در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش پاشش یک قطره خون در سر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:01:28
امکان خرید پایان یافته
۰۳ تا ۲۵ اسفند ۱۳۹۶
۱۸:۱۸  |  ۴۳ دقیقه
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان
براتون یه قصه داریم که بیست بار به فرم تقریبا مونولوگ میگیمش هشت مدل، هشت جنس، هشتا هامون با یه اتفاق

بازیگران:
اشکان هورسان: ۱۱، ۱۷، ۲۵ اسفندماه
امیرعلی ابراهیمی: ۳، ۱۰، ۱۸ اسفندماه
سعید عظیمی نمین: ۴، ۷، ۹ اسفندماه
صالح خواجه: ۱۵ و ۲۱ اسفندماه
مهدی قاسمی، سینا آذربایجانی: ۶، ۸، ۱۴ اسفندماه
مهرزاد شربتخوری: ۱۳ و ۲۴ اسفندماه
آرش خردمند: ۱۶ و ۲۳ اسفندماه
آنیتا امامی: ۱۷ و ۲۰ اسفندماه

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان انقلاب، ضلع شمال غرب چهارراه ولیعصر، جنب داروخانه، پلاک ۱۴۷۸
تلفن:  ۶۶۹۷۹۴۶۸، ۶۶۹۷۹۴۷۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امشب سینا آذربایجانی نشان داد که اگر از اضطراب صحنه عبور کند بازیگر توانمندی است. امشب با یک نابینای سادیستیک روبرو شدم که به راستی خنده‌هایش مرا می‌ترساند. البته باید ۷ دقیقه اول اجرا را تحمل می‌کردم تا بازی واقعی او آغاز شود. باوجودیکه می‌توان در کار آذربایجانی فضا برای بهبود را پیدا کرد، اما ایرادات بازی وی به حد تخریب شخصیت روی صحنه نبودند. تعجیل بازیگر در ابتدای نمایش باعث شد تا گاه به گاه کلمات به خوبی ادا نشوند. از طرف دیگر آگاهی هامون به محیط اطرافش بیشتر از توانایی یک فرد نابینا بود. البته این مسأله در تمام طول اجرا مشاهده نمی‌شود. به محض رسیدن به نقاط اوج نمایش، جنونی که در نگاه نابینای هامون موج می‌زند در حد حبس نفس در سینه است. نکته جالب این نمایش حضور مهدی قاسمی بر روی صحنه است. هامونی که آذربایجانی به روی صحنه می‌آورد نیمی از یک انسان است. وجود عاری از احساس و ترس و شک و دلهره. حضور مهدی، یک وجود مضطرب و ترسو و پر از شک و دلهره، نقاط خالی احساسی – عاطفی هامون را پر می‌کند. خلاقیت نمایشی جالبی که ریتم نمایش را حفظ می‌کند. جالب‌تر توانمندی برومند در همراهی با‌شخصیت هامون در هر روز است. حضور دو نفر به جای یک نفر در جایگاه هامون در لرزش صدای برومند به خوبی آشکار است. در نهایت باید به طراحی لباس متفاوت این اجرا نسبت به دو اجرای پیش اشاره کنم. ظاهر و باطن هامون همخوانی تحسین برانگیزی داشتند اما این هارمونی در ظاهر و باطن مهدی مشاهده نمی‌شود. ریش آشفته مهدی با ظاهر آراسته افراطی‌اش همخوانی ندارد. مردانگی بالای چهره‌اش در اثر صورت اصلاح نشده‌اش نیز با این شدت از اضطراب همراه نیست. البته اضطراب وی در برخی از لحظه‌های اجرا رگه‌هایی از افراط در خود می‌گیرد. با کمی عبور از زیاده - بازی کردن، مهدی می‌تواند مکمل مناسبی برای این هامون بی احساس شود.
عاطفه گندم آبادی و امیر این را خواندند
سینا آذربایجانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با وجود تپق‌های گاه به گاه، اجرای باورپذیر و اثرگذار امیرعلی ابراهیمی انتظار مرا از اجرای دوم بالا برده بود. بازی سعید عظیمی نمین، امشب نه تنها انتظاراتم را برآروده کرد، آن را بیشتر هم کرد. سعید یک هامون پارانویید با ته مایه‌هایی از وسواس عملی فکری را به روی صحنه می‌آورد که تمام ۴۳ دقیقه از اجرا بینندگان را با خود همراه می‌کند. هرچند که در بیان عظیمی نمین گاهی غیاب «ت» در آخر کلمات حس می‌شود، اما آهنگ کلام و افت و خیزهای به جای او این مسأله را جبران می‌کند. اجرای امشب نشان داد که ابراهیمی کارگردانی پویا است که در لحظه آمادگی بهتر کردن کارش را دارد. چیدمان صحنه سنگینی دیشب در سمت چپ را نداشت و بازی دوم برومند چندین پله بالاتر از بازی اولش بود. در یک کلام امیرعلی ابراهیمی در این دو اجرا نشان داد که هرچند که هامون یک حرف برای گفتن دارد، اما هر هامون روح خودش را در این حرف می‌دمد. امیدوارم اجراهای بعدی نیز این تأثیر را در من داشته باشند.
