در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش سفیدبرفی و هفت کوتوله
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:26:35
۱۶ مرداد تا ۱۸ شهریور ۱۳۹۰
۲۰:۳۰
بها: ۵,۰۰۰ تومان

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش سفیدبرفی و هفت کوتوله / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من با توجه به اینکه به گفته ی دوستان در سایت زیاد نباید توقعمون رو از نمایش بالا می بردیم رفتم نمایش رو دیدم . بازی بازیگرا خیلی خوب و عالی بود کارگردانی و صحنه و لباس و دکور و همه خوب و عالی بود همینطور موسیقی واقعا زیبا بود.
اما مفهوم نمایش گنگ و برام نا مفهوم بود!!! شاید خیلی از مفاهیم به شکل استعاری بیان شده بود
اما همه این رو حداقل به راحتی متوجه نمی شدند.

یکی از کسانی که با من به دیدن این نمایش اومده بود البته کمابیش تئاتر می بینه آخر نمایش به من گفت: "انگار نمایش رو برای روز جهانی کوتوله ها ساخته بودند!"

شاید یکی از دلایل نا مفهوم بودن نمایش برای ما این بود که ما تا حالا تئاتر تجربی ندیده بودیم ! اما فکر می کنم اگر یه کم بیشتر دیالوگ به ... دیدن ادامه ›› نمایش اضافه می شد مفهوم رو بهتر می رسوند!
یه چیز دیگه که بیشتر از همه ی اینها باعث تعجب من شد این بود که تو سایت حدود 80 نفر این تئاتر را دوست داشتن و فقط 5 نفر نه! من نمی گم چرا دوست داشتن
اگر دوستانی که مفهوم نمایش رو کاملا درک کردن لطف کنن و یه کم اون رو باز کنن که ما هم بیشتر هدف نمایش رو بفهمیم ممنون می شم.
یه چیز دیگه هم اینکه برای ریورانس این نمایش که غالبا حرکت و موسیقی بود هیچ فکری نشده بود!!!

در نهایت خسته نباشید می گم به تمام عوامل این نمایش امیدوارم موفق باشید.
سفید برفی به روایت پوریا گلشناس :

ما در زندگی ناکامی های بسیاری را متحمل می شویم. حتی در کودکی خاطره انگیزمان فاصله و تبعیض را احساس کردیم. ما "متولد" شدیم و این تولید نه تنها با خواست و اراده ی ما صورت نگرفت بلکه در جبری نا بهنگام خود را در فضایی یافتیم که که در آن تولید شده بودیم. ما از همان ابتدا در یافتیم که با بعضی بچه های دیگر متفاوتیم، و به آن ها حسادت کردیم. بزرگتر که شدیم کوشیدیم با شور نوجوانانه مان، پر غرور و پر انگیزه با این روند بجنگیم. ما کوشیدیم با اراده از سد هایی که سرنوشت ما را جبرگونه می سازد خود را رها کنیم و در پی آزادی اختیار "تکاپو" کردیم و چه تکاپوی دردآوری. با هستی و طبیعت مان، با طبقه ی اجتماعی مان جنگیدیدم تا بتوانیم وجودمان را ثابت کنیم. اما کی در این "مسابقه" نا برابر پیروز بوده ایم؟ قدرتمندان ... دیدن ادامه ›› ما را همچون اشیای بی ارزشی بیرون انداختند و همه روحیه ما بر باد رفت. ما "رنج" بردیم زیرا تنها ناکامی ها بود که ما را در برابر انسان های غول پیکر همراهی می کرد. سرمایه داری ما را نابود کرد. در همه ی هستی مان، در اینکه حتی به خاطر طبقه اجتماعی مان نمی توانستیم دل زنی را که دوست داشتیم به دست آوریم رنج بردیم. ما به مهره های دست سرمایه داران تبدیل شدیم: ما کار می کردیم و دستمزد اندکی می گرفتیم، در حالی که آن ها کار نمی کردند و دست مزد هنگفت می گرفتند. تقریبا به این شرایط رضا دادیم. دربرابر زندگی کوچکمان تسلیم شدیم؛ با ماشین های کوچکمان در ساختمان های کوچک مان و در همه ی ابعاد زندگی مان که هم چون خودمان کوتوله اند با کوتولگی مان کنار آمدیم. شاید دیگر اصلا آن رنج تکاپو را به فراموشی سپردیم و به زندگی همان طور که هست تن دادیم.

این روزها به دشواری می توان گفت یک اثر هنری ایجاد شده است که کاری جدید و متفاوت است. بسیاری از تیاتر هایی که امروز به ظاهری عجیب و غریب روی صحنه می روند، به بهانه ی اینکه نام پسا مدرنیسم رابه یدک می کشند از هر کار احمقانه ای دریغ نمی کنند. سفید برفی و هفت کوتوله را می توان اثری پست مدرن دانست که فرم های فوق العاده ی اکسپرسیونیستی در آن دیده می شود. با شجاعت می توان گفت: این یک کار جدید در ورطه ی رو به نابودی تیاتر کشورمان است. تجربه ای جدید است که آدم می تواند پس از تما شای آن با شگفتی بگوید: یک تیاتر متفاوت از یک هنرمند خلاق. این تیاتر نه حتی یک تیاتر در معنای معمول آن است. اثری است که در آن هنر های تجسمی نقش عمده ای دارد و اشکال آن به گونه ای بسیار هنرمندانه در آن به کار رفته است. به کلی من با تماشای دوباره ی این اثر آن را یک اثر هنری فاخر یافتم که گروه خلاقش برای ساخت آن زحمات فراوانی را متحمل شده است، چنانکه پس از دو سال تمرین تازه هم اکنون آن را روی صحنه برده است. تماشای آن را از دست ندهید.


۲۰ شهریور ۱۳۹۰
با نقد وتحلیل پوریا و نظرات محمد مهدی احدی موافقم.نواوری در تئاتر ( بدون ادا و اصولهای معمول )و در راستای گسترش تئاتر مفهومی و محتوائی قابل تقدیر و حمایت است . تا شاهد پیشرفت سطح تئاتر و خلاصی از نمایشهای ( حتی فیلم وسایر هنر های ) سطحی و بدون بار معنائی باشیم .
۲۴ شهریور ۱۳۹۰
محمود دولت آبادی از نویسندگان صاحب نام کشورمان یکشنبه (13 شهریور ) بعد از پایان اجرای نمایش سفید برفی و هفت کوتوله از کارگردان این اثر نمایشی تقدیر کرد و گفت : مدت ها بود که برای دیدن تئاتر اقدام نکرده بودم اما با دیدن این اثر نمایشی در تالار قشقایی باید به گروه نمایشی به خاطر اجرای چنین اثری تبریک بگویم چرا که توقع دیدن چنین اجرای خوبی را نداشتم .
وی به کارگردان این نمایش گفت : بسیار خوشحالم که شما خط فکری خود را در اجرای نمایش های بی دیا لوگ پیدا کرده اید و امیدوارم به راه خود در این مسیر ادامه بدهید.


۲۴ شهریور ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوشنبه ساعت هفت و نیم رسیدم دم باجه که بلیت رزرو باشگاه تماشاگران رو بگیرم متصدی فروش گفت تموم شده. خودتون انصاف بدین، دیگه چقدر زودتر باید رسید؟!!!! خودتون میگین یک ساعت زودتر. یعنی من بخاطر یه تئاتر 40 دقیقه ای و داشتن رزرو چند ساعت قبلش باید اونجا باشم؟!!! خیلی ناراحت شدم. این یه جور بی احترامیه
حق با شماست. رسیدگی میکنیم ببینیم علت چه بوده
۱۶ شهریور ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
1- چند وقت پیش بود که مقاله ای درباره تئاتر تجربی می خواندم (متاسفانه نه یادم هست کجا بود و نه یادم هست که چه کسی نوشته بود). مضمون مطلب آن بود که تئاتر تجربی در ایران دارد "بد" معرفی می شود. یعنی آنقدر تئاترهای تجربی بد و بی سر و ته در مقابل مخاطب قرار می گیرند که پس از مدتی مخاطب ناخودآگاه دیگر "حس" دیدن تئاتر تجربی را ندارد و همه را به یک چوب می راند. حرف مقاله تا حدودی درست بود و هست. با نگاهی به نمایش های تجربی اجرا شده در این سال ها (آنها که مشخصاً نام تجربی را بر خود نهاده اند) که بخش عمده ای از آن کارهای "گروه تئاتر بازی" و سرپرست آن "آتیلا پسیانی" بوده است در می یابیم که چگونه مجموعه ای از کولاژهای بی سر و ته، تصویرسازی های عقیم و نمایشنامه های "بد" را به عنوان تئاتر تجربی به خوردمان داده اند. و حالا "سفید برفی و هفت کوتوله" دارد تلاش می کند نگاه ما به تئاتر تجربی را تغییر دهد. کاری که در انجام آن موفق است.
2- وقتی می گوییم نمایش "سفید برفی و هفت کوتوله" خوب است دقیقاً داریم از چه صحبت می کنیم؟ واضح تر بگویم در طول نمایش چه اتفاقی می افتد که منِ تماشاگر، راضی و فراتر از راضی سالن را ترک می-کنم؟ شخصاً پاسخم به این سوال، "انسجام" است. "انسجام" چیزی است که در طول نمایش جاری است و یقه تماشاگر را در طول کار می چسبد. انسجام ساختاری نمایش جایی برای دوست نداشتن نمایش برای من باقی نمی گذارد.
3- اینکه نمایش درباره چه حرف می زند برای من مهم نیست. اتفاقاً خیلی هم با حرف نمایش موافق نیستم. از قضا حرفی هم که نمایش می زند حرف جدیدی نیست. اما چه اهمیتی دارد؟ من تماشاگر باید به منطق اثر تن بدهم و پا به پای آن حرکت کنم. اصلاً خود نمایش باید منطقش را به من تحمیل کند. باید به من بفهماند که در طول این مدتی که داری نمایش را می بینی، از دنیای خود فاصله بگیر، دل به این رویایی که روی صحنه است بسپار و با نمایش یکی شو. به زعم من اگر نمایشی در انجام این عمل موفق باشد، نمایش خوبی است. منطق اثر از شروع صحنه "تکاپو" به من تحمیل شد و تا پایان نمایش مرا رها نکرد.
4- تصویر سازی های نمایش "فوق ... دیدن ادامه ›› العاده" هستند. جزئیاتی دارند که مشخصاً نشان می دهد کارگردان و بازیگرانش اهل "بزن، در رو" بودن نیستند و همین جزئیات است که در طول نمایش، تاثیراتش را روی تماشاگر می گذارد. نمایشی که در مجموع چهار خط بیشتر "کلام" ندارد باید در کار تصویر سازی موفق باشد تا بتواند مخاطبش را با خود همراه کند. کاری که "نصیر ملکی جو" از عهده اش خوب بر می آید.
5- چرا هفت کوتوله؟ چرا شش تخت خواب؟ ما پنج بازیگر کوتوله داریم. برای این سوال ها جوابهای شخصی دارم. جوابهایی که الزاماً با آن چیزی که مد نظر کارگردان است ممکن است متفاوت باشد. و دلیلی برای مطرح کردنشان در اینجا وجود ندارد.
6- جان کلام آنکه دیشب "نصیر ملکی جو" و گروهش شبمان را ساختند.

ممنون از نقدتون.
دوست دارم جواب سوال های پاراگراف 5 رو بدونم...
۱۵ شهریور ۱۳۹۰
خانم فرهادی من از کار لذت بردم و نظراتمم راجع به کار توضیح دادم و الان حرف من نقد راجع به کار نیست چون بچه ها واقعاً تلاش کردن و من مخاطب راضی از سالن بیرون اومدم ، فکر کنم شما اصلاً مفهوم حرف منو نفهمیدین ، من اصلاً این کارو قبلاً ندیدم و اولین بار بود میدیدم ، ولی این از نظر من یه تناقض به حساب میاد که اسم کار 7 کوتوله است ، بازیگرا 5 کوتولن و تخت خواب ها می شن 6 تا این به نظر شما چه معنی میده ؟ شاید اگه یک سال دیگه بگذره معلوم نمیشه چه اتفاقی بیفته ....
در ضمن شما از کجا میدونین که من اطلاعات ناکافی دارم....؟
۱۷ شهریور ۱۳۹۰
خانم فرهادی من فکر کنم سوء تفاهم شده ، ما داریم در مورد دوتا موضوع مجزا از هم بحث می کنیم ، من از یکی از بچه های کار شنیدم که این کار در جشنواره با شش بازیگر اجرا رفته ، ولی حالا با همان وسایل و با همان شش تخت خواب که داشتن اجرا رفتن و حرف من اینه که ای کاش یه مقداری درمورد وسایل فکر می کردن که این تضاد پیش نمی یومد، چون از نظر من در تاتر حتی طرز حرکت دستهای بازیگران یا حتی طرز ایستادن آنها روی صحنه معنی خواصی میده ، حتی براتون شاید جالب باشه ، موقع اجرای کار خیلی به چشم های خودم شک کردم که آیا درست می بینم یا نه، سه چهار بار تخت خواب ها رو شمردم ...
۱۹ شهریور ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید