منهم مثل شبلی سرگردان در بیابان داستان از اصفهان امده ام.خیلی تصادفی در جریان اجرا قرار گرفتم و در عین ناباوری بلیط خریدم ودرتمام مسیر رفتن به این فکر کردم که ایا صرف وقت برای شنیدن متنی که قبلا دیدم و بارها متن اش را به نقد خوانده ام عاقلانه است؟دیدن ان دکور بزرگ و انهمه اسم هم بیشتر کنجکاوم کرد که واقعا مینشینیم و فقط میشنویم......اما با شروع کار و ریتم تند ان هر لحظه بیشتر در حسی عظیم و خاصی غرق شدم.از نیمه های کار و شنیدن صدای:کیست مرا یاری کند....اشکهایی که اصلا منتظرش نبودم بدون اراده باریدن گرفت و تا اخر با من ماند....صداهای قوی و پر از احساس حس مرا از شنیدن به دیدن تبدیل کرد وتمام ان صحنه بزرگ جلوی چشمم جان گرفت.اوج کار و تیر خلاص تمام وجودم صدای اسمانی اقای زند وکیلی و همکارانش بود که با ان متن شعر قوی و زیبا یک خانه تکانی عمیق بود برای روح و روانم.نمیدانم این هنر استاد بیضایی بود یا استاد رحمانیان یا ترکیب عالی این دو عزیز....اما قطعا تیم عالی بالای صحنه و پشت صحنه در این کار ارزشمند قابل تحسین اند.باید تمام قد ایستاد و برای همه این عزیزان دست زد و ارزو کرد این اتفاق های خوشایند هر از چندگاه روحمان را خانه تکانی کند........
"او به تو بسیار نزدیک است..."
عالی بود...
یه شروع متفاوت برای ماه محرم... و یه خاطره موندگار.
ممنونم از جناب محمد رحمانیان عزیز و تک تک عوامل اجرا.