امیر، فرزاد جعفریان و عاطفه گندم آبادی این را خواندند
سینا آذربایجانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب بینندۀ نمایشی بودم که برخلاف انتظارم بیشتر از 80 درصد صندلی‌ها توسط تماشاچیان پر شده بود. البته کمتر از 10 دقیقه که از اجرا گذشت این استقبال برایم طبیعی جلوه کرد. نمایش پاشش یک قطره خون در سر روایتگر آدمی است که تمامی باورهای وجودی‌اش برای دومین بار فرو می‌ریزد.
این نمایش روایتگر آخرین رخداد بزرگ زندگی هامون است. انسانی با دنیایی بسته که بیشتر از یک نفر دیگر در آن جا نیست. و آن طور که خودش برای بیننده تعریف می‌کند، پروانه، به ناحق از دنیایش گریخته و صحنه، جلسۀ دادگاه محاکمۀ پروانه و هامون است و بینندگان نقش هیئت منصفه را ایفا می‌کنند.
اولین چیزی که با ورود به سالن نظر بیننده را جلب می‌کند دکور خلوت اما جامع کار است. هرچند صحنه تا حدی به سمت چپ سنگینی می‌کند. اما جالب اینکه هیچ چیز در صحنه اضافی و بی استفاده نیست. حتی بینندگان هم بخشی از صحنه می‌شوند. نکتۀ جالب دیگر دخیل کردن فعال بینندگان در فرآیند داستان است. بازیگر در هیچ لحظه‌ای از اجرا بیننده را به حال خود رها نمی‌کند. شاید به همین دلیل بود که ندیدم بیننده‌ای به ساعت یا موبایلش نگاه کند.
پاشش یک قطره خون در سر یک محاکمه است. هامون به عنوان وکیل مدافع شاکی، در حضور هیئت منصفه شواهد و مدارک را ارائه می‌کند. یکی از این شواهد خود پروانه است. سوسن برومند، با وجود حضور کوتاهش در صحنه، شوک بزرگی به بینندگان وارد می‌کند.
اجرای مونولوگ، ریسک بزرگی برای کارگردان و چالش بزرگی برای بازیگر است. چرا که لحظه‌ای خروج از ریتم یا بیش از اندازه کند و تند کردن ریتم می‌تواند برای باقی اجرا بیننده را از تماشا پشیمان کند. امیرعلی ابراهیمی با طراحی 8 روایت متفاوت برای اجرای این مونولوگ ریسک مضاعفی را نیز تحمل می‌کند. حال ... دیدن ادامه ›› آنکه در اجرای اول به خوبی توانست با این خطرات روبرو شود و بیننده را راغب به شنیدن دیگر روایت‌های داستان کند.
در هنگام اجرا گاهی بازیگر از ریتم خارج شد و نتوانست شادی و ذوغ هامون را به خوبی اشک‌های طبیعی‌اش به هنگام غم نشان دهد. با این حال به همان سرعت خارج شدن از ریتم، به ریتم باز می‌گردد. هرچند که در برخی جاها، زبان بدن بازیگر زیاده‌روی داشته و در برخی جاها میزان سن تصنعی می‌شود، اما بیان جا افتادۀ بازیگر این کاستی را تا حد قابل قبولی جبران می‌کند.
کوچکی سالن و سادگی صحنه حکایت از یک نمایش با بودجۀ اندک دارد و تپق‌های گاه به گاه در میزان سن و ناهماهنگی موسیقی متن با فرایند اجرا شاهدی بر تازه‌کاری کادر اجرا هستند. با این حال ریتم پویای مونولوگ و اجرای طبیعی برومند نشانگر نقطۀ آغاز خوبی برای این گروه تازه‌وارد است. من حداقل 3 روایت دیگر را نیز خواهم شنید و به شما هم پیشنهاد می‌کنم این کار را بکنید.
فرزاد جعفریان، عاطفه گندم آبادی و امیر این را خواندند
سینا آذربایجانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید