی خود را در حال گذر از پیش چشمانش مثل یک رویا می‌بیند.

گزارش تصویری تیوال از نمایش پروانه و یوغ / عکاس: سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

تقاطع خیابان حافظ و سمیه، حوزه هنری، تماشاخانه ماه
تلفن:  ۸۴۱۷۲۰۶۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خرید بلیت روزهای پایانی این نمایش، به نویسندگی محمد چرمشیر، کارگردانی رضا مرشد و با بازی پوریا تهرانی، هدیه خانیان، علی‌رضا بیات و ... آغاز شد.
امشب رفتم و دیدم. خسته نباشین... خیلی خوب بود و دو شخصیت ونسان و تئو رو خیلی دوست داشتم و خصوصا اینکه شخصیتشون به کتاب شور زندگی خیلی نزدیک بود و بخشهایی از کتاب تداعی شد برام. شروع قوی داشت و ادامه ی روند نمایش، آدم و درگیر میکرد ولی پایان نمایش به تاثیرگذاری اولش نبود، در حالی که با مرگ ونسان توقع داشتم بیشتر تحت تاثیر قرار بگیرم. خیلی عادی برام تموم شد.
و دوست داشتم دیالوگی که می گفت: و در میان فرشتگان فرشته ای بود، که اشک اندوه از اشک شادمانی باز نمی شناخت.
پس اشک اندوه بارید و زمین سراسر اندوه شد...
عرض سلام و ادب. من هم اجرا رو در شب اول دیدم و ازونجایی که به گروه ارادت پیدا کردم و صحبت های کارگردان رو برای تمایلشون به نظرات تماشاگر ها شنیدم، ... دیدن ادامه ›› دوست داشتم برداشتم رو در اختیار قرار بدم. در مجموع کار رو خیلی دوست نداشتم. شاید این حس، بی ربط با محبوبیت بی نظیر خود ونگوگ و تعصب هواداراش روی ایده آل جلوه دادنش نباشه. معنا و محتواها به نظرم نه اونقدر فلسفی بود و نه اینکه می شد گفت در حال دیدن یک تئاتر داستانی هستی. یعنی یک اثر بینابینی متوسط بود که شاید کمتر بتونه مخاطب رو جذب و اون رو مایل به دنبال کردن بکنه. طراحی لباس های آقایون ، متناسب با زمان و در کل خوب بودن، اما طراحی و حتی نوع پارچه ی لباس خانم ها به خصوص کریستین بیشتر شبیه یک فرم و خیلی مدرسه طوری بود که به نظرم یک لباس ساده ی آماده می تونست براش جایگزین بهتری باشه. بعضی جاها وقتی موسیقی یک صحنه مدام تکرار می شد، اذیت کننده بود. با توجه به اجرای شب اول، طبیعی بود که کمی برو بیا ها و پچ پچ های پشت صحنه قبل از شروع تئاتر زیاد باشه، حتی دو سه دقیقه مونده به شروع برنامه بود که برای سوپ جناب ونگوگ داشتن بدو بدو می کردن آب جوش گیر بیارن :)) یا مثلا با توجه به کوچیک بودن فضا، صدای شات های عکاس مانع تمرکز بود و کامل تو سالن می پیچید، که خب هیچ ایرادی به تیم اجرا نیست، چرا که اون ها با همین فضای کوچیک تونسته بودن یک سن خوب طراحی کنن و اون ایده ی تخت متحرک به نظرم عالی شده بود، چون یه جورایی بیان کننده ی افکار پریشان ونگوگ هم بود.بازی های ونگوگ و اون دختر کوچولو خیلی دلنشین بود و همه ی دیالوگ های روان و بی تپق گروه، نشان از تسلط و تمرین زیاد این تیم بود. در کل آینده ی خیلی خوب و پیشرفت روزافزونی رو برای این گروه آرزو می کنم.