ابتدا می خواهم از این نکته شروع کنم که دلیل یا دلایل خارجی نویسی در تئاتر ایران چه چیزهایی می تواند باشد؟ چرا برای موضوع و مکان برخی از نمایشنامه ها مکانی به غیر از مکان نشو و نمای نویسنده و شخصیت هایی متعلق به فرهنگی دیگر انتخاب می شوند؟ مگر غیر از این است که نوشتن در مورد فرهنگ و محیطی که نویسنده در آن رشد کرده و به خوبی با جزئیات آن آشناست هم مناسبات پرداختن بهتر به جزئیات را فراهم می آورد و هم باورپذیر تر، دقیق تر و دلنشین تر خواهد بود؟ آیا می توان یکی از دلایل را گریز از تیغ ممیزی دانست به این دلیل که اگر برخی از معضلات را با مکان جامعۀ خود مطرح کنیم، متن مجوزی برای چاپ یا اجرا کسب نکند؟ اگر دوستان دلایل دیگری به ذهنشان می رسد مطرح کنند تا در این باره همفکری و آسیب شناسی به عمل آید.
چیزی که از ابتدا تا انتهای نمایش چه در متن و چه در نحوه و شیوۀ اجرایی و حتی برخی از اتفاقات اجرایی و میزانسن ها به نظر می آید شباهت زیاد متن و اجرای این کار به نمایشنامه و حتی اجرای نمایش «مرد بالشی» نویسندۀ مارتین مک دونا و اجرای محمد یعقوبی از آن است. نویسندۀ نمایشنامۀ «سرگذشت دردناک شان پالمر» به احتمال قوی و بلکه یقیناً تحت تأثیر زیاد این نویسندۀ نامدار بریتانیایی قرار گرفته است. خشونت برهنه در سرتاسر متن، شیوه های بیرونی کردن خشونت متن در اجرا و ... البته نه به آن شدتی که در آثار مک دونا موج می زند اما بسیار شبیه به آن و همجنس آن به وضوح در نمایش این اثر اجرایی دیده می شود. برای مثال اشاره می کنم به انتهای نمایش «مرد بالشی» که یکی از بازپرس ها از قبل تعیین می کند که تا سه می شمارد و سپس به مجرم شلیک می کند اما قبل از رسیدن به عدد آخر شلیک می کند که در این نمایش نیز دقیقاً همین ماجرا تکرار و اجرا می شود.
با توجه به تمامی این شباهت ها بازیگران نقش دو بازپرس با زحمتی که در تحلیل و تمرین کشیده بودند تا حدودی موفق شده اند که دو بازرس متفاوت نسبت به بازرس هایی که پیام دهکردی و نوید محمدزاده در نمایش مرد بالشی خلق کردند به نمایش بگذارند. بازی های خوبی را شاهد هستیم به خصوص از امیررضا رنجبران و
... دیدن ادامه ››
امین محمودی که توانسته اند شیرینی خاصی به کاراکترهایشان ببخشند و تماشاگر را مجذوب ماجرای نمایش نگاه دارند. این نمایش همانگونه که کارگردان در بروشور آن اشاره می کند نقد خشونت است اما نقدی که دقیقاً همانند نقد مک دونا آمیخته به طنزی تلخ و گروتسک وار می باشد. طنزی حنظل وار که هم می خنداند و هم تأسف بر می انگیزد.
نمایش از حفظ ریتم خوبی برخوردار است، تنوع و انگیزه های کافی در میزانسن دهی کارگردان وجود دارد و حرکات اضافی بر روی صحنه دیده نمی شود. در بین بازی ها بازی افسر ارشد پلیس از قوت بیشتری برخوردار است که صدای خوب و تسلط بر بیان مناسب نیز آن را برجسته تر می سازد. بازیگر نقش مجرم هنوز به آموزش و تمرین بیشتری برای صحنۀ تئاتر نیازمند است اما با این حال توانسته تا حد نسبتاً قابل قبولی نسبت به بازی های پخته تر و برجسته تر دو بازیگر دیگر جایگاه خود را در عرصۀ بازی این صحنه فراهم سازد. از دیگر نقاط قوت این نمایش طراحی صحنۀ مناسب آن است که در اجرا خود را به رخ تماشاگر می کشاند.
منتقد: وحید عمرانی